اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

فرهنگ  /  حماسه و مقاومت

مدافعان امنیت| اجابت دعای «نورالدین» زیر قبه امام حسین(ع)

شهید نورالدین جنگجو با یکی از دوستانش عازم کربلا شده بود. او در این سفر خودش را زیر قبه امام حسین(ع) می‌رساند تا دعای شهادت بخواند؛ جایی که دعاها مستجاب می‌شود.

مدافعان امنیت| اجابت دعای  «نورالدین» زیر قبه امام حسین(ع)

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، بامداد ۲۲ مهرماه ۱۴۰۱ شهید پاسدار «نورالدین جنگجو» مأموریت داشت تا به خاطر امنیت مردمان شهرش در گشت شبانه باشد؛ شبی که فرزند خردسالش تب داشت و از طرفی هم همسرش ماه‌های پایانی بارداری را سپری می‌کرد و باید مراقبت بیشتری از او می‌شد. اما «نورالدین» خانواده‌اش را به خدا ‌سپرد و ‌رفت.

آن شب حتی اصرار مادر«نورالدین» برای انصراف او از رفتن به این مأموریت اثرگذار نبود. او رفت و به همراه طلبه بسیجی «هادی عرفانی‌نیا» مورد هدف گلوله کلت آشوبگران قرار گرفت و به شهادت رسید. شهادتی که از سال‌ها پیش آرزویش را داشت و حتی محل خاکسپاری‌اش را در گلزار شهدای «بیرم» استان فارس انتخاب کرده بود.


فرزند و مادر و همسر داغدار شهید مدافع امنیت «نورالدین جنگجو»

مسابقه دو برادر برای رسیدن به شهادت

حجت‌الاسلام عباس جنگجو برادر شهید «نورالدین جنگجو» با نقل خاطره‌ای از برادرش می‌گوید: «با نورالدین مسابقه گذاشته بودیم؛ مسابقه‌ای برای شهادت. باهم مسیرها را طی می‌کردیم و هر دو منتظر بودیم در سوریه یا در میادین دیگر به شهادت برسیم. حتی من پیش‌دستی کردم و وصیت‌نامه‌ام را هم به نورالدین دادم. به یاد دارم یک روز گلزار شهدا با نورالدین نشسته بودیم. حتی محل دفن‌مان را هم انتخاب کردیم. یک بار به او گفتم: نورالدین به نظرت بالأخره کدام یک از ما برنده می‌شویم؟ گفت: میدان‌های زیادی پیش رو داریم تا ببینیم قسمت چه باشد و حالا نورالدین نه در سوریه نه در شمال غرب و نه در میدانی دور که در همین حوالی، مسابقه را به پایان رساند و برنده شد.»

دعای شهادت «نورالدین» در زیر قبه امام حسین(ع)

یکی از دوستان شهید «نورالدین جنگجو» تعریف می‌کند: «با نورالدین به کربلا رفته بودیم. در حرم حضرت ابوالفضل(ع) روضه حضرت علی‌اصغر(ع) خواندم و حال خوشی به ما دست داد. نورالدین گفت: برای من دعای شهادت کن! گفتم: نورالدین الان جوان هستی، صبر کن یک مقدار دیگر از سن‌‌ات بگذرد. او از دستم ناراحت شد و رفت. یک روز بعد که آخرین روز حضورمان در کربلا بود، نورالدین گفت: برویم حرم امام حسین(ع) و دو رکعت نماز بخوانیم. گفتم: جمعیت زیادی هست و نمی‌شود داخل حرم شد. گفت: حالا برویم شاید توانستیم وارد حرم بشویم. رسیدم داخل حرم و به خاطر ازدحام جمعیت حرم، درها بسته شد. زیر قبه امام حسین(ع) نماز جماعت خواندیم. نماز که تمام شد،‌ نورالدین دست من را گرفت و گفت: تو را به حضرت علی اکبر(ع) قسم می‌دهم که اینجا دعای شهادت برایم بخوان. آن‌جا دیگر دعای شهادت خواندیم.»

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول