به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در یزد، مراسم اجتماع سلیمانی ها و شهدای دانشجو به میزبانی دانشگاه یزد برگزار می شد.خودم را به مراسم رساندم تا از نزدیک امواج خروشان و شور و احساسات جوانان این دیار را ببینم و با استمداد از شهدا، قلمم بتواند جملات زیبایی را در کنار هم بیاورد و به قول بروبچه های خبرنگار دنبال سوژه بودم.
تاکنون چنین اجتماع دانشجویی را در استان آنهم در یک یادواره شهدا ندیده بودم و باز حاج قاسم بود که گرداننده این مراسم بود.
جمعیت بیش از سه هزار نفر بود و تصاویر شهید حاج قاسم سلیمانی و دستنوشتههایی در دست برخی از دانشجویان شرکتکننده خودنمایی میکرد و حتی برخی دانشجویان با نوزادان و کودکان خردسال خود آمده بودند و برخی هم که از حجاب خوبی برخوردار نبودند و من را به یاد سخن مشهور حاج قاسم میانداخت که میگفت: «آن دختر بدحجاب هم دختر من است».
در گوشهای از مراسم چهار دختر دانشجوی چادری با مقنعههای مشکی را دیدم که روی سکوی کنار سالن ورزشگاه امام علی (ع) دانشگاه یزد (محل برگزاری اجتماع بزرگ سلیمانیها) نشسته بودند و محو تماشای حضور چند هزارنفری دانشجویان شرکتکننده بودند.
از آنان خواستم تا فرصتشان را در اختیار من قرار دهند تا چندکلمهای با آنان در خصوص انتخابات گپ و گفتی بزنیم. تا فهمیدند خبرنگارم گفتند ما زرتشتی هستیم.
بیوقفه گفتم خوشامدید پس واجب شد حتماً با شما مصاحبه کنم. درحالیکه تمایل چندانی به این گفتگو نداشتند ولی تا اسم حاج قاسم را بردم ناخودآگاه در گفتگو شرکت کردند.
اولین نفر خودش را «هدی» دانشجوی دندانپزشکی معرفی کرد که چند روزی را برای دیدن خانواده و دوستانش به یزد آمده است.
پرسیدم چی شد که به این مراسم شهدا و حاج قاسم آمدید؟ با شور خاص و با بغض در گلو نام حاج قاسم را میبرد و میگوید: اصلاً حاج قاسم را نمیشناختم و هرگاه اسمش را قبل از شهادتش میشنیدم زیاد توجهم را جلب نمیکرد ولی وقتی به شهادت رسید و تصویرش را در تلویزیون در حال نگاه به رهبر دیدم به دلم نشست و از آن لحظه عاشق این شهید شدم و حتی خودم و چند تن از دوستانم به مراسم خاکسپاری حاج قاسم به کرمان رفتیم و تا نیمهشب که او را به خاک سپردند در گلزار شهدای کرمان حضور داشتیم. یکی از دوستانمان که کرمانی بود از منزل برایمان آب و غذا میآورد.
او ادامه میدهد: از صمیم قلب یک حسی به حاج قاسم دارم که قابلگفتن نیست و به «اوستا» قسم او را خیلی دوست دارم و حس یک دختر نسبت به پدر را به او دارم.
امشب با چند تا از دوستانم که به این مراسم آمدیم برای تفریح بیرون رفته بودیم که یکی از دوستانمان که از عشق ما به شهید خبر داشت تماس گرفت که امشب دانشگاه یزد مراسم حاج قاسم است. بلافاصله با دوستان همراهم قرار گذاشتیم که حتماً خودمان را به مراسم برسانیم چون با تیپ خودمان بیرون رفته بودیم و شاید مناسب این مراسم نبود بهسرعت به منزل برگشتیم و لباس و مقنعه مشکی و چادر پوشیدیم تا به مراسم بیاییم و برای حاج قاسم عزاداری کنیم و از نزدیک شاهد شور و احساسات مردم نسبت به حاج قاسم باشیم.
*قاتلان حاج قاسم بدانند هنوز پشتیبان ایران هستیم
اشتیاق من برای سؤال پرسیدن از او دوچندان میشود و از هدی خانم میپرسم نزدیک انتخابات مجلس است چه صحبتی بهعنوان یک جوان زرتشتی باهم وطنان خوددارید؟
او که گویا از بصیرت بالایی هم برخورداراست بلافاصله میگوید: توصیه من این است که همه باهم در انتخابات شرکت کنیم تا قاتلان حاج قاسم بفهمند ما هنوز پشتیبان ایران هستیم و به دشمنان ایران میگویم اگرچه حاج قاسم را از دست دادیم ولی هنوز حاج قاسمهای زیادی هستند.
پرسیدم اینجا یادواره شهدای دانشجو هم هست دراینباره شهدا چه صحبتی داری؟ او با یادآوری شهید دانشجوی یزدی سانحه اخیر هوایی ابرازمی کند: برای گرامیداشت یاد این شهدا هم آمدم و درباره سانحه هوایی هم میگویم شاید اشتباهی شد ولی آنان تقصیرکار نبودند چون داشتند از مملکت دفاع میکردند که ناگهان شلیک شد و به هواپیمای خودمان خورد.
او درباره انتخابات هم میگوید: در انتخابات حتماً شرکت میکنم و تا جمعه تحقیقی میکنم که چه کسی لیاقت نمایندگی مردم را دارد.
*راه حاج قاسم و عبادت او را ادامه میدهیم
از دوست هدی که کنار دستش نشسته است نامش را میپرسم و میخواهم که در این گفتگو شرکت کند.
خودش را «آرمیتا» و فارغالتحصیل رشته حسابداری معرفی میکند و گویا با شنیدن صحبتهای هدی او هم میخواهد در این گفتگو شرکت کند.
میپرسم چی شد به این مراسم آمدید؟ ما با تیپ خودمان بیرون بودیم که یکدفعه یکی از دوستانمان زنگ زد اگر دوست دارید به مراسم حاج قاسم بیایید الآن شروعشده. با خودمان مشورتی کردیم که اگر با این تیپ به مراسم برویم شاید راهمان ندهند. سریع به خانههایمان رفتیم و چادر و لباس مشکی پوشیدیم و خود را به مراسم رساندیم تا برای حاج قاسم عزاداری کنیم.
از او میپرسم چه صحبتی با شهید حاج قاسم دارد؟ او باصلابت خاصی که در کلامش نمایان بود میگوید: به حاج قاسم میگویم راهش را که همانا دفاع از مملکت ایران و عبادتش بود ادامه میدهیم.
میگویم نظرت درباره انتخابات چیست؟ پاسخ میدهد: به همه مردم ایران میگویم که حتماً در انتخابات شرکت کنند و کسی را که لیاقت دارد به مجلس بفرستیم و رأی بدهیم.
خانم مرضیه هاشمی که سخنران این مراسم بود به جایگاه سخنرانی رفت. در این لحظه با تشویق دانشجویان همراه بود و من گفتگویم را با دختران زرتشتی ادامه دادم.
دوست هدی و آرمیتا هم در این گفتگو شرکت میکند و درحالیکه در شور و احساسات دانشجویان برای تشویق مرضیه هاشمی صدا به صدا را نمیرساند خودش را «آرزو» و رشته مدیریت دولتی معرفی میکند.
میپرسم چی شد تصمیم گرفتید که به مراسم حاج قاسم بیایید؟ دوست داشتم این شور و شوق مردم را ببینم و با این راه پاکی که حاج قاسم سلیمانی داشت آشنا شوم و دوست دارم راهش ادامه داشته باشد. چادرم را پوشیدم و به مراسم آمدم تا از نزدیک ببینم چگونه مردم از این مرد شریف و باایمان حمایت میکنند و دوست دارم راه حاج قاسم ادامه پیدا کند.
*نگذاریم صفهای انتخابات خلوت شود
از او درباره انتخابات میپرسم و او پاسخ میدهد: دوست دارم در انتخابات شرکت کنم و از همه جوانان ایرانی میخواهم که در انتخابات شرکت کنند و نگذارند صفهای انتخابات خلوت شود و نگذارند دشمنان خوشحال شوند چون هرچه صفهای انتخابات طولانیتر باشد و شور و شوق مردم بیشتر باشد دشمنان را مأیوس میکند و راه حاج قاسم سلیمانی باید همیشه پایدار و پیروز باشد.
*گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک
دوست دیگر هدی، آرمیتا و آرزو هم خودش را آیدین معرفی میکند و زیاد تمایلی به شرکت در گفتگو ندارد و دوستانش از او میخواهند که صحبت کند ولی او در یک جمله میگوید: «گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک».
انتهای پیام/90030/خ