خبرگزاری فارس؛ اصفهان، درد را در چه چیز میدانند؟ دردی که به شعلههای آتش بر جان ما، میهن و رد خون در خیابانها تعبیر میشود و یا با شهادت آرتین و آرمان و کیان معنا پیدا میکند. نمیدانم چه سرّی است که این روزها سیر حوادث و رویدادها سرعتی مضاعف یافته است و آه از غمی که تازه شود با غمی دگر. مصیبت شهادت فرزندان ایران، دلها را افسرده و جانها را پژمرده ساخته است. چشمان بینا و بصیر، دهه شصت را در مقابل دیدگان خود میبینند. ماجراهای نیمروز دهه شصت و ترورهای کور منافقان تکرار میشود. درست در زمانی که مردمان ایذه، پیر و جوان، کودک و زن به تیر خصم مزدوران سعودی صهیونیستی در خون خود میخفتند و در کنج دیگری از این خاک مدافعان وطن در خون خود میغلطیدند.
شب گذشته خیابانهای خانه اصفهان سرخ شد. به سرخی خون حسن حمیدی، محمدحسین کریمی و اسماعیل چراغی. حکایت این روزهای ما خبر از آن میدهد که ثبت میشود بر جریده عالم دوام ما. خون فرزندان ایران از زمین میجوشد؛ باغ لالهها در میانه پائیز روئیده است. اسامی شهرها در مقابل چشمانم رژه میروند. اصفهان، تهران، ایذه، سبزوار و مشهد! ایران داغدار است.
گزافه نیست اگر بگویم امروز همان روزی است که تمام ایمان در مقابل تمام کفر صف کشیده است. فرصتها اندک، کینه و عداوت دشمن در نهایت و جهاد در راه حق به غایت امر خود رسیده است. نهال نوپای پیرمردی که روح خدا بود، اکنون به قد و قامت، سرو رشیدی را ماند که حسودان و عنودان عالم چشم دیدنش را ندارند. مستکبران این بار همه چیزشان را قمار کردهاند. مدتهاست که ظالمان کودک کُش تبرهای خود را برای چنین روزی صیقل میدهند. اما نمیدانند به سراغ درخت تناوری آمدهاند که هر چه به آن تبر بزنند به شاخ و برگش افزوده میشود و بیشتر از قبل قد میکشد. اما افسوس از آنهایی که باید بیایند و خروشان خون مردم را در معابر وطنشان ببینند. به راستی چه شده است که عدهای چنگ و دندان دشمنان خاک پاک ایران را نمیبینند؟ پناه بردن به دامان اجانب و سنگ پرانی به خانهای تنها در مرام آنانی است که شرف و مردانگی خود را با بهایی اندک تاخت زدهاند. دونصفتانی که هر روز به رنگی در آیند و مرامی گزینند.
دیر نباشد که لغزان و ترسان، معترف و نادم بازگردند و از آنچه مرتکب شدند اظهار توبه و ندامت نمایند. همه میدانیم که این حوادث و مصائب، مخاطرات اجتناب ناپذیر راه خطیری است که مقصدی بیبدیل دارد. غبار فتنهها شدت گرفته و چشمها به دنبال نوری است که راه حقیقت را بنمایاند.
شهدای این روزها ستارگانی هستند که مسیر پر افتخار انقلاب را روشن میکنند. انقلابی که امید دل مستضعفان و محبوب آستان امن حق طلبان عالم است. و سلامی از کران جان به آنان که تو را طلب کردند و یافتند. بعد از آن تو را شناختند و عشق ورزیدند. زین پس تو به آنها عشق ورزیدی و آنگاه که کسی معشوق تو شود، لحظه وصالش فرا میرسد. خوشا به حالشان که بر خوان جاودان تو متنعّم اند. بارالها، امان قلوب نگران ما تویی! خود حافظ مردمان ایران باش و کید و نیرنگ دورویان عالم را برملا ساز.
پایان پیام/3649/ش