اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

دانشگاه

دانشگاهیان و صدایی که از انقلاب 57 به گوش می‌رسد

جامعه دانشگاهی هر سال پا به پای مردم در راهپیمایی 22 بهمن شرکت می کنند و پیروزی انقلاب را جشن می‌گیرند؛ انقلابی که خودشان رقم زده‌اند؛ حال از جامعه دانشگاهی خواستیم تا خاطرات خود را برایمان تعریف کنند.

دانشگاهیان و صدایی که از انقلاب 57 به گوش می‌رسد

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری فارس، چهل و پنج سال از انقلاب ما می‌گذرد و هنوز میلیون‌ها نفر از مردم هر سال ۲۲ بهمن در سرتاسر کشور به خیابان‌ها می‌آیند و شعار جمهوری اسلامی سر می‌دهند و اعلام می‌کنند عید انقلاب را، سالروز انقلاب را، یادبود انقلاب را. معنایش این است که انقلاب همچنان ایستاده به ایمان‌ مردم است همانطور که رهبر معظم انقلاب بیان داشتند: «همه‌ انقلاب‌های دنیا، از وقتی که جریان انقلاب‌ها و حضورهای مردمی در تاریخ ثبت شده است، سالگردهایی داشتند و دارند. اینی که این سالگردها به وسیله‌ همان عامل و عنصری تجلیل بشود و به یاد مانده بشود که اصل آن حادثه را به وجود آورد، این در تاریخ نظیر ندارد.»

دهه فجر انقلاب اسلامی، گرامیداشت روز‌های سرنوشت‌ساز ایران، از تاریخ ۱۲ تا ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ است. این ایام یادآور وقایعی مانند بازگشت امام خمینی (ره) به ایران اسلامی پس از ۱۵ سال تبعید و اعلام تشکیل دولت موقت، پیوستن بسیاری از ارتشیان به انقلاب و بیعت نیروی هوایی با امام بزرگوار، شکست حکومت نظامی‌ با حضور شکوهمند مردم در صحنه به فرمان امام خمینی (ره) و فتح مراکز مهمی همچون صدا و سیما و پادگان‌های نظامی است که سرانجام پیروزی انقلاب اسلامی را در پی داشت.

جامعه دانشگاهی هم هر سال پا به پای مردم در راهپیمایی شرکت می کنند و پیروزی انقلاب را جشن می‌گیرند؛ انقلابی که خودشان رقم زده‌اند.

در گفت‌وگو با چند نفر از دانشگاهیان از آن‌ها خواستیم تا خاطرات خود از آن دوران را برایمان بگویند.

مسعود گنجی رئیس صندوق رفاه دانشجویان گفت: در بهمن سال ۱۳۵۷ من ۱۴ سال داشتم، من در اردبیل به دنیا آمدم و دهه فجر بود و حضرت امام(ره) آمده بودند و ما می خواستیم از اردبیل به تهران برویم تا شاهد حضور امام باشیم، چند جوان بودیم که می‌خواستیم به تهران بیاییم و همان روز به خیابانی در اردبیل رفتیم. 

* از کندن زندان ساواک تا خاکی شدن لباس‌ها

وی از خاطره دیگری گفت که به جلوی شهربانی رفتیم و شهربانی‌ها همه را پراکنده کردند تا اینکه شهربانی در تاریخ ۲۲ بهمن سقوط کرد و می‌گفتند در زیر شهربانی زندان ساواک است، ما شروع کردیم به پا کوبیدن و کل زمین‌های اطراف شهربانی را کندیم که این زندان را پیدا کنیم و آخر هم پیدا نکردیم. خیلی تلاش کردیم ولی پیدا نکردیم اما از زیر زمین صدا می‌آمد و ماهم باور کرده بودیم و فقط می‌کندیم که یادم است تمام لباسمان خاکی شده بود.

مهدی گلشنی استاد دانشگاه صنعتی شریف و عضو سابق شورایعالی انقلاب فرهنگی نیز گفت: در بهمن ۵۷ من ۴۰سالم بود و در آن زمان معاون آموزشی دانشگاه صنعتی شریف بودم و از چندماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در زمان شاه رئیس دانشگاه شریف عوض شده بود و رئیس دانشگاه در شورای دانشگاه آمد و رای گرفت، من به عنوان معاون آموزشی و دانشجویی دانشگاه معرفی شدم و شاهد حوادث گوناگونی بودم و افراد حزب‌‌الهی نامه‌ها و مصاحبه‌ها را می‌‌‌آوردند و بسیاری از نامه‌ها را در دفترم کپی می‌کردم.

* انقلاب پیروز شد!

وی افزود: شاهد تظاهرات، گردهمایی‌ها و سخنرانی‌هایی بودم که برگزار می‌شد و در یک روز آیت‌الله مطهری را دعوت کردند و سخنرانی داشتند، من با پدرم از سمت میدان امام حسین با جمعیت به سمت میدان فردوسی آمدیم و عصر همان موقع از رادیو شنیدیم که: «انقلاب پیروز شد.»

موسی خالصی‌زاده استاد پیشکسوت دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه شریف هم گفت: یکی از افتخارات دانشگاه صنعتی شریف این است که پیش از انقلاب، کمیته رفاه تشکیل دادیم. سه، چهار نفر بودیم و تمام کادر آموزشی و کادر اداری را در این کمیته بسیج کردیم. یک کمیته تشکیلاتی بود که در ماه دو بار جلسه تشکیل می‌داد. در واقع، اسمش این بود که برای رفاه کارمندان کار می‌کنیم؛ ولی دقیقا سیاسی بود و اگر اتفاقی می‌افتاد، اعتصاب شروع می‌شد، واقعاً انقلاب از اینجاها شروع شده است.

* ممنوع‌التدریسی و خاطرات سال ۵۶

وی افزود: ساواک از کمیته ای که ما تشکیل داده بودیم خوشش نمی‌آمد و مشکلات بسیار زیادی برای ما به وجود آوردند؛ سال ۵۶ بالاخره عذر ما را خواستند و در دانشگاه ممنوع‌التدریس شدم. حزب رستاخیز که به وجود آمد، به همه گفته بودند که امضا کنید و عضو حزب شوید، من گفتم برای حزب فرمایشی امضا نمی‌کنم؛ سال ۵۶ عذر دوازده نفر را خواستند که همه آنها اعضای کمیته رفاه بودند. به من گفتند که تو بر مبنای تأثیرات آلمان اینجا یک کمیته تشکیل داده‌ای و مثل سندیکا عمل می‌کنی.

 خالصی‌زاده ادامه داد: من هم گفتم که سندیکاچی نیستم، من دانشگاهی هستم، سال ۵۶ رفتم و بعد دولت آمد گفت که می‌توانید برگردید، فقط باید امضا کنید؛ یک عده امضا کردند ولی من امضا نکردم و دوباره بیرون ماندم، واقعا دلم می‌خواست از این مملکت بیرون نروم، آنها کاری کردند که خودم بروم چون شاه هم گفته بود هرکسی عضو حزب رستاخیز نیست پاسپورت بگیرد و برود. من هم منتظر ماندم، اما خبری از پاسپورت نشد و در نهایت به من گفتند تو می‌توانی برگردی. کادر هم یک خورده ناراحتی نشان داد؛ ولی من بدون امضا در اسفند ۵۶ به دانشگاه برگشتم.

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول