به گزارش خبرگزاري فارس در متن يادداشت «رضا اعظميان» با عنوان «بچه انقلاب و نعوذ بالله رياكاري؟!» آمده است: جايگاه «نيت» دل آدمي است كه حريم حضرت حق است، نه زبان كه تابلو ريا و تزوير است. بچه انقلاب و نعوذ بالله؛ قلب واقعيت و مصادره به مطلوب كردن هر امري؟!
در ادامه اين يادداشت آمده است: 70 درصد راشهاي تدوين شده اوليه بر اساس فيلمنامه موجود، حالا شده 40 درصد (!) شايد از فيلمنامه ديگري صحبت به ميان است والا آنچه تدوين شده و بينندگان را به تحسين واداشته كه شواهد حي و حاضرند! اگر كامل ساخته ميشد نقطه عطفي در ژانر پليسي سينماي ايران، چه از نظر ساختار و چه از منظر محتوائي محسوب ميشد. و روايت آن ، چه مكارانه و كاسبكارانه 70 درصد در 60 روز (در صورتي كه 46 جلسه بود!) و 60 درصد با تكرار فينال فيلم! در 17 جلسه (در صورتي كه 30 روز بود!) و از همه مهمتر بعد از دو سال ديدن متوالي راشهاي تدوين شده تازه فهميدهاند 40درصد فيلمبرداري شده، تا ديروز كه 70درصد بود (شواهد حي و حاضرند).
«اعظميان» در اين يادداشت نوشته است: بچه انقلاب و نعوذ بالله؛ خلط مبحث و ادا نكردن حق مطلب؟! عدم حضور مدير فيلمبرداري، طراحي صحنه و لباس، دستياران كارگردان، منشيصحنه، تدوينگر و... با يك قدرداني خشك و خالي ماستمالي شود و اشارهاي به علت عدم حضور مجدد آنها براي تمام كردن كار نيمهتمامشان نشود كه كو حقطلب؟!
اين كارگردان در ادامه نوشته است: بچه انقلاب و نفوذ بالله، جوسازي و شانتاژ بازي؟! عين فيلمنامه در ناجي هنر هست، اقتدار و صلابت وزارت اطلاعات در آن مشهود و منطقي است نه بر پايه شعارهاي نخنمائي كه جز نتيجه معكوس و فرمايشي شدن قضيه و قصه چيز ديگري به همراه ندارد و به خصوص نماد پليسي انديشمند، شيفته خدمت، زيرك، مهربان و انساندوست كه به خوبي پرداخت شده و حالا يا للعجب :«قرار نبود ما (ايشان) فيلم توقيفي بسازيم و درگيري بين نيروي انتظامي و وزارت اطلاعات در اين فيلم مسئله ما (ايشان) باشد!»
وي نوشت: پايان سكانس فينال «كارناوال مرگ» از ابتدا با دو ورژن فيلمبرداري شده بود اما به علت عدم درك شما نسبت به ظرافت كارگرداني، بيهوده باعث تكرار شدهايد!
«اعظميان»نوشته است: بچه انقلاب و نعوذ بالله؛ خود بزرگبيني! حيف كه نظر دوست صميمي ايشان- آقاي شفق - را جدي نگرفتم كه گفته بود اين فيلمنامه فقط با تهيهكنندگي آقاي منوچهر محمدي يا آقاي مرتضي شايسته ميتواند به سامان برسد و بس! تازه مفهوم تهيهكنندگي در قاموس ايشان معني ديگري دارد كه با هيچ منطقي نميخواند چرا كه عموما اسما تهيهكنندهاند و دستشان در جيب ديگران!
در ادامه ميخوانيم: بچه انقلاب و نفوذ بالله: قانون شكني؟! مدير كل محترم اداره نظارت و ارزشيابي شخصا تأكيد كردند كه در شوراي پروانه ساخت صلاحيت كارگرداني ايشان تاييد نشد! و ما هيچ مجوزي به ايشان ندادهايم. كانون كارگردانان سينما نيز مجوزي براي ايشان صادر نكرده و بر اساس ضوابط حاكم بر كانون ايشان را كارگردان نميدانند! براي ادامه فيلمبرداري 30 درصد باقيمانده كار هيچگونه مجوزي صادر نشده!
هيچ مشورتي با صاحب انديشه اين فيلمنامه و كارگردان 70 درصد آن نشد درحالي كه معرفت يك استاد بنا براي اتمام كار نيمه تمام ساختماني و رضايت تام و تمام استاد كار قبلي در صنف بنايان به يك سنت حسنه و قانون الزامي نانوشته درآمده است!
در پايان اين نوشتار آمده است: بچه انقلاب و نعوذ بالله، پست و مقام و جاه و امكانات خود مصادره و غصب نميكند؟ غصب انديشه از غصب خاك ناجوانمردانهتر است اما خوشحالم با صغري و كبري چيدنهاي بازاري و عوام فريبانه و به خصوص بازي كردن با 60 روز (!) براي 70 درصد و 17 جلسه (!) براي 60 درصد (!) راه ورود آقاي كاسهساز به كعبه آمال و آرزوي ديرينه خود (كارگرداني) باز شد. ايشان كه اين همه پست و مقام و مدارج را طي كردهاند حيف بود كه به اين مسند نرسند. خدا را شكر كه تهيهكننده كارگردان شدند! و اما يك تذكر؛
زان روز بترس كاندور ، پيدا
آيد، همه كارهاي پنهاني
انتهاي پيام/ا
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد
شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.