خبرگزاری فارس - خراسان جنوبی؛ تا بوی نوروز به مشام بهار میرسد خود را مهیا میکند تا چادر گل گلی نویی برای خودش بدوزد چون صفای سال نو به چادر نو، بهار است.
دستی هم به سر روی خانه میکشد تا غبار چهار فصل سال را از گوشه و کنار خانه بزداید.
زنبیل را هم بر میدارد راهی بازار میشود تا برای سال نو شیرینی،آجیل، میوه و... بخرد.
دستش به دهانش میرسد و هر چه دلش میخواهد میخرد.
سبزه میکارد و تدارک پهن کردن سفره هفت سین را هم میبیند.
با این اوصاف باید گفت:بساطش پروپیمان است برای استقبال از سال نو.
سؤال اینجاست که آیا همان طور که بساط بهار برای استقبال از سال نو پر و پیمان است همسایه بهار هم همین طور؟
پاسخ این است که همسایه بهار چون ندار بوده دوست ندارد سال نو از راه برسد، میخواهد درهمین سال کهنه بماند.
همسایه بهار این روزها پا را ازخانه بیرون نمیگذارد زیرا برو بیایی که در شهر برپاست آزارش میدهد، دلش نمیخواهد به بازار سر بزند زیرا وقتی ندار بوده و پولی ندارد برود بازار چه کند، وقتی به بازار هم برود فقط غصه میخورد و بر میگردد.
همسایه بهار چون ندار بوده حتی حال و حوصله ندارد تا دستی به سر و روی همان نداشتهها، خانه استیجاری و رنگ و رو رفته بکشد.
همسایه بهار چون ندار است دل خوشی هم ندارد و میگوید: در این روزگار بیدر و پیکر دل خوش سیری چند؟
آدمهای زیادی زیر سقف آسمان این شهر همانند همسایه بهارند طوری که اگر این روزها در شهر شاهد برو بیاهای زیادی هستیم و برخی وقت سر خاراندن هم ندارند اما عدهای چون گریبانگیر فقر و نداریند هر چند چادر گل گلی بهارشان از رنگ و رو رفته، خانهها غبار گرفته، ظرفهای میوه و آجیل آنها خالی بوده، حتی سری هم به بازار نمیزنند و میگویند وقتی نان شب خودمان را نداریم میشود تدارک عید و سال نو را دید.
این روزهای اهالی ندار شهر همانند دیگر روزهای سال است.
برای آنها بهار، تابستان، پاییز و زمستان فرقی ندارد وقتی چیزی در چنته ندارند دیگر بهار هم برای آنها معنایی ندارد.
آهای اهالی شهر که دستتان به دهانتان میرسد دست از آستین سخاوت بیرون آورده و کمی هم دل اهالی ندار شهر را به دست آرید تا آنها هم فرا رسیدن سال نو را لحظه شماری کنند و لبخند برلبان آنها بنشیند.
این روز ها میتوانید کمی لبخند مهربانی به آنها هدیه دهید هر چند آن مهربانی اندک و کم باشد اما دل آنها را به اندازه یک سر سوزن هم که شاد کنید خیلی ارزش دارد.
انتهای پیام/۶۹۰۷۵