به گزارش خبرنگار توانا؛ سیده زهرا آقاجانی پژوهشگر مطالعات اجتماعی در یادداشتی نوشت: هسته و معنای حجاب قدمتی چند صد ساله دارد و در طی سالیان متمادی که گروههای زیادی قصد تغییر آن را داشتند مقاومت کرده تغییر نکرده است. با این حال، در دهه گذشته تغییرات شگرفی در معنای منسوب به حجاب در میان زنان مسلمان به وجود آمده است. بر اساس نتایج تحقیقات، برخی استدلال میکنند که حجاب و پوشش باحیا تجاری شده است (خان، ۲۰۱۷)، مسلمانان شاهد این تجاری سازی هستند زیرا حجاب به طور بالقوه برای صنعت مد، تبدیل به بخشی از اهداف سودآور شده و مهاجرت، لیبرالیسم، بازاریابی رسانه های اجتماعی، گنجاندن زنان مسلمان در مدهای رایج و درآمدهای رایج از آن به نوعی به کالایی سازی و تجاری سازی حجاب کمک کرده است.
علاوه بر این، استفاده از مدلهای حجاب بهعنوان ابزار تبلیغاتی برای بازاریابی محصولات، و همچنین استفاده از بلاگرها و اینفلوئنسرها در رسانههای اجتماعی برای نمایندگی قشر باحجاب در فضای مجازی، بر این مساله افزوده است. نقش برندها و تبلیغات به ویژه در بازارهای متنوع یا از طریق رسانه های اجتماعی به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. پوروانینگولان و همکاران، رسانه های اجتماعی را به عنوان یک ابزار تبلیغاتی در صنعت حجاب و پوشاک مناسب و با حیا در اندونزی بررسی کردند.
یافتههای آنها تأیید میکند که رسانههای اجتماعی در حال تبدیل شدن به یک راه تبلیغاتی جداییناپذیر برای ترویج مد در مسلمانان هستند. این تحقیق نشان داده است که شرکتهای مد از مسلمانان برای به حداکثر رساندن تبلیغات رسانه های اجتماعی و فروششان استفاده میکنند، آنها از تکنیکهای متعددی استفاده میکنند که عمدتاً حول ایجاد حسابهای رسانههای اجتماعی برای برندها و استفاده از اینفلوئنسرها و بلاگرهایی هستند که مخاطبان زیادی دارند.
این امر با موارد متعددی از محصول تبلیغ شده که تمایل به فروش سریع دارد توسط برندهایی که وبلاگ نویسان را برای تبلیغ یک محصول استخدام می کنند، مؤثر بوده است. از آنجایی که این مطالعه به تأثیر جریان اصلی صنعت خرده فروشی بر ادراک و بازنمایی حجاب می پردازد، توجه به این نکته مهم است که در برخی زمینهها، مصرف کنندگان محصولات و خدمات مرتبط با حجاب، نماینده یک جامعه مهاجر یا دیاسپورا هستند.
برخی از مطالعات به بررسی این موضوع می پردازند که آیا مهاجرت مسلمانان را وادار کرده است که به طور قاطعانه به برخی از اعمال و ایدهها دست یابند و تقریباً سایر اعمال را کنار بگذارند، که حجاب یکی از این اعمال است که یا توسط مهاجران مسلمان ادامه یافته یا کنار گذاشته شده است.
وواس و فلیشمن (۲۰۱۲) تأثیرات بر هویت مذهبی، اعتقادات و عملکرد مسلمانان نسل دومی را که والدینشان در کشورهای غربی ساکن شده اند را بررسی کرده اند. نویسندگان از تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که اغلب مهاجرت به کشورهای غربی "عمل مذهبی را مختل می کند" که می تواند منجر به تضعیف ایمان شود. مطالعه آنها تفاوت های بسیاری را در میان مسلمانان نسل دوم بررسی می کند و تأکید می کند که مسلمانان نسل دوم عمداً از تفسیرها و اعمال فرهنگی اسلام، که اغلب نسخهای از اسلام است که والدینشان انجام میدهند، فاصله می گیرند.
اگرچه مشاهدات آنها قابل تعمیم نیست اما آنها دریافتند که اکثریت قریب به اتفاق جوانان علاقهمند به تقویت ایمان خود و یادگیری اسلام هستند. در مقابل، جمعیت زیادی نیز در میان مسلمانان دیاسپورای غربی وجود دارد که به طور کامل در فرهنگ سکولار جذب شده اند و ایمان خود را رها کردهاند.
تداخلات صنعت مد با نیازهای ایمانی مسلمانان از جمله حفظ ویژگیهای حیا در حجاب، از منظر مسلمانان ساکن کشورهای غربی مورد بررسی قرار گرفته است (عرب ۲۰۲۲) آنها اظهار داشتهاند که هم از سوی رسانههای جریان اصلی و هم از سوی صنعت مد نادرست معرفی شده اند. حجاب، نماد مذهبی مقدسی است که برای قرنها توسط زنان مسلمان استفاده شده و در آزمون زمان ایستادهاند، در حال تبدیل شدن به یک کالای مد است که از هدف و معنای اصلی خود تهی است.
همچنین عنوان کردند که بسیار مهم است که زنان مسلمان با حجاب توسط مارک های بزرگی که می خواهند اقلام پوشاک را به بازارهای حجاب بفروشند، مشورت کنند. زنان باحجاب باید بخشی از فرآیند طراحی باشند، نه اینکه صرفاً به عنوان بخشی از مواد تبلیغاتی و مدلینگ مورد استفاده قرار گیرند. نمونهای از این امر آن است که نقشهای برجسته به طراحان مسلمان در ایجادمد اسلامی داده شود، چرا که مدی که به آنها فروخته میشود باید بازتابی از آنچه زنان باحجاب میخواهند بپوشند، باشد و جهت حجاب نباید توسط خانههای مد بین المللی و برندهای سطح بالا تعیین شود، باید از دریچه اسلام که توسط خود زنان مسلمان انجام می شود تعیین شود.
این پژوهشگران خاطرنشان کردند که بسیاری از برندهای اقلام پوشاکی را با هدف حجاب زنان طراحی کردهاند، اما از الزامات حجاب و نیازهای زنان با حجاب آگاه نیستند. در نهایت این امر منجر به فروش لباسهای کاملاً ناسازگار با حجاب بهعنوان مد حیامند شده است و برخی از زنان مسلمان را دچار سردرگمی و کالایی میکند. این نیز با اعطای نقشهای برجسته به زنان مسلمان در فرآیند طراحی اصلاح می شود.
نکته جالب این است که تحیقات نشان میدهد به لحاظ نظری کشورهای دارای اکثریت مسلمان باید از تأثیر منفی این تغییرات مصون باشند، اما به دلیل جهانی شدن و ظهور رسانه های اجتماعی این مساله گسترده شده و در کشورهای اسلامی نیز حجاب حیامند دگرگون شده است.
منابع:
- Arab, Zainab. 2022. ‘When Have Dolce and Gabbana Ever Cared about the Hijab?’ Social Media, Fashion and Australian Muslim Women’s Perceptions and Expression of Hijab. Religions 13: 1115
- Khan, Sabah. 2017. The discourse of re-veiling: Hijab and Islamic fashion. International Journal of Research in Social Sciences 7: 396–403
-
Purwaningwulan, Maulin Melly, Asep Suryana, Uud Wahyudin, and Susanne Dida. 2019. The Existence of Social Media as a Promotional Media in the Hijab Image Revolution in Indonesia. Lincoln: University of Nebraska, pp. 1, 16
-
Voas, David, and Fenella Fleischmann. 2012. Islam moves west: Religious change in the first and second generations. Annual Review of Sociology 38: 525–45
پایان پیام/