خبرگزاری فارس ـ محسن رسولی؛ جامعه را به حدی دچار آشفتگی کردهاند که از هر طرف حرکت کنی برایت هزینهساز باشد.
در هر میدانی اعم از فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، مدیریت و... گروه گروه، افراد با صلاحیت و بیصلاحیت وارد میشوند، و بعد از چندی در اغلب موارد عدهای از اینها با جوسازی و خط و نشان، یک بازی دو سر برد را برای خودشان رقم میزنند.
هر نظام یک ساختار دارد که پیشرفت آن و موفقیت درخدمت به مردم، در گرو عمل هر یک از اجزای آن نظام به وظیفه خود است، دشمن هم دقیقا درصدد بر هم زدن همین کارکردهاست.
اینکه امروز شاهد خروج برخی مجموعههای نظام از کارکرد خود یا کاهش توان آنها در مدیریت امور هستیم، در همین راستا قابل تحلیل است، به طور مثال زمانی اقتصاد ما جولانگاه مفسدین، قتلگاه معیشت مردم و صحنه پوزخند دشمن شده؛ وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، گمرک و... چه کارکردی برای مردم و به طور کلی برای نظام دارند؟
نباید انتظار داشت که سازمانها و نهادهای قانونی نظام به وظایف قانونی خود به درستی عمل نکنند اما توقع داشته باشیم که مردم درست عمل کنند، در حوزه سیاسی نیز همین گونه است.
در انتخابات اگر تایید شوند؛ نتیجه میشود فاجعه حسن روحانی، اگر تایید نشوند؛ زیر میز میزنند که انتخابات را قبول نداریم.
آخر کار همه نتایج و تبعات سوء برای مردم است، همه تقصیرها گردن نظام است و برنده بازی قانون دانهای قانونشکن با انواع پشتوانههای مالی، سیاسی، رسانهای داخلی و خارجی!
سیاست فشار و تحمیلگری، دور زدن قانون و جوسازی در هر دوره انتخابات به شکل جدیتری در حال پیگیری است، اما در ایام ثبت نام داوطلبین این دوره، شاهد برنامه ریزی جدیتر برای این سیاست و حتی حضور گسترده نامزدها با چاشنی تهدید از سوی برخی از آنها بودیم.
در این بین وظیفه شورای نگهبان بررسی صلاحیت نامزدها و نظارت بر سلامت انتخابات است، در اینجا معیار قانون است؛ نه جناح، سابقه، شهرت و سایر رنگ و لعابها. شورای نگهبان مسئول مشارکت مردم نیست، مسئول حرکت انتخابات بر ریل انقلاب است، حال اینکه مصلحت زمان چیست، این بر عهده شورا نیست.
دلیل اصلی کاهش یا افزایش مشارکت، مدیریت مدیران موجود و نیز کیفیت فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. زمانی که از سوی مسوولین به مردم خدمت نشود و نیز بسیاری از فعالان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ارزشی در طول سه سال و چند ماه خواب باشند و صرفا در ایام انتخابات بیدار شوند یا مانند جریان غیرانقلابی به طور مداوم در حال تخریب افکار عمومی باشند، مشخص است که مشارکت به چه نحو خواهد بود.
به طور کلی در بازی منفعلانه، هر جور بازی کنی باختهای چون تو تکمیل کننده بازی و زمین چیده شده دیگری هستی. تا زمانی که این نظام و این مردم درگیر انفعال هستند، نباید به اصلاح امور امیدوار بود. بالاخره این بازیها و هزینه سازیها باید در جایی به شکل قانونی و حکیمانه تمام شود، شاید یک گام مهم آن امروز باشد. پس حیران نشویم.
انتهای پیام/