اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ

تهاجم فرهنگی از دیدگاه آیت‌الله مصباح،

کسانى که «تهاجم فرهنگى» را قبول ندارند به دنبال اومانیسم‌ هستند

خبرگزاری فارس: آیت‌الله مصباح یزدی معتقد است کسانى که اصطلاح «تهاجم فرهنگى» را یک لفظ بدون مصداق‌ مى‌دانند، قصد دارند جهان را به دهکده واحد جهانى بر اساس مبانى و ارزش‌هاى اومانیستى مبدل سازند.

کسانى که «تهاجم فرهنگى» را قبول ندارند به دنبال اومانیسم‌ هستند
به گزارش خبرگزاری فارس، دیدگاه‌های آیت‌الله مصباح یزدی در مورد تهاجم فرهنگی، در کتابی تحت همین عنوان آماده است، که بخشی از آن در پی میآید.

سخن امام راحل(قدس سره) درباره مبارزه با تهاجم فرهنگى:
«اى مسلمانان جهان که به حقیقت اسلام ایمان دارید، بپاخیزید و در زیر پرچم توحید و در سایه تعلیمات سالم مجتمع شوید و دست خیانت ابر قدرت‌ها را، از ممالک خود و خزائن سرشار آن، کوتاه کنید و مجد اسلامى را اعاده کنید و دست از اختلافات و هواهاى نفسانى بردارید، که شما داراى همه چیز هستید. بر فرهنگ اسلام تکیه زنید و با غرب و غربزدگى مبارزه نمایید و روى پاى خودتان بایستید و بر روشنفکران غربزده و شرق زده بتازید و هویت خویش را دریابید و بدانید که روشنفکران اجیر شده بلایى بر سر ملت و مملکتشان آورده‌اند که تا متحد نشوید و دقیقاً به اسلام راستین، تکیه ننمایید، بر شما آن خواهد گذشت که تاکنون گذشته است. امروز زمانى است، که ملتها باید چراغ راه روشنفکرانشان شوند و آنان را از خود باختگى و زبونى در مقابل شرق و غرب، نجات دهند که امروز، روز حرکت ملت‌هاست».

