اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

بین الملل  /  آمریکا، اروپا

سازمان سیا به روایت بازجوی سیا – 35

مسلمانان همواره بر این جمله تاکید دارند که "اسلام دین صلح است"

خبرگزاری فارس: مسلمانانی که من با آنها مراوده داشتم هرگز دست از تاکید بر این نکته برنمی داشتند که تا چه حد تحمل و تساهل در اسلام زیاد است و بارها و بارها به من این جمله را که "اسلام دین صلح است" گوشزد می‌کردند.

مسلمانان همواره بر این جمله تاکید دارند که "اسلام دین صلح است"

به گزارش خبرگزاری فارس، کتاب "بازجو" نوشته "گلن ال. کارل" که خود از بازجویان سازمان سیا بوده روایتی از سازمان سیا و عملکرد آن در قبال مظنونین به عملیات‌های به اصطلاح تروریستی است.

این کتاب داستانی از مهمترین مأموریت نویسنده در طی دوران بیست و سه ساله خدمتش به عنوان عضوی از سرویس مخفی سازمان سیا به شمار می‌رود.

کتاب بازجو که داستان ناراحتی و ترس و سردرگمی است، ارایه کننده نگاهی تکان دهنده‌ و ترسناک از دنیای جاسوسی مرکز حقوق بشر جهان! است.

کارل به مدت بیست و سه سال به عنوان یکی از اعضای سرویس مخفی سازمان سیا مشغول بود که در سال 2007 و هنگامی که پست معاونت افسر اطلاعات ملی در امور تهدیدات فراملی را برعهده داشت، بازنشسته شد و اکنون در واشنگتن‌ زندگی می‌کند.

خبرگزاری فارس به جهت تازگی، سندیت و اهمیت موضوع اقدام به ترجمه کامل این کتاب نموده که بصورت سلسله‌وار منتشر می‌شود.

* مسلمانان همواره بر این جمله تاکید دارند که "اسلام دین صلح است"

مسلمانانی که من با آنها مراوده داشتم هرگز دست از تاکید بر این نکته برنمی داشتند که تا چه حد تحمل و تساهل در اسلام زیاد است و این که رسانه‌های غربی چه تلاش هماهنگی را برای لکه دار کردن حیثیت اسلام به راه انداخته‌اند. برخی از این افراد حتی در مکالماتی که با من داشتند با تعصب و حرارت خاصی بر این نکته تاکید می‌کردند. آنها بارها و بارها به من این جمله را که "اسلام دین صلح است" گوشزد می‌کردند. من همواره حرف‌‌ها و جملاتی درباره تحمل در واکنش به بمبگذاری‌ها، ترورها و شورش‌ها شنیده بودم اما هیچگاه شاهد نبودم تظاهراتی علیه خشونت‌ برگزار شود.

* حساسیت مسلمانان این است که دیگر مذاهب هم به فرهنگ و دین اسلام احترام بگذارند

به هر حال اصلاً پیش‌بینی نمی کردم خانمی که در بخش پذیرش هتل بود از این که من جریانات در نیجریه را یک اتفاق خوانده بودم عصبانی شود با این که هر دو نفر ما نسبت به وقوع چنین مسایلی ابراز تأسف کرده بودیم.

با تعجب و حیرت بار دیگر تأکید کردم مقاله‌ای که توهین‌آمیز خوانده شده نیت خیری داشته و حتی توصیف مثبتی از شخصیت پیامبر اسلام ارایه کرده است و این که حتی اگر این مقاله مثبت هم نبود، کار اشتباهی است که بر اساس گفته‌های یک آدم مردم به خیابان بریزند و دیگر انسان‌ها را به نام دین و مذهب زنده بسوزانند.

مکالمه من با آن خانمی که در بخش پذیرش هتل بود به مسایلی فراتر از آن چه که منظور نظر من بود، کشیده شد حال آن که من به دنبال مشاهده واکنش و نظر او به تحولات در نیجریه بودم. به هر حال بحث ما به مشاجره داغ تبدیل نشد. او بحث و گفت‌وگو درباره موضوعی که به خودی خود کفرآمیز بود و بر شدت عصبانیتش می‌افزود، کاری منطقی نمی‌دانست. او تلاش می‌کرد به یک نحوی راهی برای فرار از این موضوع پیدا کند اما در عین حال تلاش داشت از  ادب و نزاکت خارج نشود یا با یک آدم خارجی مشاجره نکند. لحظه‌ای سکوت کرد و از پیشخوان میز پذیرش فاصله گرفت. دیگر موضوعی برای گفت‌وگو در میان نبود. چشمانش را بیشتر گشود و گفت: آنها باید به دین ما احترام بگذارند. این که به فرهنگ ما احترام گذاشته یا رعایت نشود، کار درستی نیست. این کار اشتباهی است.

بنا بر برداشت او بنزین ریختن روی مردم به این خاطر بود که یک سری آدم‌ غیرمسلمان می‌خواستند دختران زیبا را تحسین کنند و یک نویسنده در مقاله خود چنین توصیف کرد که این دختران چنان جذاب هستند که شاید پیامبر اسلام دوست داشت با یکی از آنها ازدواج کند.

به او گفتم که درک می‌کنم دو نفر با هم اختلاف نظر داشته باشد اما به طور حتم نمی‌شود کسی را بخاطر این امر کشت که نظر و فکرش درباره مسابقه زنان زیبا به گونه متفاوت با ما است.

آن خانم در حالی که به در ذهن به دنبال کلمه مناسب برای بیان نظرش می‌گشت، گفت: آن چه که آنها [مردم طرفدار یا برگزار کنندگان مسابقه زنان زیبا در نیجریه] انجام دادند، اشتباه بود.

واضح بود که منظور او از کلمه اشتباه همان "غیراخلاقی" است.

او تأکید کرد: آنها باید به مذهب و فرهنگ ما احترام بگذارند.

* در مباحثات عقیدتی طرفین گفت‌وگو سریعاً نسبت به هم جبهه می‌گیرند

من همچنان بر این امر اصرار داشتم مبنی بر این که احمقانه‌ خواهد بود اگر به یک نفر اجازه داده شود انسان دیگری را زنده بسوزاند. گفتم: اما شما نمی‌توانید آدم‌ها را به خاطر انجام کاری که با آن موافق نیستید، بکشید. مگر می‌شود که غیرمسلمانان چنین عنوان کنند که برای مردان بخصوص آن دسته از مردانی که لباس روحانیت به تن دارند، مناسب نیست که ریش داشته باشد؟ آیا می‌شود مردم این آدم‌ها را بکشند مگر این که آنها ریش خود را بترشاند؟ این موضوع هیچ فرقی با کشتن آدم‌ها بخاطر تماشای دختران زیبا ندارد. کسی نباید این کار را بکند. مذهب نباید دیدگاه‌ها و اعمال خود را بر کل جامعه تحمیل و اجبار کند. این کار درستی نیست بلکه وحشتناک است.

خانم بخش پذیرش هتل حسابی عصبانی شده بود و تلاش می‌کرد خود را کنترل کند اما نمی‌توانست با این جملات تند و جسارت‌آمیز علیه اسلام موافقت کند.

او گفت: آنها نباید اسلام را نادیده بگیرند. البته مردم خشمگین می‌شوند اما اشتباه است که اگر ... به اسلام گوش فرا داده نشود یا به آن احترام گذاشته نشود. آنها ... به رسوم ما احترام نمی‌گذارند.

در نهایت سکوت کردم. من به او اهانت کرده بودم. چون هنگامی که تلاش داشتم بدانم دیدگاه و نظرش درباره آن چه که من آن را یک اتفاق تراژیک می‌دانم، چیست ناگهان وارد بحث درباره مسایل عقیدتی شده بودم. چرا که بحث درباره این گونه مسایل بی‌نتیجه است و طرفین بحث خیلی فوری نسبت به هم جبهه می‌گیرند. از نظر آن خانم، مقاله آن روزنامه‌نگار موجب بروز حوادث بعدی شده بود و توجیه کننده خشونت علیه مردمی بود که هیچ ارتباطی با رخدادهای پیش آمده نداشته یا ایمان و عقیده مشترکی با او نداشتند. هیچ جای بحثی نبود. هر آن چه که با حقیقت روشن در تضاد باشد، محکوم به فنا است.

* افراط‌گرایان در جریان اصلی رایج در اسلام در حاشیه هستند

این تبادل نظر موجب شد به یاد همسرم بیفتم، چرا که همسرم سالی برعکس آن خانم پذیرش هتل تلاش داشت مستقل فکر کند. سالی اعتقاد داشت که راه آن چه که او "گذراندن زندگی" می‌خواند این است که هر دیدگاه و نظری از جانب فردی با هر قدرت و اختیاراتی بیان شود باید در معرض چالش و تضاد قرار گیرد.

بحث را عوض کردم و از آن خانم خواستم به من در بسته بندی خرت و پرتی که خریده بودم، کمک کند. خانم بخش پذیرش پیشخدمتی را که آنجا ایستاده بود فرا خواند تا به کمک من بیاید. به زور لبخندی زد و بعد شروع به تبدیل پول ارزی یکی دیگر از میهمانان هتل کرد.

به او گفتم: شکراً. یعنی این که متشکرم

او به سردی سری تکان داد.

واکنش آن خانم بخش پذیرش نوعی هشدار برای من بود. به بیرون از هتل و به سمت خودروی خود رفتم. در این فکر بودم که همیشه مردم از تساهل و تحمل مذهبی به عنوان خیانت و پشت کردن به مبانی و اصول نگاه می‌کنند. حقیقت با ابعاد مختلف آن همواره در برابر یقین و ایمان مومنین حقیقی یا ذهنیت‌های معمول همیشه شکسته می‌شود. چه در مقابل زنان میانسال مسلمان باشد یا نظام‌های بروکراتیک بی فکر و مجریانشان که تمایل دارند در راستای دستیابی به اهدافی معنوی، انسان‌های دیگر را نابود کنند.

با این حال تساهل و تحمل مذهبی می‌تواند علیه خود عمل کند. شاید همانطور که در غرب به درستی تصور می‌شود، عوامل جهادی در زمره افراط‌گرایانی باشند که در حاشیه جامعه هستند و باعث بدنامی جریان اصلی مسلمانان شده‌اند. محکوم کردن رفتارها و اقدامات خودسرانه و انفرادی از بروز شرایط پیچیده اجتماعی که از تحلیل‌های عقلانی و گفت‌وگوی آزاد درباره عقیده بروز می‌کند، جلوگیری به عمل می‌آورد. محکوم کردن عوامل جهادی نیز مانع از قضاوت‌ها و برداشت‌های عقیدتی می‌شود. اما تحمل و تساهل مذهبی که برای یک جامعه با تنوع مذهبی امری اساسی است می‌تواند نسبیت‌گرایی اخلاقی و ذهنی به همراه خود داشته باشد و موجب تیرگی و ابهام ذهنی شده و این امر موجب ایجاد تابوهای خاص خود در برابر تحلیل‌های انتقادی درباره برداشت‌هایی که از ادیان و اعتقادات مختلف می‌توان داشت،‌ شود.

مفهوم اصلی جامعه مدنی منافی تمامیت‌خواهی و استبداد مذهبی است. اما اگر عوامل جهادی ارایه کننده نسخه‌ای چکیده از یک عقیده باشند و بسیاری دیگر نیز با آن اشتراک نظر داشته باشند و اگر آدم‌های کفار را زنده بسوزانند و بمبگذاران قهرمانان دینی و مذهبی زنان باشند، آنگاه باید یک فرد هر چند تلخ و دردناک اعتراف کند که برخی از دیدگاه‌های فلسفی و مذهبی با مبانی ارزش‌های لیبرال تمدن غربی در منافات بوده و با آن هیچ گونه سازگاری ندارد.

از این که بحثی راه انداخته بودم که موجب تحریک تساهل و خشم آن خانم پذیرش هتل شده بود، ناامید شدم چرا که نتوانسته بودم بین خود و آن خانم یا افرادی دیگر نقطه نظر مشترکی پیدا کنم. مقابل خودرو ایستادم و با پریشانی به اطراف خود و به سمت هتل نگاه کردم. در جیبم به دنبال کلید گشتم.

ادامه دارد...

انتهای پیام/ص

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول