به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، شهر سنندج مرکز استان کردستان و در فاصله ۴۸۵ کیلومتری جنوب غربی تهران قرار گرفته است. سنندج عمارتهای تاریخی با معماری بینظیر دارد که در طول تاریخ از دوران صفویه و قاجار و پهلوی پایهگذاری و بنا نهاده شده و امروز به عنوان جاذبههای زیبای تاریخی شهرت پیدا کرده است.
عمارت خسروآباد یکی از همین بناهای تاریخی و کمنظیری است که در سال 1223 هجری قمری توسط امانالله خان اردلان والی و حاکم کردستان در مساحت 6 هزار مترمربع احداث شده است.
زیباترین مسیر برای رسیدن به این عمارت تاریخی و زیبا گذر از مسیری است که در ابتدای آن تندیس مستوره اردلان، اولین بانوی تاریخنگار جهان قرار دارد.
نخستین چشمانداز این بنای تاریخی قبل از گذر از درب اصلی عمارت خواهی دید حوض چهار گوشی که آب از یک سمت آن همیشه روان است و خنکای دلنشین در زیر سایهسار درختان در روزهای گرم سال به انسان نشاط و آرامش عجیب ارزانی میدارد.
درب بزرگ چوبی عمارت خسروآباد را که رد کنی گام در هشتی این بنای تاریخی میگذاری فضای بستهای که تقریبا در اکثر قریب به اتفاق عمارتهای تاریخی سنندج وجود دارد.
تضاد دلنشین هشتی بسته و حیاط باز در خانههای ایرانی
با گذر از فضای بسته هشتی، به فضایی باز و باصفای حیاط میرسید، اصلا انگار هشتیها را بسته ساختهاند تا جذابیت حیاطهای ایرانی برایت دو چندان شود و از این همه تضاد دلنشین در کنار هم لذت ببرید.
عمارت خسروآباد به گونهای احداث شده که حیاط آن در وسط قرار گرفته و چشمانداز زیبایی را خلق کرده است که قطعا بازدید از آن لحظات ماندگاری را در ذهن ثبت خواهد کرد.
حیاطی با یک حوض صلیبی شکل که روشنایی آب و جست و خیز ماهیهای بزرگ و کوچک و بالا و پایین پریدن بچه اردکها سمفونی زندگی در گوش انسان مینوازد.
نظریات گوناگونی در مورد این بنای تاریخی وجود دارد بطوری که بعضی صاحبنظران عمر قسمت شرقی بنا که قصر نامیده میشود را به دوران زندیه و توسعه و تکمیل آن را مربوط به دوره امانالله خان اردلان تخمین دادهاند.
عمارت خسروآباد در کنار دو بخش اصلی، شامل قصر سلطنتی که با ورودی ستوندار در بخش غربی و ساختمان شرقی با غلام گردشها و ایوان ستوندار مشرف بر صحن عمارت و فضای بیرونی بنا دارای فضاهای دیگری برای خدمه و خدمتگذاران است.
براساس آنچه از گذشتگان نقل شده است، ساخت تالار تشریفات این بنا به اواخر دوره زندیه و تفرجگاه تابستانی خسروخان اول اردلان بر میگردد.
سردرب ورودی که به آن غلامگردش گفته میشود در دوره قاجار به عمارت اضافه شده است، فضایی که کاربریاش برگزاری جلسات حکومتی و محلی برای مهمانیها بوده است.
کلاهفرنگ عمارت هم کاربری پذیرایی از مهمانان خارجی را داشته و در طول عمرشان مهمانان زیادی را از فرهنگها و کشورهای مختلف پذیرا بودهاند.
شگفتیها و زیباییهای خانهای ایرانی به محوطه بیرونی آنها خلاصه نمیشود، اگر از پنجرههای ارسی رد شوید و به داخل خانه پا بگذاری شگفتیهای اصلی را خواهی دید زیباییهایی که در چنین عمارتهای تاریخی قطعا جلوههای زیباتری دارد.
از پلههای ساختمان اصلی عمارت با شیب تند آن که بالا میروید در طبقه سوم عمارت حوض زیبایی در وسط اتاق جلوهنمایی میکند، حوضی که به چشمی گریان شباهت دارد.
آب این حوض از قناتهای کوه آبیدر تامین میشود، هرچند حوض به دلیل عملیات بازسازی آب ندارد اما فواره آن ارتفاعی دو متری و تا نزدیکای سقف دارد.
برای رسیدن به اتاق خسروخان و همسرش 15 پله مارپیچ را بالا میرویم، اتاقی که در آن ایام تنها مستوره اردلان حق ورود به آنجا را داشته است.
درب اتاق مستوره اردلان کوتاه است به گونهای که نمیتوان تمامقد وارد شد، این به واسطه جایگاه این بانوی شاعره بوده تا افراد قبل از اینکه به حضورش شرفیاب شوند سر تعظیم فرود بیاورند.
تاریخچه حکشده بر سندی سنگی محکمترین سند بر تاریخیبودن این عمارت دارد، سندی که اسم فتحعلی شاه قاجار و والی کردستان امانالله خان در تاریخ 1223 ه.ق روی آن حک شده و در قالب قطعه شعری از خرمکردستانی تشریح شده است.
این بنای تاریخی که با شماره 1491 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است در دوران حیات خود شاهد دو اتفاق تاریخی شامل عروسی حُسنیجهان تنها دختر فتحعلی شاه قاجار با خسروخان پسر اماناللهخان در سال 1232 و زندگی مستوره اردلان به عنوان نخستین زن مورخ و تاریخنویس جهان که جزو شاعران بزرگ و برجسته بوده است.
این بنای تاریخی تا قبل از انقلاب و سالها بعد از آن هم ملک اختصاصی و در اختیار خاندان «صادق وزیریها» بود اما سالها بعد به تملک میراث فرهنگی در آمد، ثبت ملی شد و مرمت آن به صورت جدی مورد توجه قرار گرفت.
این بنای تاریخی در فصول مختلف سال به ویژه در ایام تعطیلات نوروزی و تابستان پذیرای بازدید مردم استان و گردشگران سایر نقاط کشور است.
و اما...
راه رفتهام را برمیگردم، خیالم را به سالهای دور پرواز میدهم به یاد آنهایی که زمانی در دل همین خانههای قدیمی روزگارشان را گذراندند، روزهایی که حکایت شیرین و تلخ ارباب و رعیتی در آن داغ بود روزهایی که برای اربابان شیرین و برای خادمان تلخ گذشت سرانگشتانم را بر زبری دیوارهای خشتی ترکخورده میکشم و از درب اصلی عمارت خارج میشوم.
انتهای پیام/2330/71/ق