گروه زندگی: اینجا هیأت «پدر، عشق، پسر» است و قرار است مادران عباسها یک غافلگیری برای این هیأت داشته باشند که همگی آنها نوجوانان دهه نودی هستند، نوجوانانی که هر کدامشان با یک معلم طلبه از گوشهای از تهران دور هم جمع میشوند تا چند ساعتی را مهمان قرآن باشند، اما این بار قرارشان متفاوتتر از همیشه است.
از روز امالبنین تا روز مادر تنها بهانهای است برای یک دورهمی جانانه از نوع «مهمانی ستارهها». بماند که کبوتر پوستر برنامه روی شانه بانویی محجبه نشسته است تا با زبان بیزبانی بگوید این دورهمی برای تجلیل از مادر، همسر، معلم و مسجد انسانپرور و شهیدپرور است.
در این هیأت بچهها همه کاره هستند
البته پیک دعوت هم، نوجوانی است از میان نوجوانان هیأت «پدر، عشق، پسر»؛ به نام علی عربتبریزی که همراه مادرش در بدو ورود مهمانان به حسنیه نورالهدی با چوب پر رنگیاش به استقبال خانواده شهدا آمده است.
اینجا این دهه نودیها از صفر تا صد کار را بر عهده دارند، آنقدر رفتوآمد و جنبوجوش آنها زیاد است که تمامی ندارد. پدر علی هم جلوی آبدارخانه حسینیه نورالائمه ایستاده و منتظر جوش آمدن آب کتری بزرگی است تا چایی خوش طعمی را برای مهمانها آماده کند.
خواب خرگوشی امیرحسین فرازمند وسط هیأت، تازه برای اولین بار هم سربند بسته
امروز اینجا کل محفل خانوادگی است تا بتوانند یک مراسم متفاوت برای مادران شهدا برگزار کنند، اما خبر ندارند که فرزندانشان از سوی این مادران بهشتی غافلگیر میشوند.
در میان مادران شهدا، مادر شهید مدافع حرم، سجاد زبرجدی هم همراه دخترش آمده است، مادر همان شهیدی است که میگویند هر کسی برود سر مزارش، دست خالی بر نمیگردد، چون وصیت خود شهید است که «اگر درد دل و یا خواستید مشورت بگیرید، بیایید سر مزارم، به لطف خداوند حاضر هستم». «صفیه کمانی» خواهر ۲ شهید و مادر شهید زبرجدی به خاطر اتفاقی که سالها قبل برایش افتاده، نمیتواند تکلم کند؛ دخترش، سالها است که شده است، زبان مادر.
دو برادری که روایتگر زندگی حاج قاسم شدند
کمکم مهمانی شروع میشود. زیارتنامهخوانی همراه با تصاویر روی پرده سفید؛ قرائت زیارت جامعه کبیره و پنج سلام اول آن؛ نوجوانی از محفل قرآن و هیأت «پدر، عشق، پسر» قرائت میکند؛ محمدصادق سرمد و بقیه هم، همراه با او؛ قاری قرآن «سیدمهدیار»، فرزند شهید سیدفریدالدین معصومی از شهدای فاجعۀ تروریستی شاهچراغ. چه زیبا، تلاوت میکند.
فرزند شهید شاهچراغ گام در راه پدر شهید قاریاش گذاشته است
مجری این برنامه هم نوجوان دهه نودی است، حالا قرار است مادران شهدا وارد عمل شوند، همان کسانی که شهیدپرور هستند، آنها برای نوجوانان به خط شده، سربندهای سرخ و مزین به نمای قدس شریف بستند به همان نیت روزهایی که سربند پسرانشان را میبستند تا راهی جبهههای جنوب و غرب کشور کنند یا به عنوان مدافعان حرم، راهی سوریه و عراق. چه حس زیبایی است این غافلگیری معنوی مادران شهدا برای این عده از نوجوانان دهه نودی!
البته چون برنامه این بار هیأت متفاوت است، در مراسم تجلیل از خانواده شهدا، از دخترها هم غفلت نمیشود. هم گروه سرودشان دخترهای کوچک هستند که گروه سرود «دختران نور» را تشکیل دادهاند و از مهرآباد جنوبی آمدهاند؛ هم تعدادی از پذیراییکنندهها که با سینی چایی و سینیهای حلوا که مادرها درست کرده بودند و جعبههای شیرینی بین جمعیت میگشتند، دختربچهها بودند.
تصویری از هدیه این بچهها در خانه شهید
با این وجود گروه سرود پسرهای نوجوان باز نمیمانند؛ گروه سرود «آوای احسان» برای اجرای سرودشان وارد صحنه میشوند که سوی دیگر همان حسینیه است؛ روبروی مهمانها، همچنین گروه سرود «پسران شهید فهمیده» از محله شهیدپرور مدافع حرم مهرآباد جنوبی. از شگفتانههای دیگر مراسم پردهخوانی توسط دو نوجوان علیرضا و امیرحسین رستگاران است که گوشهای از زندگی حاج قاسم تا حضورش در خانطومان سوریه را به نمایش میگذارند. مداحی این هیأت هم بر عهده امیرعلی عبدالهی و علی زینالزاده است.
با تمام شدن مداحی همان نوجوانان سربنددار روبروی هم میایستند و کوچهای برای تجلیل از مادران و پدران شهدا درست میکنند تا آنها هدایا را از دست مادرشهیدی دیگر؛ مادر شهید مدافع حرم، سجاد زیرجدی بگیرند و مجری نوجوان اسامی را میخواند: «صدیقه سجادی» مادر شهید شاهدی؛ «صغری صدیقی» مادر شهید حجتالاسلام طاهری یزدی؛ «ملکه سلیمی» مادر شهید پیروزی؛ «پرویزی» مادر شهید میثم نظری؛ «فاطمه حاج محمدی» همسر شهید رضایی؛ «فاطمه تقوی منش» همسر شهید سید فریدالدین معصومی و ... .
غافلگیری مادر شهید سجاد زبرجدی در روز تولدش و لبخندی که ماندگار شد
«اما آخرین شگفتانه مراسم، جشن تولدی است که برای مادر شهید سجاد زبرجدی گرفته میشود. کسی خبر از این شگفتانه ندارد؛ همان جا متوجه میشوند که امروز تولد این مادر شهید است؛ فوری کسی راهی خرید کیکی میشود تا مراسم تمام شود، کیک تولد مادر شهید هم میرسد؛ تر و تازه» اینها را یک مستندساز زهره یزدان پناه قره تپه میگوید. خب! یک دفعه مجلس تجلیل و تکریم، تبدیل میشود به مراسمی ساده، ولی فرحبخش که لبخندی شیرین را به لب مادر شهید زبرجدی مینشاند.
پایان پیام/