اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

توانا  /  دانشجو

درس اول حسرت شهادت؛ درس آخر وصال

پیکر دانشجو شهید فائزه رحیمی، همزمان با روز شهدای دانشجو 16 دی با بدرقه با شکوه مردمی که حسرت شهادت دارند راهی منزلگاه ابدی شد.

درس اول حسرت شهادت؛ درس آخر وصال

به گزارش باشگاه خبرنگاران توانا؛ همزمان با روز شهدای دانشجو و شهادت شهید علم الهدی، دانشجو معلم شهید، شهیده رحیمی در بهشت زهرا تهران تشییع شد.

 قبل سفر به کرمان همه کارهایت را کرده بودی و ذوق بسیاری از زیارت مزار حاج قاسم داشتی.

از ابتدا حرکت از کرمان که شروع شد او که می دانست اهل یاد و ذکر شهدایی، پرسید دختر دانشجو معلم تهرانی داریم که شهید شده باشد؟ و تو ابتدا یاد ناهید احمدی مقدم افتادی اوگفت که او اهل خرم آباد است وتو هم پاسخ دادی پس نه نداریم.

سه ساعت از این اتفاق نگذشته بود که‌ تو شدی همان شهید.

 

فعالیت درسی دانشجو شهید فائزه رحیمی در درس خداشناسی در قرآن

"شهادت هنری بود برای مردان خدا و در فهم محدود من نمی گنجد که بخواهم آن را به تصویر بکشم. قلم را کنار گذاشتم...نور مطلق شهادت را چگونه در صفحات تاریک این دنیا می توانم ترسیم کنم؟"

از نوشته ات می شود یافت عشق به شهادت را، تو در این زمانه چگونه زیستی که در اوج جوانی به مقام والای شهادت دست یافتی؛ زودتر از دوستانت معلم شدی و درس شهادت آموختی. 

فائزه عزیز؛دختر ۲۰ ساله اهل تهران؛تو هم جوان بودی و غریب.تورا همه می دانند که شهید شدی.اما چرا مدعیان حقوق زنان اعتراض نمی کنند؟ چرا کسی نمی گوید دختر جوان غریبی در کرمان کشته شد؟

تو فرق می کنی؛ همه ارادتت به رهبر و شهدا را به یاد دارند مثل عکسی که دوست داشتی، با قابی از ولایت و شهادت.

کتاب ناتمامت را که هفته قبل رفتن به کرمان به استاد و گفتی به یاد داری؟ 

حسرت شهادت؛ درمورد حسرت شهادت پدرت به رفیق شهیدش حال مارا اسم کتابت خوب معنا می کند.

شهیده بزرگوار در رشته امور تربیتی دانشگاه فرهنگیان تحصیل می کرد. او مسئول جهادی دانشگاه بود و در بسیج دانشگاه  فعالیت داشت و در برگزاری ولادت ها وشهادت ها بسیار اثر گذار بود.
شهیده رحیمی بسیار مسئولیت پذیر بود و حتی با اتوبوس دانشگاه که به کرمان رفتند آخرین نفر پیاده شد و هوای بچه هارا داشت.

 یکی از بچه ها که گفت روسری ما روشن است و همه مشکی سر کردن، گفتی نیت مهمه. تو با نیت خالصانه ات با روسری سفیدت به سمت روشنایی رفتی.

موقع انفجار وسط کاروان بود و پشت بچه ها، همه فرار می کردند و برخی گیج بودند و بیهوش شدند تا مدتی دنبالش می گشتند تا وقتی که پیکر مطهرش پیدا شد.

گم گشتی و حال تو ز هم پرسیدند!

گفتند که در آخر آن صف بودی،

"از آخر مجلس شهدا را چیدند" (میترا سلیمانی)

تا وقتی وجود مادی داشتی هرکاری می توانستی برای نگه داری یاد شهدا می کردی و اکنون نوبت ماست که یاد تو را زنده نگه داریم.

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول