به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، ۵ سالی میشود در ایران است و در زنجان و آن هم در مقطع دکتری مشغول تحصیل است، به لحاظ پوشش و ظاهر تفاوتی با دیگران ندارد و تنها چیزی که او را از دیگران متمایز میکند صحبت کردنش به زبان شیرین فارسی است که با لهجه عراقی همراه است.
صحبت از خانم «نور عباس» است، دختر اهل عراق که برای ادامه تحصیل به زنجان آمده است، میگوید ایران را هم مثل کشور خودش دوست دارد و به گفته خودش اگر روزی کشورمان را ترک کند، دلتنگش میشود.
خانم عباس اذعان میکند که بعضی از صفاتش را در ایران کشف کرده است، میگوید اینجا فهمیدهام که چقدر ایمانم قوی است.
آشنایی من با خانم نور عباس به یک ما پیش بر میگردد، یعنی ۱۶ آذر روزی که منتسب به قشر دانشجو است، همان روز که برای تهیه گزارش روز دانشجو به دانشگاه زنجان رفته بودم از او قول یک مصاحبه مفصل را گرفته بودم که اخیرا قرار گفتوگویی دوستانه با خانم نورعباس را ترتیب دادیم و حالا تقدیم نگاه شما میشود:
فارس: خانم عباس خودتان را معرفی میفرمایید؟
سلام علیکم، اجازه بدهید حرف آخرم را همان اول بزنم: سپاسگزارم از فرصتی که در اختیارم گذاشتید که بتوانم از این طریق با ایرانیها سلام و علیک کنم، امیدوارم همه حال دلشان در این هوای سرد دیماه گرم باشد و به هر آنچه که برای زندگی و کار خود در ذهنشان و قلبشان ترسیم کردهاند، برسند...
من نور عباس متولد ۱۶ اکتبر ۱۹۸۶ اهل کشور عراق هستم در حال حاضر دانشجوی بورسیه شده در مقطع دکتری در رشته فیزیک گرایش نانو ساختار و در دانشگاه زنجان تحصیل میکنم.
فارس: تاریخ تولد شما به سال شمسی ما میشود ۲۴ مهرماه ۱۳۶۵، اگر بخواهید ویژگیهای بارز مهرماهیها را برایم بگویید به کدام ویژگیشان اشاره میکنید؟
بله دقیقا، آدمها به لحاظ اخلاقی ممکن است که متفاوت باشند، ولی به شخصه من آدم قانع، دقیق و منظمی هستم، مهرماهیها دوست ندارند اشتباه کنند، دوست دارند رهبر باشند و بقیه پشت سرشان راه بروند، چون خودشان دنبال کسی نمیروند و همینطور به هر کسی هم اعتماد نمیکنند.
فارس: مقطع لیسانس و ارشد را هم در ایران گذراندهاید؟
خیر، من هر دو مقطع را در عراق گذراندهام، رشته تحصیلیام در مقطع لیسانس نجوم و مقطع ارشدم را در رشته فیزیک هستهای تحصیل کردهام.
فارس: پس چند سال بیشتر نیست که در ایران و همین طور در زنجان هستید؟
بله از سال ۹۷ تاکنون در ایران هستم، نخستین سال حضورم در ایران در همدان بودم که برای یادگیری آموزش زبان فارسی در مرکز آموزشهای بینالمللی زبان فارسی دانشگاه ابوعلی سینای همدان بودم.
دوره زبان فارسی را در همدان گذراندهام، ۷ ماه آموزش دیدم بعد قبولی از طرف وزارت علوم بر حسب معدل و گرایش، سال ۹۸ ورودی دانشگاه زنجان شدم.
فارس: یادگرفتن زبان فارسی برایتان مشکل نبود؟
نه، اتفاقا برایم آسان بود، به نظر من ۵۰ درصد کلماتی که ایرانیها به کار میبرند، عربی است، احساس غربت نمیکنم، در خیابان که راه میروم هیچ کس متوجه نمیشود که از کجا آمدهام، ولی اگر با این حجاب و با این پوشش میخواستم در یک کشور اروپایی ادامه تحصیل بدهم شاید دچار مشکلاتی میشدم، دوست داشتم قاطی مردم آن کشور بشوم و در بین مردم باشم که خدار و شکر در ایران این امکان برای من بیشتر فراهم است.
برای رفت آمد به عراق هم مشکلی ندارم، چرا که ایران و عراق مرز مشترک زیاد دارند و چه بخواهم هوایی بروم و یا زمینی و یا حتی پیاده این امکان هم برای خودم و هم برای خانوادهام فراهم است.
میگفت در ایران راحت هستم؛ احساس غربت نمیکنم
دیدن برف در ایران
فارس: اولین باری که آمدید ایران چه چیزی برایتان جالب و جذاب بود؟
دیدن برف برام خیلی جالب بود، همدان که بودم برای نخستین بار در آنجا برف را دیدم، ما در عراق به زور باران میبینیم چه برسد به برف...
اینجا در زنجان خیلی چیزهای دیگر برایم جالب است... اینکه شاید هیچ کس به اندازه من به آسمان نگاه نکند، گالری گوشیام پر از عکس آسمانه، آسمان زنجان واقعا عالیه، با اینکه شهر کوچکی است و چندان پیشرفته نیست اما شهر تر و تمیزی است، آب و هواشو دوست دارم، تهران که میروم سرفه به سراغم میآید.
دوست داشتم در تهران تحصیل میکردم
فارس: چرا ایران را برای تحصیل انتخاب کردید و همین طور زنجان را؟
ایران دانشگاههای خوبی دارد، اتفاقا در آن زمان چند تا کشور دیگر هم برای دانشجویانی عراقی بورسیه داشت، ولی خودم ایران را انتخاب کردم چون که به لحاظ فرهنگی، دینی و از لحاظ جغرافیای نزدیک به کشور شما هستیم.
اینکه میگویید چرا زنجان را انتخاب کردهام، اتفاقا دوست داشتم در تهران تحصیل کنم به هر حال دانشگاههای تهران به لحاظ رتبه جهانی، جایگاه بالاتری دارند، دوست داشتم دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کنم که اذعان کردند که این دانشگاه برای نخبههاست، ولی بعداً گفتند که این رشته در دانشگاه زنجان هم سطح بالاتری مخصوصا در گرایش نانو ساختار وجود دارد و تحقیق که کردم متوجه شدم که چقدر این رشته در دانشگاه زنجان کشش دارد.
فارس: خانواده با آمدنتان به ایران مخالفت نکردند؟
چرا ناراحت شدند، اتفاقا اعتراض هم کردند، ولی پدرم از این مردهاست که دخترش در هر کجا باشد و به هر جا که برسد افتخار میکند.
وقتی به پدرم گفتم باید برای ادامه تحصیل به ایران بروم، گفتند که «چه اشکالی دارد برو» و الان خیلی افتخار میکند که در این مقطع و در ایران تحصیل میکنم.
خیلیها گفتند چرا ایران
فارس: اگر از شما بخواهم که ایران را برایم توصیف کنید چطور توصیف میکنید؟
شاید اگر بگویم برخی از مخاطبان شما ناراحت بشوند به این لحاظ میگویم که نفرات زیادی به من گفتند که چرا ایران را برای تحصیل انتخاب کردی! ما مهاجرت میکنیم آن وقت شما به ایران آمدهاید!
من واقعا به چشم و عقل خودم و سواد خودم نگاه میکنم، شما فرض کنید من حس و حالم را نسبت به یک درخت برای شما توصیف میکنم و خب مسلما حس و حال شما هم نسبت به این درخت متفاوتتر از حس و حال من خواهد بود، این موضوع {نحوه نگاه به مهاجرت به ایران} به نظر خود آدم بستگی دارد.
ایران برای من کافی است
واقعا ایران برای من کافی است... ایران از لحاظ فرهنگی، دینی، آب و هوا برای من کافی است، شاید برای دانشجویان خود ایران کافی نباشد که بخواهند به خارج از ایران مهاجرت کنند.
البته ناگفته نماند هیچ جا مثل کشور خود آدم نمیشود، عراق چیز کمی ندارد، گرایش نانو ساختار در آن زمان در دانشگاههای عراق نبود، اگر بود مطمئنا میرفتم.
بعد از آمدن من به ایران، این رشته در دانشگاههای عراق تدریس میشود. شاید قسمت من این بود که ایران بیایم و همیشه هم گفتم ایران برای من و تحصیل در این رشته کافی است و قانعام... به نظرم اگر کسی قانع باشد نباید مهاجرت کند.
برخیها میگویند که کار نیست، ولی من مطمئنم با وجود کارخانههای بزرگی که در ایران است اگر کسی به جد دنبال کار باشد پیدا میکند، حتی در تخصص خودشان هم پیدا و پیشرفت هم میکنند.عراق زیاد کارخانه ندارد و مثل ایران یک کشور تولیدی به حساب نمیآید.
خیلیها به من میگفتند ما به دنبال مهاجرتیم، تو چرا به ایران آمدهای؛ میگفتم ایران برای من کافی است
فارس: یعنی میگویید دانشجویانی که با یک چراغ سبز مهاجرت میکنند، قانع نیستند؟
بله دقیقا؛ قانع نیستند، فکر میکنند به اروپا مهاجرت کنند پولدار میشوند در حالی که به آن اندازهای که در همین کشور خودشان برایشان ارزش قائل میشوند، در آن طرف آب خبری از ارزش و جایگاه نیست، من نمیدانم چرا کشور خودشان را ول میکنند و به خانه همسایه میروند.
شاید دانشجوی ایرانی بگویید که ایران برایم کافی نیست، بیشتر میخواهم یاد بگیرم؛ اشکالی ندارد برود آموزش ببینید ولی برگردد به کشور خودش خدمت کند و نگویند در کشورم به من فرصت نمیدهند در حالی که خودشان باید فرصت را ایجاد کنند.
فارس: شما بعد از فارقالتحصیل شدن به عراق بر میگردید؟
بله برمیگردم، چون اینجا بورسیه هستم و زمان اقامتم در ایران کوتاه است. سال ۱۴۰۳ باید درسم را تمام و ایران را ترک کنم.
فارس: تاکنون که ایران بودید کجاها رفتید؟
مشهد، قم، تهران، تبریز، شهرکرد، ایلام، کرمانشاه، همدان، لاهیجان رفتهام، الان گرونی است و هر دو ماه یک بار شاید سبزه میدان بیایم( با خنده)
ایران بهشت صنایع دستی
فارس: اگر بخواهیداز ایران برای آشناهایتان در عراق سوغاتی ببرید چه میبرید؟
جواب دادن این سوال سخته؛ ایران بهشت صنایع دستی است.
فارس: اگر بخواهید یک یادگاری از کشور خودتان بیارید چه چیزی برایمان میآورید؟
سوغات مخصوص نداریم، ولی ایران آنقدر سوغات متنوعی دارد، اصلا قابل قیاس نیست ... سوغات ما شیرینی است... شیرینی مخصوص «دهین» فکر میکنم اکثر ایرانیها بشناسند.
فسنجان دوست دارم!
فارس: غذای ایرانی مورد علاقهتان چیست؟ آیا اشتراکی بین غذاهای ایرانی و عراقی زوجود دارد؟
وقتی ایران و به طبع همدان بودم اولین غذایی که درست کردم قورمه سبزی بود... طرز درست کردنش را از یوتویوب یاد گرفتم، البته دست پختمم خوبه... فسنجان را بیشتر دوست دارم... آش غذای مورد علاقهام نیست به خاطر اینکه در آن از کشک استفاده میشود ...ولی ایرانیها عاشق آش هستند!
صحبت غذا شد اجازه بدهید یک خاطرهای تعریف کنم که شاید خالی از لطف نباشد، سال گذشته جهاد دانشگاهی یک مسابقهای غذایی برگزار کرد، تقریبا ۱۲۰ یا ۱۳۰ رقیب بودیم، شرکت کردم و نفر اول مسابقه شدم.
بیشتر غذاهای که در این مسابقه درست کرده بودم، غذای عراقی بود؛ ما اشتراکات غذایی زیادی داریم مثل دلمه و یا بریانی غذای مشترک ایران و عراق است اما طرز درست کردن آنها در عراق کمی متفاوت است.
۱۳ سال در تحریم بودیم
فارس: اگر بخواهید کشور خودتان را برایم توصیف کنید چه میگویید؟
کشور عراق از وقتی که آدمها در دلش زندگی میکنند همهاش در حال جنگ بوده و سختی! انگار ارثیه! حرف امروز و دیروز نیست، عراق چقدر باید تحمل کند، خیلی خونها در خاکش ریخته و قاطی شده است، اگر اشتباه نکنم عراق چهار و پنج تا جنگ سخت پشت سرگذاشته است، فکر میکنم ۱۷ ساله بودم که جنگ بین عراق و آمریکا اتفاق افتاد، ۱۳سال فقط در تحریم بودیم، همه روزهای بچگیام و نوجوانیام در تحریم گذشت. مردم عراق صبورند، خسیس نیستند، کرامت دارند.
فارس: خب خداروشکر دیگر شما در تحریم نیستید الان ما در تحریم هستیم...
درسته در تحریم نیستیم ولی همیشه میگفتم تحریم چیز خوبی بود، از آن لحاظ که آدم را محکمتر و قویتر بار میآورد، تلاش میکند، میجنگد، خودش یکه و تنها به دنبال نیازهایش میرود، ولی یک چیز جالب برایتان بگوییم در پی تحریمها ما سیر نشدیم ولی گشنه هم نماندیم. انگار از آن موقع به هر چیزی که داریم قانع شدهایم.
علاوه بر تحصیل، در دورههای آموزشی فرهنگی شرکت میکنم
ایران خم به ابرو نیاورده است
ایران با وجود تحریمها و در پی آن گرانیها و سختیها واقعا خم به ابرو نیاورده است و ذرهای از همسایهها کمک نخواسته است، ایران یک کشور تولیدی است و خودش صادرات انجام میدهد و مستقل است، من ایران را مثل کشور خودم میدانم و تقریبا ۵ سالی است که از کشور شما خدمات دریافت میکنم و سواد و دانشام را مدیون اساتید ایرانی هستم.
امنیت در ایران خیلی خیلی بالاست، خداروشکر امنیت به عراق هم با کمک مردمان مهربانش در حال برگشت است، دوست دارم عراق هم مثل ایران پیشرفت کند، البته اگر دشمن بگذارد که ما هم پیشرفت کنیم.
فارس: اگر بخواهید دوست ایرانیتان را برای گردش در عراق ببرید کجا میبرید؟
گردش دینی مذهبی میبرم، بغداد، کربلا، نجف، سامرا ... همه این شهرها تاریخی هستند... ما در یکی از شهرکهای استان بابل ساکن هستیم، بابل شهر خیلی قدیمی است، در زمانهای دور پایتخت بود، ولی متاسفانه به خاطر جنگهایی که اتفاق افتاده ویران شده و بازسازی هم نشده است ... همین طور موصل شهر بسیار دیدنی بود ولی داعش این شهر را ویران کرده است.
فارس: هر چند وقت به عراق میروید؟
سالی یک بار، آن هم تعطیلات عید نوروز ایرانیها میروم. خانوادهام دوسال پیش برای دیدنم به ایران آمده بودند، چون زبان فارسی بلد نیستند کمی آمدنشان برایشان مشکل است، اما من اینجا چند خانواده میشناسم که به آنها سر میزنم و در مناسبتها هم اگر مراسمی داشته باشند دعوتام میکنند و مثل خانواده خودم میمانند و احساس تنهایی نمیکنم.
فارس: رفتار دانشجویان و اساتید در دانشگاه با شما چطوره؟
خیلی خوبه! مخصوصا سال اول که آمده بودم، زبانم به خوبی الان نبود، باید دو سه بار جمله را تکرار میکردم ولی در کلاس درس اساتید تلاش کردند به هر روشی هم که شده بود موضوع را به من میرساندند و چند بار تکرار میکردند و همکلاسیهایم هم همین طور خیلی کمکم کردند که راه بیفتم.
با خودم میگفتم اگر در تهران تحصیل میکردم شاید شرایط کمی متفاوت میشد به لحاظ اینکه خب دانشجوی خارجی آنجا زیاد است برای من وقت نمیرسید.
فارس: چه هدفی برای آینده خودتان در رشتهای که تحصیل میکنید ترسیم کردید؟ اگر در ایران پیشنهاد کار بدهند میمانید یا میروید؟
دوست دارم پیشرفت کنم، من هیچ وقت از کسی کمک نمیگیرم خودم تلاش میکنم، دوست دارم بیشتر با معرفت و با علم باشم، اگر برایم پیشنهاد کار بشود باید مقایسه کنم، الان به هر حال پول مهمه ... البته نظر خانوادهام برایم قابل احترامه.
فارس: برگردید عراق دلتان تنگ میشود؟
صد البته دلتنگ میشوم... عید نوروز که میروم با اینکه بیشتر از یک ماه عراق نمیمانم ولی انگار خانه و کاشانهام را در ایران ول کردهام آمدهام عراق، به شدت بیقراری میکنم... مادرم تعجب میکند و میگوید تو ۳۲ سال در عراق زندگی کردی ولی تاثیرش به اندازه ۵ سال در ایران نیست.
وقتی نون و نمک ایران را خوردم اینجا را کشور خودم دانستم، وقتی قانونش را رعایت کردم ایرانی هستم، اتفاقا من بیشتر از بعضی ایرانیان از کشورشان دفاع کردم و میکنم، هم عراق را دوست دارم و هم ایران را.
ولی میدانم که باید ایران را ترک کنم. بعضی از صفات خودم را در ایران کشف کردهام، اینجا فهمیدم که چقدر ایمانم قوی است.
فارس: چند مورد کلمه میگویم احساستان را نسبت به کلمات بگویید...
ایران: رفیق
نانو فیزیک: افتخار میکنم
عراق: وطنم
دانشگاه زنجان: بی مرز ...
نورعباس: دختر قوی
دانشمند ایرانی: مجید شهریاری
بازرگان: هوای اتباع خارجی را بیشتر داشته باشد
فارس: در پایان مصاحبه اگر حرف نگفتهای دارید بفرمایید...
امیدوارم کسی از حرفهایم ناراحت نشود، همه حرفایم از ته دلم بود و من اهل تعارف نیستم، از همه عوامل اجرایی دانشگاه زنجان تشکر میکنم خیلی زحمتم را کشیدهاند... و در آخر «من سیزدن تشکر الیرم، ساقولاسیز، حلال الیین...»
پایان پیام/73021