به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران توانا، محمدحسین دانایی خواهرزاده برادران آلاحمد درباره شخصیت جلال گفت: دو قرائت برای شخصیت جلال آلاحمد وجود دارد. یک شخصیت پسندیدهای که از او ارائه میکنند و قرائت دیگر، قرائت مخالف آن است. در قرائت اول، جلال را دوست داشتنی نشان میدهند و آن طرف دیگر یک چهره خیلی زشت و نامطلوب ارائه میدهند که هر دوی اینها قابل رد هستند.
وی افزود: من سرانگشتی حساب کردم جلال در طول عمرش حدود چهل عنوان کتاب داشت. اگر هر کتابی را به طور متوسط ۲۰۰ صفحه فرض در نظر بگیریم، هر صفحهای هم ۲۵ سطر فرض کنیم، هر سطری هم ۱۶ کلمه داشته باشد، تقریباً بین دو و نیم میلیون تا سه میلیون کلمه در طول عمرش نوشته است. حالا از این دو و نیم میلیون تا سه میلیون کلمهای که جلال نوشته است مخالفین یا موافقین آن، چهار تا پنج کلمه برمیدارند و راجع به یک کل قضاوت میکنند.
دانایی اظهار کرد: کتاب «دو برادر» یک فایده بزرگی دارد و آن این است که نشان میدهد که چطور این دو طرز فکر و قرائت در این کتاب متجلی شده است. جلال یک جریان تاریخی، فکری، معنوی را ایجاد کرد. وی آدم پیچیدهای بود و راز محبوبیتاش هم در همین پیچیدگی است.
وی افزود: در ۱۴ تیر ۱۳۴۲ نامهای به سیمین همسرش نوشته است که بخشی از آن را میخوانم. در نامه آمده است: «یک آدم ملغمۀ تضادها است. میلیونها انگیزه و عامل ناشناخته، در درون ما وجود دارد و بر ما حکومت میکند، بدون اینکه خودمان بدانیم. من گاهی فکر میکنم که یک عمر وا خوردهام. سرخورده و وازده شدهام. گیر کردهام بین ادب و سیاست و از هر دو ماندهام. گیر کردهام بین قناعت انزوا و جبروت قدرت. و باز سرخوردهام نه این را دارم نه آن را. گیر کردهام میان عشق و عقل».
محمدرضا کائینی نویسنده کتاب در بخش دیگر نشست گفت: درباره جلال آل احمد من به چندگانگی اعتقاد دارم. آنچه که در مورد آل احمد به وجود آمده است، محصول شرایط جوی و آب و هوا و ذرات معلق نبوده بلکه محصول گفتمانی بوده که او عرضه کرده است. آنچه که در نقض و ابرام جلال در جامعه امروز دیده میشود، ۵ و ۶ دهۀ اخیر هم در دوره حیات او وجود داشته است. به صراحت میتوانم بگویم که حلقه اولیه اطرافیان و دوستان جلال که با هم فعالیت سیاسی و فرهنگی را شروع کرده بودند، اغلب با غرب زدگی مخالف بودند.
وی افزود: جلال، شأن روشنفکری را چالشگری در نسبت با مسائل خرد و کلان میدانست. اینکه دوست و دشمن هر کدام تفسیر خودشان را بگیرند کاملا طبیعی است. آل احمد صادقانه و با همه وجودش حرف میزد. من معتقدم بازسازی این تضادی که درباره آل احمد وجود دارد، در این کتاب یک گام بسیار رو به جلو بود. خاصیت تاریخ شفاهی این است که راوی خاطرات یک طرفه به قاضی نمیرود، هرچه دلش بخواهد نمیگوید و یکی هست که او را تعدیل کند.
نویسنده کتاب عنوان کرد: تصور میکنم با انتشار این کتاب در آلاحمد پژوهی گام بزرگی برداشته شد. استقبالی هم که از این کتاب شد، شاهدی بر این مدعا بود. البته همهی حرفها هنوز زده نشده است. آلاحمد یادداشتهای منتشر نشدهای دارد که محمدحسین دانایی به زودی آنها را منتشر خواهد کرد. اگر چه شخصاً معتقدم اضلاع کلی شخصیت جلال شناخته شده است.
محمدرضا کائینی افزود: جلال آل احمد اساساً گزارش نویس خوبی است. بر خلاف اینکه میگویند رمان نویس خوبی است. وی مقاله نویس و تحلیلگر مسائل اجتماعی و تاریخنگار بود؛ اما در مجموع خودش و اطرافش و محیط پیرامونش را خیلی خوب گزارش داده است به همین دلیل خواندنش شیرین خواهد بود. آل احمد از جمله نویسندگانی است که تا ۶۰ سال بعد از درگذشت خودش، هنوز اثر منتشر شده دارد.
وی اظهار کرد: در این گوشه کنارها باز یک چیزهایی پیدا میشود، نامههای منتشر نشده، تصاویر منتشر نشده، هنوز آل احمدهایی است. فکر میکنم از اقبال آلاحمد و پرکاری او است که ۴۵ سال زندگی کنی و این همه بنویسی و این همه اثر از خود به جای بگذاری که هنوز منتشر نشدههایی داشته باشد. بحث درباره آل احمد در سطوح عمیق خودش در جامعه وجود دارد.
این نویسنده کتاب ادامه داد: آل احمد پژوهی همچنان یکی از موضوعات جذاب و مورد توجه در عرصه فرهنگ و ادبیات است. حالا چه ادبیات سیاسی و چه ادبیات داستانی. افراد، ناخودآگاه مثل آل احمد مینویسند. ادا و اطوار او را درمیآورند. تکه کلامهای او را استفاده میکنند و در حمله به او میخواهند وجاهت کسب کنند. این خیلی مضحک است. یعنی کاملاً نشان میدهد که اینها با آل احمد خواندن وارد عرصه نویسندگی و نقد شدند و حالا با سلاح خودش میخواهند جلال را نقد کنند و میگویند ما اصلاً هیچ چیز از این آدم یاد نگرفتیم.
هادی خورشاهیان شاعر و نویسندهای که به عنوان مجری کارشناس در این نشست حضور داشت نیز گفت: من همیشه وقتی به تعداد سالهای زندگی جلال و علی شریعتی نگاه میکنم از خودم میپرسم که چطور در این عمر کوتاه چهل و چند ساله، توانستند این قدر کار انجام دهند؟ ما وقتی از جلال سخن میگوییم کسی با ابعاد وجودی مختلف در ذهن ما نقش میبندد. ما در سنین نوجوانیمان در دهه ۶۰ جلالی را میشناختیم که نویسنده بود با یک نثر خاص و یک صداقت حیرت انگیز.
وی افزود: یک جلال مذهبی میشناختیم با خسی در میقات و یک جلال سیاسی میشناختیم که سفرنامههای مختلف داشته و تک نگاری اورازان را نوشته است. جلال یک آدم جامع الاطراف بود که در حوزههای مختلف به کار میآمد. بعداً که کتابهای دیگرش را میخواندم دیدم کسی که در دهه شصت به کار ما میآمده در دهه چهل هم به کار هم دورهایهای خودش میآمده است که یعنی ما در دهه ۶۰ بیراهه نرفته بودیم.
پایان پیام/