* هویت شرق‌نشینان و گستره تهاجم فرهنگى
در باب تهاجم فرهنگى، سخن، بسیار گفته شده است و در بیان اهمیت و حساسیت این پدیده قرن، و نوع برخورد با آن، گفته‌ها و نظریه‌هاى مختلفى ابراز شده که هر یک، اغلب ناظر به بعدى از ابعاد فرهنگ است و بنابر این‌که در آنها به کدامیک از عناصر تشکیل دهنده فرهنگ اصالت داده شده باشد و به میزان ارزشیابى آن عنصر، با یکدیگر متفاوتند.
آنچه در این تهاجم، مورد توجه و تأکید اندیشمندان مسلمان و مسؤولان دلسوز جامعه قرار گرفته، اساسى ترین عنصر فرهنگ ما، همانا معارف و ارزش‌هاى دینى‌ مى‌باشد که به شدت، هدف هجوم دشمنان ما واقع شده است.
در جهان معاصر، هویت و شخصیت حقیقى ما شرقیان، در پرتو فرهنگ آسمانى‌مان رقم‌ مى‌خورد، بدان معنا که در آن سوى کره زمین ـ اگر چه نمى‌توان به سخن دشمن زیاد خوشبین بود، اما به هر منظورى که باشد ـ شناسنامه ما را، با مباحث عرفانى و معارف الهى ترسیم‌ مى‌کنند.
امروز، اگر غرب با تکنولوژى پیشرفته‌اش شناخته‌ مى‌شود، شرق نیز با معنویت و انسانیت، اخلاق و عاطفه، و با فلسفه و حکمت و ایدئولوژى متافیزیکى‌اش هویت‌ مى‌یابد. و این همان چیزى است که به ذائقه دشمنان ما تلخ‌ مى‌آید و قرنها است که در برابر آن صف آرایى کرده اند.
استعمار فرهنگى براى قطع ریشه هاى اعتقادى، در کشورهاى اسلامى مبارزه‌ مى‌کند که این مبارزه، مقدمه‌اى براى از میان بردن تفکر و بینش توحیدى در تمامى جهان است.
اگر چه مساله تهاجم در کشورما، از مدت‌ها قبل مطرح بوده است، اما پس از پیروزى انقلاب اسلامى و نفوذ فرهنگ پویاى اسلام در عرصه هاى بین المللى، نمودى تازه یافته است و استکبار جهانى با سرمایه‌گزارى‌هاى و سیعى تلاش‌ مى‌کند تا حرکت انقلاب و نفوذ فرهنگ اسلامى را متوقف سازد و نه تنها راه صدور آن را به کشورهاى دیگر سد کند، بلکه تا آنجا که‌ مى‌تواند، فرهنگ ماتریالیستى و مبتذل خود را به صورتى گسترده‌تر، به کشورهاى اسلامى و شرقى، خصوصاً به کشور ما وارد کند و این همان «تهاجم فرهنگى» است که امروزه درباره آن سخن‌ مى‌گوییم.
از آنجا که هر پدیده‌اى داراى ویژگیها و جنبه‌هاى خاصى است که شناخت صحیح آن، ارتباط مستقیم و وابستگى تامى به تشخیص آن ویژگیها دارد، از اینرو، پیش از ورود در گستره بحث تهاجم فرهنگى نیز لازم است که ابعاد آن را به خوبى بشناسیم و عناصرش را با دقت تجزیه و بررسى کنیم. بدیهى است که لازمه مقابله با هجوم دشمن، آگاهى و احاطه به ابعاد آن است؛ پس باید ابتدا دشمن و ماهیت او را بشناسیم و انگیزه و هدف او را بدانیم، پس از آن، زمان حمله و ناحیه نفوذ و عوامل داخلى او، و نیز ابزار و تجهیزات و شیوه‌ها و تاکتیکهایى را که در این حمله بکار خواهد برد، شناسایى کنیم. سپس با دقت، نیروهاى خودى و راه‌هاى مقابله با تهاجم دشمن را مورد بررسى قرار دهیم. در این صورت‌ مى‌توانیم امیدوار باشیم که در اثر احاطه بر همه جوانب مبارزه، فریب دشمن را نخواهیم خورد و به پیروزى در برابر او دست خواهیم یافت. اکنون در بحث «تهاجم فرهنگى» نیز نخست باید منظور از «فرهنگ» و معناى «تهاجم» روشن گردد. پس از آن، وجود چنین تهاجمى به جامعه اسلامى امروز ما نفیاً و اثباتاً بررسى شود. سپس جریان و یا گروه‌هاى مهاجم، زمان تهاجم و همچنین هدف، انگیزه و شیوه هاى آنان مورد شناسایى قرار گیرد.

* رابطه فرهنگ و تکنولوژی
در این بحث، لازم است که رابطه میان فرهنگ و تکنولوژى نیز مورد بررسى واقع شود و روشن گردد که آیا با توجه به ضرورت هاى زمان، اصولا مقابله با تهاجم فرهنگى امکان پذیر است؟ و همچنین روشن شود که تفاوت میان ترویج فرهنگ و جذب آن با تحمیل و تهاجم فرهنگى چیست و آیا ترویج یک فرهنگ نیز در همه حال، امرى نامطلوب و ناپسند است؟
قبل از ورود به اصل موضوع، لازم است که درباره تعدادى از این پیش فرض‌ها، بطور مختصر توضیح بدهیم و چهارچوب بحث را دقیقاً مشخص نماییم. البته بیان تفصیلى هر یک، در جاى مناسب خواهد آمد:
مفهوم واژه «فرهنگ» از مفاهیم بسیار پیچیده است و به رغم تعاریف بى شمارى که درباره آن بیان شده، تاکنون تعریف روشن و جامعى از آن ارائه نشده است. با این همه، منظور ما از آن در بحث «تهاجم فرهنگى» عبارت از مجموعه‌اى از مایه هاى فکرى و ارزشى است که در رفتار اختیارى و اجتماعى انسان اثر‌ مى‌گذارد. این مجموعه داراى عناصر متعددى است که در جاى خود، مورد شرح و بررسى قرار خواهند گرفت.
کلمه «تهاجم» از واژه‌هایى است که از نظر لغوى معناى مشارکت طرفینى دارند، ولى این معنا مراد نیست و حتى در استعمالات رایج عرف نیز، به معنى هجوم یک طرفه آمده است.
اگر چنین نباشد، اعتقاد کسانى که اساساً اصطلاح «تهاجم فرهنگى» را یک لفظ بدون مصداق‌ مى‌دانند و جریانات امروز را نشرو تبادل فرهنگى‌ مى‌پندارند، با معناى طرفینى «تهاجم» سازگارتر است؛ در حالى که به وضوح مشاهده‌ مى‌کنیم که فرهنگ مهاجم، یک فرهنگ سلطه جو است که با اهداف خاصى در جهت بسط سیطره خود، برنامه ریزى و تلاش‌ مى‌کند و همانگونه که سردمداران و اندیشه گران کنونى آن اظهار کرده‌اند قصد دارد که جهان را به «دهکده واحد جهانى» بر اساس مبانى و ارزش‌هاى اومانیستى مبدل سازد.
بنابراین، معنى تهاجم با غافلگیرى و تحمیل توام است و علت آنکه این کلمه در عرف ما ارزش منفى دارد، این است که دشمن‌ مى‌خواهد باورها و ارزش‌هاى معتبر و متعالى را از جامعه ما برباید وبه جاى آن، باورهاى نادرست و ارزشهاى منفى را بر ما تحمیل کند.
درباره رابطه فرهنگ و تکنولوژى ـگرچه تاکنون رشد تکنولوژى به میزان زیادى در بالا رفتن سلطه فرهنگى بیگانگان، تأثیر داشته است اما در واقع، پذیرش آن ذاتاً‌ مى‌تواند بدون هر گونه وابستگى فرهنگى صورت گیرد. بنابراین على رغم تصور عده‌اى از دست اندرکاران مسائل فرهنگى، که نسبت به تعریف فرهنگ و ارزشیابى آن، در مغالطات لفظى و به هر حال در دام حیله هاى شیطانى گرفتار شده‌اند، منظور ما از مبارزه با تهاجم فرهنگى، نفى هر گونه نوگرایى و پشت پا زدن به ابزارهاى مدرن فرهنگى و نیز تجدید حیات هر گونه آداب و سنن قدیمى نیست، بلکه با توجه به ارزشیابى ما از فرهنگ، هدف اصلى مقابله، در جهت حفظ و تحکیم مبانى و ارکان فرهنگ جامعه، یعنى اعتقادات و ارزش‌هاى والاى اسلامى، شکل‌ مى‌گیرد و این، دقیقاً همان چیزى است که دشمنان ما، با همه سرمایه گزارى‌ها و امکانات و ترفندهاى خود، تلاش بىوقفه‌اى را در جهت تخریب و انهدام آن به کار‌ مى‌برند و با انواع تیرهاى زهرآگین، نسل‌هاى آینده را، آماج حملات پیاپى خود قرار‌ مى‌دهند.
در چنین شرایطى که تکنولوژى بویژه در بخش ارتباطات ماهواره‌اى، حملات رعد آساى استکبار جهانخوار را سرعت بخشیده و دیوانه وار راه خود را‌ مى‌پوید، به عنوان یک وظیفه الهى، بر فرد فرد امت اسلامى واجب است که در یک بسیج همگانى بپاخیزند و توطئه جهانى مستکبرین را علیه اسلام و مصالح مسلمین خنثى نمایند.
از مجموع آنچه گذشت، پاسخ سؤال پایانى نیز در مورد تفاوت ترویج فرهنگ با تحمیل آن به دست‌ مى‌آید واضح است که تلاش غرب در گسترش شبکه‌هاى ارتباطى و خبرى، به منظور آن است که سلیقه‌ها، معیارها و الگوهاى رفتارى و اخلاقى خود را در قالب فیلم‌ها، شوهاى تلویزیونى و دیگر برنامه‌هاى سرگرم کننده مبتذل، در سراسر کره زمین و به تمام بشریت تحمیل کند و این نیست مگر آنکه در زیر آن، اهداف شیطانى سودجویانه نهفته است. در حالى که ترویج فرهنگ سالم، دور از هر گونه دسیسه و با پشتوانه‌اى که از حقیقت دارد، با اهداف الهى انجام‌ مى‌شود. بنابراین ترویج هر فرهنگى یک امر ناپسند تلقى نمى‌شود و علت اساسى مخالفت ما با فرهنگ مهاجم غرب، آثار ضدالهى و ضد معنوى آن است که به عنوان یک بار منفى، در آن به وجود آمده است.
گذشته از این، مغرب زمین به اعتراف مورّخان و دانشمندانش، قرنها تحت تأثیر فرهنگ عظیم اسلامى بوده است، به طورى که هنوز نیز آثار آن باقى است وحتى در تمدن کنونى خود، مدیون درخشش نیروهاى خارق العاده مسلمان در بسیارى از علوم و فنون‌ مى‌باشد. زیرا جنگهاى صلیبى که موجب ارتباط نزدیک اروپاییها با مسلمین شد، على رغم خسارات فراوانى که به طرفین وارد کرد، موجب انتقال فرهنگ اسلامى و شرقى به اروپا گردید.

