اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

جامعه

فارس از یک میهمانی افطاری با کودکان بهزیستی گزارش می‌دهد

"قلکی پر از محبت" هدیه کودکان بهزیستی به بچه‌های سومالی

خبرگزاری فارس: با شنیدن نام کودکان سومالی، لبخندش تبدیل به غم می‌شود، دریای نگاهش به لرزه می‌افتد و می‌گوید: آنها گرسنه هستند؛ آنقدر با غم این جمله را بر زبان می‌راند که اندامش به لرزه می‌افتد و ادامه می‌دهد: ما هم به آنها کمک می‌کنیم. قلک‌هامونو به آنها می‌دهیم.

"قلکی پر از محبت" هدیه کودکان بهزیستی به بچه‌های سومالی
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبری فارس «توانا»، شب گذشته تعدادی از کودکان و نوجوانان تحت پوشش سازمان بهزیستی به میهمانی دعوت بودند؛ میهمانی افطاری در مرکز نمایش های هوایی؛ میهمانی که دارای ویژگیهای جالبی بود. گوشه‌ای از این ویژگیها را بخوانید: 

وارد سالن که می‌شوی چشمت به کودکان و نوجوانانی می‌افتد که روی صندلی‌های سالن جلسات نشسته‌اند و برنامه‌ای که برایشان تدارک دیده شده را تماشا می‌کنند.

خیلی آرام به صندلی‌ها تکیه زدند و با درخواست مجری تشویق می‌کنند و صلوات می‌فرستند؛ البته کوچکترها اقتضای سنشان از روی صندلی‌ها بلند می‌شوند و در میان سالن کنجکاوی می‌کنند.

به مانند تمام کودکان همسن و سالشان لبخند از لبانشان گم نمی‌شود و شوق زندگی در عمق چشمانشان هویداست.
 
حسین 5 ساله یکی از آنهاست که با لبخند نمکینش قلب را می‌رباید، می‌آید درست روبرویم می‌ایستد و در حالی که با کنجکاوی نگاهم می‌کند، می‌گوید: تا حالا کجا بودی؟

آنقدر این سوال را بی مقدمه می‌پرسد که نمی‌دانم چه جوابش را بدهم؛ انگار سوال بسیار مهمی کرده و بی صبرانه منتظر جواب است.

خم می‌شوم روبرویش زانو زده، می‌پرسم: مگو منو می‌شناسی؟

لبخند نمکینش را دوباره نثار می‌کند و می‌گوید: آره می‌شناسم، تو دوستی.

با دستانش به تمام کسانی که در سالن نشسته‌اند اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: مثل همه این دوستا.

نمی‌دانم در برابر محبت این کودک که برای اولین بار است مرا دیده اما انگار مدت‌هاست که می‌شناسد، چه بگویم؛ با شرین زبانی خودش را حسین معرفی می‌کند و لبخند برلب می‌‌راند. نمی‌دانم چرا ناگهان یاد بچه‌های سومالی می‌افتم و نمی‌دانم چه شد که این فکر بر زبان جاری شد.

می‌پرسم: درباره بچه‌های سومالی شنیدی؟

لبخندش تبدیل به غم می‌شود و دریای نگاهش به لرزه می‌افتد و می‌گوید: آنها گرسنه هستند.

آنقدر با غم این جمله را بر زبان می‌راند که اندامش به لرزه می‌افتد و ادامه می‌دهد: ما هم به آنها کمک می‌کنیم. قلکامونو به آنها می‌دهیم.

این همه محبت را کجا می‌توان یافت و ناگهان تمام دوستان حسین به کنارمان می‌آیند؛ همه آنها دوست دارند به کودکان سومالی کمک کنند و همه آنها در افکار کودکانه خودشان فکر می‌کنند دیگر مشکلات کودکان سومالی با کمک آنها به پایان خواهد ‌رسید.

وقتی با درخواست مربی‌شان به صندلی‌هایشان باز می‌گردند همچنان به پشت سر خود می‌نگرند و دست تکان می‌دهند.

اما رفتار بزرگترها متفاوت است. ساکت‌ترند و بیشتر با همدیگر صحبت می‌کنند تا توجه‌شان به اطراف باشد؛ به هم وابسته‌اند و از دستانشان که در دستان هم گره خورده است، می‌توان این موضوع را دریافت.

شب میهمانی با کودکان و نوجوانان تحت پوشش سازمان بهزیستی، شب زیبایی است؛ اینجا کودکانی هستند که از نعمت پدر و مادر محروم هستند یا آنکه پدر و مادر شایسته‌ای ندارند اما در کنار هم خانواده ساخته‌اند و خانواده‌ای شدند که مهر و محبت از نگاه آنها به همدیگر و مربی‌شان مشهود است و پر از آرزو هستند.
انتهای پیام/
این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول