خبرگزاری فارس خراسان شمالی، علی سعیدی؛ در مسئله انتخابات، اندیشه اجتماعی جامعه بیش از اندیشه سیاسی احزاب نمود دارد. در ابتدا، احزاب سیاسی با آرایش منحصر به خود، در میدان رقابت حضور مییابند اما بعد از مدتی، متناسب با نیازهای اجتماع باید تغییر آرایش داده و درنهایت حزب و گروهی که به گفتمان اجتماع نزدیکتر است، از رقبا پیشی میگیرد.
انتخابات ایالاتمتحده آمریکا در نوع خاص آنکه عموماً در دو قطب نمود پیدا میکند، جهت شناخت و بررسی گفتمان اجتماعی آمریکا، منبعی ارزشمند است. مسائلی که نماینده احزاب در مناظرات به آنها میپردازند، حکایتگر اهمیت مسئله در اندیشه جامعه است.
با بررسی مناظرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا منهای ادبیات زشت و سخیف کاندیداها در متهم نمودن یک دیگر به انواع فسادها، مسئله نوع واکنش و موضع کاندیدا، نسبت به جمهوری اسلامی ایران اهمیت مییابد. یکی از سه پرسش مهم کاندیداها در مناظرات، سؤال از موضع و نحوه سیاست آنها در مقابل جمهوری اسلامی ایران بود.
برای مجری و شهروندان آمریکایی مهم بود که بدانند کاندیدای مدنظر آنها چه سیاستی در نسبت با ایران دارد. صرف وجود این پرسش، میرساند که ایران در تاریخ معاصر جامعه آمریکایی، بهعنوان یک «مسئله» ظاهرشده است که نمیتوانند نسبت به آن بیتفاوت باشند. واکنش جامعه آمریکایی و سیاستمداران آن نسبت به مسئله ایران، مرهون افزایش هزینه سطح تقابل سیاستهای آمریکا با ایران در جامعه جهانی است.
از سوی دیگر این پرسش مطرح میشود که؛ آیا انتخابات ریاست جمهوری ایالاتمتحده آمریکا نیز در اندیشه جامعه ایران اهمیت دارد؟ وجه اهمیت این مسئله چیست؟ آنچه که واقعیت دارد، عدم انکار اهمیت انتخابات آمریکا در جامعه ایران است.
اما وجه اهمیت آن گاها بهصورت کاذب و دروغین در اندیشه جامعه رواج یافته و بیان میشود. بهعنوان مثال «پیروزی حزب الف یا ب در آمریکا سبب افزایش یا کاهش سطح رفاه و شکوفایی اقتصادی در ایران میشود». این ذهنیت نتیجه یک پیشفرض غلط است و آن اینکه؛ «اصول و سیاستهای آمریکایی و منطق غربی در قبال جامعه ایرانی- اسلامی قابلتغییر است».
نخستوزیر رژیم صهیونیستی در دوره قبل ریاست جمهوری آمریکا بیان داشت که: «هردوی آنها {کلینتون یا ترامپ} از حمایت از اسرائیل و اهمیت روابط ما صحبت کردند. مهم نیست چه کسی انتخاب شود، حمایت امریکا از اسرائیل بهقدرت قبل باقی خواهد ماند. این اتحاد در سالهای آینده محکمتر خواهد شد.» این بیان، عدم تغییر در رویکرد سیاسی آمریکا در مقابل ایران را در نهاد خود دارا است.
به این صورت که حمایت آمریکا از سیاستهای رژیم صهیونیستی قابلتغییر نیست و سیاست محوری آن رژیم منفور نیز تقابل همهجانبه با جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین در امتداد و استمرار این بیان، امروز تفاوتی نمیکند که بایدن یا ترامپ رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا شود، هر شخصی که بر کرسی ریاست تکیه بزند، هدف آن حمایت از رژیم منحوس صهیونیستی است.
اما نکته مطرح در این بحث باوجود رویکرد ثابت سیاسی؛ انتقادهای سیاستمداران آمریکایی، ویژه حزب دموکرات به کیفیت و سطح مواضع سیاسی ترامپ (نماینده حزب جمهوری) در مقابل ایران است که دستمایه فعالان سیاسی غربگرای جامعه ایران قرارگرفته تا جامعه ایران را نسبت به انتخابات آمریکا تهییج کنند.
نتیجه کار این فعالان، ایجاد پیش فرض غلط مطرح شده در سطور پیشین است. اینکه شهروند جامعه ایرانی، منتظر انتخابات جامعه آمریکایی باشد و تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه را در نسبت به انتخابات آمریکایی تحلیل کند و واکنش داشته باشد. به واقع هدف نهایی این فعالان سیاسی تثبیت و تعمیق منطق غربی در جامعه ایرانی است که در نوع خود در سطحی از نفوذ و تسخیر معنا پیدا میکند.
در مقام پاسخ به پرسش این یادداشت، باید میان هدف و روش تفاوت قائل شد. هدف آمریکا، تثبیت و تسلط و حاکمیت منطق آمریکایی بر جامعه جهانی است. موضوع مورد اختلاف احزاب در آمریکا درروش و استراتژی تحقق هدف است، احزاب آمریکا بر هدف اتفاقنظر دارند.
امروزه سیاستهای تقابلی آمریکا در نسبت با جمهوری اسلامی ایران، سبب ایجاد هزینه برای جامعه آمریکایی شده است که این مسئله، در مقام محوریت انتقادهای حزب دموکرات بر جمهوریخواه مشهود است. بخشی از جامعه آمریکایی خواستار کاهش سطح سیاستهای تقابلی است به حیثیت کاهش هزینه ایجادی و تأمین منافع آمریکایی است.
حزب دموکرات منتقد سیاست حزب جمهوریخواه است به جهت اینکه این سیاستها برای جامعه آمریکایی هزینه ایجاد کرده است. شواهدی بر این مدعا بیان میشود: الیزابت وارن نامزد دموکرات و سناتور ایالت میگوید: «سیاست رئیسجمهور {ترامپ} در برابر ایران بحران ساخته و آمریکا را در لبه جنگ با این کشور قرار داده است. اقدامات ترامپ آمریکا را نهتنها امن نکرده بلکه ما را در معرض ریسکهای جدی قرار میدهد. او موجب شده تا خاورمیانه از گذشته نیز خطرناکتر باشد. او جهان را ناامن ساخته است.»
تولسی گابارد، نماینده هاوایی در مجلس نمایندگان آمریکا، خطاب به ترامپ میگوید: « «استراتژیای که درباره ایران اتخاذ کردهای، نسنجیده و کوتهبینانه است. همین حالا مسیرت را تغییر بده. قبل از آنکه دیر شود، به توافق هستهای بازگرد. برای صلاح کشور، غرور و محاسبات سیاسیات را کنار بگذار و کار درست را انجام بده».
پیت بوته جج، شهردار «ساوث بند» ایالت ایندیانا و از حزب دموکرات در ایام انتخابات میگوید: ««این توافق {برجام} لطفی به ایران نبود بلکه به این دلیل به سرانجام رسید که در راستای منافع امنیت ملی ما بود.»
به تو اورورک، ازحزب دموکرات میگوید: ««سازمان سیا در سال ۱۹۵۳ کودتایی را در ایران انجام داد و دولت منتخب مصدق را سرنگون کرد. همین امر موجب بروز انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ و تنش امروزی شده است. برجام یکی از مهمترین دستاوردهای دیپلماتیک در عصر نوین برای ایالاتمتحده بود. در این توافق اوباما توانست برای نخستینبار اعضای شورای امنیت بهعلاوه ایران و آلمان را بهپای میز مذاکره بیاورد. اکنون اما کسی برای پیوستن به این میز تمایلی ندارد. ایران که دیگر نمیتواند به آمریکا اعتماد کند. اروپا نیز کاخ سفید را در مقابل خود میبیند».
تصور انتقاد حزب دموکرات به جمهوری به حیثیت دفاع از جمهوری اسلامی ایران، گناه نابخشودنی فعالان سیاسی غربگرا است که عامداً در مقام تحلیل میان هدف و روش مغالطه میکنند، دفاع اعضای حزب دموکرات از «برجام» به جهت تأمین امنیت و منافع آمریکا است.
در پایان کلام بیان میکنم که؛ وجه صحیح اهمیت مسئله انتخابات آمریکا در جامعه ایرانی- اسلامی، در تعیین راهبری هویت جهانی انقلاب اسلامی و نمایش اقتدار اسلامی در سطح جهان و تعیین موفقیت حاصلشده است. آنچه که از مناظرات انتخابت آمریکا و نقدهای حزب دموکرات بر جمهوری ظاهر میشود، نمایش اقتدار اسلامی به جهت ایجاد مانع در تحقق سیاستهای آمریکایی است که به اقرار سیاستمداران آمریکایی سبب ایجاد هزینههای سنگین برای جامعه آمریکایی شده است.
انتهای پیام/