به گزارش خبرگزاری فارس از شهرکرد فاطمه ستاری همزمان با ولادت حضرت قمربنیهاشم(ع) و روز جانباز یادداشتی نوشته است که متن آن در ادامه آمده است؛
روز جمعه چهارم شعبان سال ٢٦ هجری قمری بار دیگر انوار الهی به سوی خانه امیرالمؤمنین(ع) تابید و ستارگان بر بام آن خانه باریدند. ملائک شادیکنان به شهر مدینه و خانه علی(ع) آمدند. فاطمه(س) از یک سو و امالبنین(س) از سوی دیگر غرق در شادی و خوشحالیاند. ذکر "الحمدلله" و "شکرا لله" از زبان اهل خانه نمیافتد. شبنم شادی بر چهره شیفتگان امیرالمؤمنین علی(ع) نشسته است. زنان بنیهاشم، کلکشان و دستزنان جشن گرفتهاند زیرا نوزادی زیبا چهره با چشمانی درشت به دنیا آمده که مایه افتخار اهل بیت، سربلندی شیعیان، یار و یاور حسین(ع) و الگوی آیندگان باشد.
میلاد مسعود اباالفضل جوان است/ هنگام شادی و سرور شیعیان است
از دامن ام البنین، ماهی عیان است/ کز روی وی، شرمنده ماه آسمان است
عبّاس به دنیا آمد. دلیر حیدر، امیر لشگر، یار و ناصر حسین(ع)، روشنگر آفتاب، تفسیر زلال آب و گل ابوتراب به دنیا آمد. عباسی که برادری را معنا کرد، وفاداری را شرح داد و ایثار و گذشت را الگو کرد. عباسی که از گل حسین(ع) سرشته شد، نور چشم علی(ع) و امالبنین(س) شد، بهترین یار حسین(ع) و زهرا نسب شد.
نوای زیبای اذان و اقامه، گوشها و روان پاک این طفل خوشقدم را نوازش کرد و علی(ع) نام "عباس" را بر وی نهاد. عباس یعنی شیر بیشه شجاعت و قهرمان میدان.
حضرت ابوالفضلالعباس(ع) در لحظه لحظه زندگانی خویش در کانون عصمت و طهارت بود، تقوا، ایثار، شجاعت و عبادت را از پدرش آموخت و در دنیا توشه برای آخرتش ذخیره کرد. او در تمام عمر یار و یاور برادرش حسین(ع) بود، اسرار وی را در گنجینه دلش نگه داشت و تا پایان عمر خود جانفشانی و جانبازی کرد. لذا روز ولادت ایشان به عنوان روز بزرگداشت جانباز در تقویم نوشته شده است.
یا ابوفاضل تو جانباز ره قرآن و دینی/ راحت جان علی، نور دل ام البینی
ساقی لب تشنگان و سرپرست کودکانی/ پیشتاز لشگر اسلام چون حبل المتینی
حضرت عباس(ع) الگوی تمام عیار برای جانبازان و رزمندگان بوده و هست. جانبازان، ایثار و از خود گذشتگی را از جانباز عرصه تاریخ ابوالفضل العباس(ع) به ارث بردند.
جانبازان، یادگاران حماسه و عشقاند، قله وارستگی را در اوج شکستگی فتح کردند، بدون دلبستگی در دنیا زیستند و تمثال ایثار، فداکاری، شجاعت، غیرت و شکوه زخم هستند.
جانبازان، جانفشانی کردند، جان خود را فرات و سقاخانه تشنگان وطن کردند تا امروز در امنیت کامل و زیر علم ابوالفضلالعباس(ع) زندگی کنیم. جانبازان، سفیران نور و روشنایی در میان ما بر روی زمین هستند.
جانبازان به قصد جهاد فی سبیل اللّه از خانواده و لذتهای دنیوی دل کندند و برای رهایی وطن خویش از چنگال طاغوت و اهریمن، جان خود را با تمام وجود در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم پروردگار کردند. ولی قسمتشان این بود که بخشی از وجودشان در این راه تقدیم خدا شود و بخش دیگر وجودشان در این دنیا و در امتحان دیگری آزموده شود.
تا بحال با خود فکر کردهایم چرا جانبازان جان خود را در دست گرفته و به میدان تیر و جنگ رفتند؟
تفسیر و معنای جانباز را میدانیم؟
حال جانبازان را درک میکنیم؟
حال خانواده آنها را چطور؟
کدام یک از ما حاضریم خاری به انگشت پدر، برادر یا همسرمان برود؟
جانبازان جان خود را به خطر انداختند تا اکنون ما در آرامش و امنیت زندگی کنیم. یکی سربند یا ابوالفضل(ع) را بر پیشانی بست و به میدان رفت و همچون حضرت عباس(ع) دستهای خود را فدا کرد. یکی دیگر در بین بمبهای شیمیایی جنگید و نفسهای خود را فدا کرد تا آیندگان به راحتی نفس بکشند. دیگری صدای انفجار و موج جنگ را با خود به یادگار آورد تا با هر بار موجگرفتگی، ما را به یاد سختیهای جنگ و آرامش کنونی بیندازد. جانباز دیگری چندین سال در قرنطینه خانگی به سر برد و به دلیل قطعی نخاع نتوانست بیرون از خانه بیاید. ولی ما... .
به راستی چقدر توانستهایم حق جانبازانی که بر گردنمان است، ادا کنیم؟ با کدام عمل و اقدام خود توانستیم بخش کوچکی از زحمات و سختیهای جانبازان را جبران کنیم؟
با ایمان و تقوای خود؟
با حجاب و عفاف خود؟
با کار جهادی؟
با امر به معروف و نهی از منکر؟
با مسئولیتپذیری؟
با رعایت حق الناس؟
با چه کاری؟
بیایید به خودمان بیاییم... . التماس تفکر.
انتهای پیام/3339/م