گوستاو لوبون در کتاب «تمدن اسلام و عرب»‌ مى‌نویسد:
«تا مدت پانصد سال، مدارس اروپا روى کتاب‌ها و مصنفات مسلمین دایر بود، همانها بودند که اروپا را از لحاظ علم و عمل و اخلاق تربیت کرده، داخل در طریق تمدن نمودند ...»
آرى دانشمندان منصف غرب، از صدور فرهنگ اسلامى به جوامع اروپایى تمجید نیز نموده‌اند؛ بنابر این کسى که امروز بر صدور انقلاب اسلامى ما به آن سوى مرزها، نام تهاجم‌ مى‌نهد و بدین وسیله‌ مى‌خواهد غارتگرى و سلطه فرهنگى جنایتکاران را توجیه کند و شعله خشم مسلمانان غیور را علیه روش استکبارى آنان خاموش سازد، بدون تردید فرق پاکى را با ناپاکى قبول ندارد!
تاکنون در این مقدمه، به نکاتى پیرامون تعریف فرهنگ و تهاجم، اثبات وجود تهاجم فرهنگى، انگیزه و هدف تهاجم و مسائل دیگرى اشاره کردیم. باید دانست که به اعتقاد ما، در جامعه‌اى که اسلام به طور کامل تحقق و حاکمیت یافته باشد، سلسله‌اى از شناختها و باورها و همچنین ارزش‌هاى اخلاقى ـ اجتماعى مورد قبول اسلام وجود دارد که داراى یک شیوه رفتارى منسجم و هماهنگ‌ مى‌باشد. این شناخت‌ها و ارزش‌ها به علاوه رفتارهایى که داراى انسجام کامل بوده و دقیقاً ناشى از همان شناخت‌ها و ارزش‌ها‌ مى‌باشد، فرهنگ اسلامى را تشکیل‌ مى‌دهند.
چنانچه گفتیم، این مربوط به جامعه‌اى است که اسلام در آن بطور کامل متحقق شود، بنابر این اگر فرهنگ برخى از جوامع اسلامى، از این هماهنگى و انسجام رفتارى برخوردار نیست، علت آن آمیختگى و ناخالصى است که در اثر نفوذ عناصر فرهنگ بیگانه، در فرهنگ اسلامى صورت‌ مى‌گیرد و نتیجتاً اینگونه جوامع را داراى فرهنگى التقاطى‌ مى‌سازد که این دوگانگى، با وحدت اسلام و یکپارچگى فرهنگ اسلامى هرگز سازگار نیست.
انتهای پیام/ک
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول