اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها

به بهانه 21 شهریور روز ملی سینما؛

سینمای کردستان در میان حصاری از بایدها و نبایدها

خبرگزاری فارس: هدایت‌کنندگان و تسهیل‌گران حمایتی و نظارتی، راه ترکستان را به جای مدینه فاضله به نسل خودجوش و تجربی سینما در کردستان، این سرزمین هنر و فرهنگ گسیل میدارد.

سینمای کردستان در میان حصاری از بایدها و نبایدها
به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، آگوست و لوئیلومیر در سال 1895 بود که دستگاهی شگفت‌انگیز و اعجاب‌آور به نام سینما توگراف را اختراع کرده و در گراند کافه پاریس لحظاتی از زندگی روزمره مردم را به نمایش درآوردند و از همان جا بود که پدیده‌ای به نام سینما ظهور کرد و سال‌ها بعد علاقه‌مندان و مشتاقان خود را شناخت.
سینما در ابتدا شاید کارکرد امروزی را برای جامعه بشری نداشت و جنبه سرگرمی سازی آن بر دیگر جوانبی که هنوز کشف نشده بود، غلبه داشت تا اینکه اشخاصی چون ملییس در فرانسه نگاهی غیر ایستا و هنرمندانه به این هنر داشت و توانست دوربین را از پایه‌های خود جدا کرده و به میان مردم ببرد و با خط و ربطی زیباشناسانه دست به تولید آثاری بزند که امروزه هم با بازنگری آنها خلاقیت و نوآوری هنرمندانی چون او را به فراخور زمان نمایان میکند.
اینچنین بود که سینما روز به روز بیشتر قد برافراشت و حضور خود را در میان جوامع مختلف تثبیت کرد و در کنار توجه به بحث زیبایی شناسانه به صنعتی پول‌ساز نیز تبدیل شد.
کشور ما ایران نیز از قاعده کشورهای مواجه شده با سینما مستثنی نیست و در دوران حکومت قاجار بود که مظفرالدین شاه با سفر به فرنگ شیفته سینماتوگراف شد و پس از ورود آن به ایران در سال 1291 اولین سالن سینمای عمومی در کشور شروع به کار کرد.
اینک سینما به ایران آمده و در ابتدای امر آنچنان که باید از جنبه سرگرمی سازی دور نبود و همان روند کلیشه‌ای و طفل گونه خود را دنبال میکرد.
حال امروز با گذشت یک قرن از ظهور این هنر صنعت در کشور، چشم بسیاری از روشنفکران، مسئولان و مردم به کارکرد آن دوخته شده است.
سالانه حدود 60 تا 70 فیلم سینمایی تولید و در سالن‌های کشور به نمایش در میآید که در آثار متعددی شاهد موشکافی در زندگی مردم و لایه‌های مختلف جامعه هستیم که آداب و رسوم، طبقات، خرده فرهنگ‌ها و معضلات بسیاری را به تصویر میکشند.
وجود چنین حرفه‌ای در کشور به نام روز ملی سینما ثبت شده و بازنگری در دلایل نامگذاری این روز با این مناسب انسان را به فکر فرو میبرد که آیا توانسته‌ایم به سینمایی با مفهوم ملی برسیم که در کنار فناوریها و عوامل مختلف جامعه مدرن بار حل بسیاری از مشکلات و یا حداقل بررسی آنها را برای رسیدن به نتایجی مطلوب به دوش بکشد.
اما در کردستان ایران اسلامی هنرمند فیلمساز عاشق هنر هفتم در سر شوری دارد و در دل غوغایی، از این فراز و نشیب 100 سال تنهایی و خموری سینماتوگراف، شاید جرقه‌های امید در شکل‌گیری سینمایی با مولفه‌های خاص بومی و محلی در این استان فرهنگی که به تعبیری در اواسط دهه 70 سینمای کردی لقب گرفت، موج وصال به این هنر دلربا را در نسل جوان جویای نام و نان کردستانی دوصد چندان نمود.
این آغاز بحرانی در شکل‌گیری تولید آثار صرف جشنواره پسند و به دور از توجه به نیاز فرهنگی مردم قهر کرده با سالن‌های سینما در دهه 80 بود، دهه‌ای که برای مردم این دیار با سیل اینترنت و رشد قارچ گونه دیش‌های ماهواره بر بام منازل مواجهه شد و کماکان فیلمساز مستعد در فکر چگونگی تصاحب جایزه جشنواره دست چندم بین‌المللی در آن سوی مرز که شاید ره ده‌ها ساله نسل بهمن قبادی، شهرام علیدی و جمیل رستمی را در برهه زمانی کوتاهی به دست آورد و به شهرت و شهرت چند صباحی تکیه زند.
امروز در بحران هویت، سینما مولف فیلمساز کرد دستاویز لابیهای صهیونیسم شده و آرمان‌شهر تقویت فرهنگ فولکلور منطقه مبدل به گرفتن سکانس‌هایی تکراری از روستاهای دور افتاده این دیار با عنوان لوکیشن پرتاب به شهر رویایی هنر هفتم گشته که مولود آن اغراق، شعار و غلو در اثر تولیدی است.
به نظر میرسد که خسران کار در خود فیلمساز نیست بلکه در هدایت‌کنندگان و تسهیل‌گران حمایتی و نظارتی است که راه ترکستان را به جای مدینه فاضله به نسل خودجوش و تجربی سینما در این سرزمین هنر و فرهنگ گسیل میدارد.
عدم توجه به مدیریت موثر و معتقد به اصول و ارزش‌های ایرانی و اسلامی در تشکل‌های سینمایی کردستان اولین و آخرین نقطه کور این معضل چند لایه، بیتوجهی به فیلمساز کردستانی برای تولید آثار فاخر سینمایی آن‌هم در قالب فیلم کوتاه است که با بیرغبتی در مدیریت هزینه، اسراف در برگزاری جشنواره‌های دهان پرکن بیخاصیت روبرو گشته و مولودی جز روان‌پریشی فیلمساز در جستجوی یک مشت دلار برای تولید اثر را به زعم دانش و تجربه‌اش دارد.
متولیان اصلی به دنبال تکمیل شعارهای دهان پرکن خویش‌اند و جنگ زرگری که من بهتر حق هنرمند را میستانم و غافل از این ستاندن حق و مولدان هنر هفتم نیز در این گرداب به دنبال تخریب و ترور شخصیت همدیگر بر میآیند تا که در ریزش اعتباری از این توبره نامیمون خدمت متملغان به نوایی رسند بدون توجه به اخلاقی که مرحوم مددیپور از آن به نام اخلاق هنر یاد نمود.
این گستاخی است که در این یادداشت مقصر را ندانم‌کاری و یا دانایی در عین نادانی بپنداریم چرا که در اواخر دهه 80 ظهور نسلی فارغ از شهرت‌طلبی با نشانه‌هایی از ترویج هنر معناگرا یا دمیدن معنویت در هنر خصوصاً در عرصه انیمیشن درخشش خوبی را ایفا نمودند.
بیتعارف نسل جوان هنرمند فیلمساز در کردستان به دنبال ریشه‌یابی هویت خویش در تولید اثری ماندگار است اگر هدایت‌کنندگان فارغ از انتفاع شخصی به خرد جمعی در این حوزه بیش از پیش بیاندیشند، این خرد جمعی در کسوت معاونت فرهنگی یک دستگاه فرهنگی جنبه راهبردی و تبیین همان هدف رفتاری است و در کسوت یک مدیر هنری چون انجمن یا شرکت سینمایی دفاع از هویت هنر سینما با نامی موثر و با ثبات تحت عنوان سینمای كُردی است.
چرا که در همین کشور همسایه و کردستان عراق سرمایه‌گذاری در سینما به وفور اما دانش و تجربه تولید در سطح مبتدی است و نمیدانیم چه زمان متولیان در فکر اجرایی نمودن تعهدات تفاهم‌نامه‌های متعدد فراملی در این نقطه برای رهایی از روزمرگی هنر خواهند افتاد که در سینما به کرات شاهد آنیم.
به راستی تکلیف تنها سالن سینمای استاندارد شهر فرهنگی چون سنندج تا کی باید قربانی خودخواهی و زیاده‌طلبی عده‌ای خواص به نام مبدلان بیت‌المال به بیت‌الحال واقع شود.
در کجای سیاست سیاست‌گذاران فرهنگی دولت و حاکمیت نگاشته شده است که بازسازی و ترمیم یک سینما با گنجایش حداکثر 800 نفر به وعده‌های سرخرمن تبدیل گشته و جز آرزوهای بزرگ فیلمساز نیازمند اکران اثرش بایستد.
باید به عنوان یک علاقه‌مند به عالم سینما و تئاتر گفت و نوشت که چرا باید با افسوس شاهد اکران ویژه فیلم هنرمندانی چون جمیل رستمی، شهرام علیدی و رحیم ذبیحی در زادگاه‌شان نباشیم و چند صد کیلومتر آن طرف‌تر فیلمسازان سایر استان‌ها با تعلق خاطری وافر در زادگاهشان به تولیدی به مراتب فاقد سوژه و ایده نو بپردازند و فیلمساز سرشار از نگاه نو به مسائل ریز و درشت اجتماعی این دیار در حسرت کمک اجاره  یک تراولینگ و یا دوربین فکسنی به دنبال 10 میلیون ریال در حد ایده‌آل آن در این دستگاه و آن دستگاه اجرایی دولت در کردستان پرسه زند.
این واقعیت تلخ حقیقتی است که سینمای کردی را با بحران در شخصیت حقوقی تازه شکل‌گرفته آن مواجهه ساخته است و کسی به پسرفت تولید در مقایسه با زمانی که تولیدات 8 میلیمتری باب بود نمیاندیشد، این روزها دیگر کسی افتخار عنوان تیتراژ برتر کارواش لحیمی را به ذهن ندارد و از چمری امید معاذی و گردون فرزاد قوامی چیزی به خاطر ندارد.
دیگر به مظلومیت زنده‌یاد شیدا جلویزانی و شعور حمید قوامی اعتنایی نمیکند و با یکه‌تازی بیخیال ایده‌پردازی سالم صلواتی و زمین فوتبال جلال نصیری میشود چرا که میپندارد حال همه اهالی سینما در کردستان به بهانه روز ملی سینما خوب است، غافل از اینکه به قول استاد عباس کمندی در این ایام آنچه که به دست فراموشی است، حق مولف و صاحب اثر به عنوان هنرمند و تولید کننده اثر است.  
سینمای کردستان که امروزه بسیاری از اهالی فن آن را تمام شده میانگارند و عده‌ای نیز آینده روشن را برای آن متصور میشوند از جنس همان سینمایی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با آثار مهرجویی، کیارستمی و جلیلی پوست‌اندازی کرده و با طی روندی سه دهه‌ای پیشینه‌ای با مفاهیم و مضامین مختلف را یافته است.
اما یکی از عمده مشکلات و دغدغه‌هایی که وجود دارد، نبود سینمایی به معنای واقعی کلمه راهگشا و همراه با توده عظیم داخل کشور و در مقیاسی کوچکتر، کردستان فرهنگی است که البته در فواصل مقطعی توانسته نه تنها در داخل بلکه در خارج از مرزهای ایران بدرخشد، اما هنوز جای پای خود را به عنوان هنری با هویت قومی و ایرانی در کنار توجه به رویدادها و باید و نبایدهای دنیایی بیرون محکم نکرده است.
این جریان و دستیابی به این هدف نیازمند کنار آمدن با فواید فراوان سینما و ظرفیت‌های موجود آن است.
شناخت کارکردهای مثبت سینما و پذیرفتن این هنر خارج از جامعه تفریحی آن میتواند اندامی پرهیبت و تنومند و با شخصیتی خاص فرهنگ ایرانی بسازد که این اراده و همت باید با دوراندیشی و توجه به افق‌های دور از هم از سوی متولیان و هم از طرف مردم برانگیخته شود.
به راستی آیا کردستان با این طبیعت بکر و خدادادی و ادبیاتی غنی مستحق داشتن شهرکی سینمایی برای تولید آثار فاخر نیست، آثاری که در سیمای سردیس‌ها و تندیس‌های ضیاء‌الدینی تا دست نوشته‌های مستوره و نالی خودنمایی میکند.
با تمام این احوال و با روندی که در سینمای این دیار  پیش گرفته‌ایم، امید آن میرود با آسیب‌شناسی و بازیابی نواقض و خلأهای موجود و بکارگیری استعدادهای فراوانی که در گوشه و کنار این مرز و بوم به دنبال فرصتی برای اثبات توانایی خود هستند، به نقطه‌ای برسیم که در روز 21 شهریور با افتخار به عنوان بخشی سینمای ملی بنگریم که باز هم تمام این‌ها در ابتدا منوط به واژه‌ای به نام شناخت است.
...................................
یاداشت از سامان احمدی
...................................
انتهای پیام/صا10
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول