به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، شاید شما نیز این عبارت را خوانده یا شنیده باشید که شیراز خودش در طول تاریخ تا امروز دارالعلم بوده است؛ دانشگاه در شیراز، یعنی دارالعلمی در دارالعلم؛ پایگاهی در قلب یک پایگاه.
این چند جمله کوتاه ولی پر از حرف و نکته، بخشی از بیانات مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه های شیراز است که در اردیبهشت سال ۱۳۸۷ و در سفر ایشان به شیراز بیان شد.
دارالعلم قلمداد شدن دانشگاه شیراز توسط رهبر انقلاب(مدظلهالعالی)، بیانگر اهمیت جایگاه این دانشگاه جامع و مادر که از جهات مختلف، از جمله دانشگاههای برتر دنیا و ایران است و انتظارات ویژه ایشان از این دانشگاه به عنوان یک پایگاه در سومین حرم اهل بیت(ع) میباشد.
این دانشگاه از قدیمیترین دانشگاههای کشور است که در سال ۱۳۲۵ خورشیدی تأسیس شد. پیش از انقلاب، دانشگاه پهلوی نامیده میشد و دربار پهلوی بسیاری از زیرساختهای این دانشگاه را بر اساس الگوهای غربی پیاده و برنامهریزی کرد.
بر اساس رتبهبندی دانشگاههای ایران که هر سال توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری انجام میشود دانشگاه شیراز در میان دانشگاههای جامع ایران رتبهٔ سوم کشور را پس از دانشگاههای تهران و تربیت مدرس کسب کرده است و یکی از ۵ دانشگاه مادر در رشتههای مهندسی و دومین دانشگاه جامع مادر در ایران بهشمار میآید.
محوطه دانشگاه شیراز، از نظر وسعت در کشور، در رتبهٔ دوم به عنوان دومین پردیس دانشگاهی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
این دانشگاه که از نظر تعداد دانشجویان و اساتید نیز یکی از پرتعدادترین دانشگاههای کشور است در ۶۰۰ رشته در مقاطع مختلف تحصیلی دانشجو دارد و برخورداری از حدود ۲۰۰ رشته در مقطع دکترا یکی از افتخارات آن است.
دانشگاه شیراز دومین دانشگاه پژوهش محور کشور است که در حال حاضر حدود ۵۰ مرکز تحقیقات و پژوهشکده در این دانشگاه مشغول فعالیت بوده و ۱۰ قطب مطالعاتی در شاخههای مختلف علمی و ۲۵ مجله علمی دارد.
درخشش اساتید، نخبگان و مخترعان این دانشگاه سطح یک در مجامع علمی جهان، بخشی از افتخارات این دانشگاه و به تعبیر رهبر انقلاب، دارالعلم است.
امکانات رفاهی و مراکز تفریحی متعدد و وجود بیش از ۳۰ خوابگاه دانشجویی نیز بیانگر عظمت این دانشگاه بینالمللی است.
مرور این تاریخچه با در نظر گرفتن اهمیت و جایگاه شیراز به عنوان سومین حرم اهل بیت(ع) و دارالعلم لقب گرفتن این دانشگاه توسط رهبر انقلاب، ذهن هر خوانندهای را به سمت فضای فرهنگی موجود و تفکر غالب در این دانشگاه معطوف می کند.
دانشگاهی که با وجود ظرفیتهای بیان شده، شایستگی برخورداری از جایگاههای علمی بالاتری در دنیا را دارد؛ اما با وجود تمام نقاط قوت، این دانشگاه همواره تحت تاثیر مستقیم تمایلات و معاملات سیاسی بوده و به همین دلیل نیز پیش از انقلاب از طرف برخی دولتها به طور مستقیم حمایت و گاه مدیریت میشد.
پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز، دانشگاه شیراز یکی از مؤثرترین کانونهای تحولات سیاسی اجتماعی بوده است، تحولاتی که در بیشتر اوقات مطابق با حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی و پرورش نیروهای تراز انقلاب اسلامی نبوده است و شاید این نکته، یکی از بزرگترین نقاط ضعف این دانشگاه بزرگ کشور باشد چرا که دانشگاه شیراز بعد از انقلاب نیز در معرض برخی دخالتها و دستخوش تغییرات غیرمعمول بودهاست.
بررسی اتفاقات چند سال اخیر در این دانشگاه و مرور کارنامه برخی از اساتید به کار گرفته شده و بررسی چرایی اخراج یا تعلیق بعضی از اساتید و نخبگان و جای خالی اساتید انقلابی در میان اعضای هیئت علمی این دانشگاه و حضور پررنگ و معنادار اساتید پرحاشیه و وابستگان به فتنه ۸۸ در کرسیهای مقدس تدریس در این دانشگاه، گواه ادعای مطابق نبودن برخی تحرکات و مغایر بودن بعضی از برنامهها با رویکرد سبک زندگی اسلامی ایرانی و آرمانهای انقلاب و سیاستهای نظام است.
بنابراین انتخاب و گزینش اعضای هیئت علمی و رؤسای این دانشگاه نیز یکی از نکات قابل تامل است که همواره از موارد حاشیهساز در فضای علمی و فرهنگی شهر شیراز و استان فارس بوده و میباشد.
در ادامه این یادداشت مرور کوتاهی بر رؤسای دانشگاه شیراز بعد از انقلاب اسلامی داریم.
امیرهوشنگ مهریار، دکترای روانشناسی تربیتی از دانشگاه لندن، نخستین رئیس دانشگاه شیراز پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود که در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ ریاست این دانشگاه را بر عهده داشت.
پس از وی حسن ظهور از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ عهده دار این مسؤولیت شد، وی دانشآموخته مهندسی مکانیک از دانشگاه پردو آمریکا بود.
مصطفی معین دیگر رئیس دانشگاه شیراز از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ بود، معین تحصیلاتش را در رشته پزشکی در دانشگاه شیراز گذرانده بود.
پس از وی، محمدرضا فرتوک زاده دیگر دانش آموخته پزشکی در دانشگاه شیراز، از سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۳ بر مسند ریاست این دانشگاه نشست.
رضا ملکزاده یکی دیگر از رؤسای دانشگاه شیراز بود که تحصیلاتش را نیز در رشته پزشکی در همین دانشگاه به پایان رساند، وی در سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۶ ریاست دانشگاه شیراز را بر عهده داشت.
عبدالحمید ریاضی دانش آموخته ریاضیات از دانشگاه کلگری کانادا نیز از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۸ به عنوان رئیس دانشگاه دانشگاه شیراز مسؤولیت داشت.
در ادامه، سیدرضا قاضی از سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱ به سمت ریاست دانشگاه شیراز منصوب شد، وی تحصیلاتش را در دانشگاه بریستول انگلستان در رشته دامپزشکی به پایان رسانده بود.
غلامحسین زمانی دانش آموخته مهندسی کشاورزی نیز از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۵ بر مسند ریاست دانشگاه شیراز نشست و پس از او محمدمهدی علیشاهی در سال ۱۳۷۵ به مدت یک سال به عنوان رئیس دانشگاه مشغول شد، او فارغ التحصیل مهندسی مکانیک از مؤوسه فناوری ماساچوست آمریکا بود.
محمود مصطفوی دیگر رئیس دانشگاه شیراز بوده است که از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۸۰ در این مسؤولیت خدمت کرد، او فارغ التحصیل از دانشگاه نیوکاسل انگلستان در رشته مهندسی مکانیک بود.
مجید ارشاد لنگرودی که تحصیلاتش را در دانشگاه آیووا آمریکا با دکترای ریاضیات به پایان رسانده بود از دیگر رؤسای دانشگاه شیراز در سالهای۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ بوده است.
محمدهادی صادقی دانش آموخته حقوق نیز از سال ۱۳۸۴سال ۱۳۸۸ مسند ریاست دانشگاه شیراز را در اختیار داشت.
پس از او محمد مؤذنی در سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ در این جایگاه قرار گرفت، مؤذنی یکی دیگر از رؤسای فارغ التحصیل از دانشگاه شیراز در رشته انگل شناسی بود.
مجید ارشاد لنگرودی تنها رئیس دانشگاه شیراز است که در دو دوره در این دانشگاه پست ریاست داشته است، وی از سال ۱۳۹۲سال ۱۳۹۵ نیز در این منصب بود. پس از او، ابراهیم گشتاسبی راد، به مدت یک سال از ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۶ در این دانشگاه سرپرست بود. وی فارغ التحصیل دانشگاه شیراز در رشته مهندسی مکانیک است.
پس از استعفای گشتاسبیراد، حمید نادگران دانش آموخته فیزیک از دانشگاه منچستر انگلستان، از سال ۱۳۹۶ تا کنون به عنوان رئیس در دانشگاه شیراز مشغول است.
حال، همه چشمها به وزارت علوم و تصمیم این وزارتخانه در مورد انتخاب ریاست جدید دانشگاه شیراز، دوخته شده است؛ دانشگاهی که انتظار میرود مدیریت آن، با عنوان دارالعلم بودن این دانشگاه و با توجه ویژه به سیاست گذاری در مسیر تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی انتخاب شود و با هدف پیادهسازی تفکر انقلابی در میان دانشجویان و کادر سازی و پرورش نخبگان تراز انقلاب اسلامی و حرکت در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی در سایه علم و پژوهش همراه با اخلاق اسلامی و جهانی سازی اهداف انقلاب و جهانی شدن سبک زندگی اسلامی ایرانی، با به کارگیری اساتید انقلابی و پاکسازی فضای دانشگاه از سیاستزدگی و تفکر غربگرا و جایگزین کردن اندیشه ناب اسلامی، گام بردارد.
انتهای پیام/ن