اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  خراسان رضوی

کیک تولدی با 104 شمع و آرزویی که برآورده شد

همیشه دلم می‌خواست روز جشن تولدم موقع فوت کردن شمع آرزو کنم اما تا امروز نه جشن تولدی داشتم و نه جشن تولدی دعوت شدم. امروز به آرزویم رسیدم. آرزوی، آرزو کردن موقع فوت کردن شمع‌های روی کیک تولد!

کیک تولدی با 104 شمع و آرزویی که برآورده شد

خبرگزاری فارس_ نیشابور_ فاطمه قاسمی؛ ریسه‌های رنگی، بادکنک‌های سفید و صورتی و حضور دختربچه‌هایی با شال‌های خوشرنگ  سبز و سرخ و سفید در تالار اردوگاه شهید رجایی نشان از برگزاری جشن تولدی با تِمِ دخترانه دارد. جشن تولدی برای ۱۰۴ دختر خانواده ایتام و محسنین که با همکاری نیروی انتظامی و کمیته امداد نیشابور در هفته گرامیداشت نیروی انتظامی برپا شده است.

کیک تولدی با ۱۰۴ شمع

 

میان هیاهوی شادی و خنده بچه‌ها وقتی مجری برنامه می‌گوید همه با هم دست، جیغ و هورا به یکباره تالار پر می‌شود از فریاد شاد دختربچه‌هایی که شادمانه و پرقدرت دست می‌زنند و از ته دل به شیرین‌کاری‌های عروسک جناب خان می‌خندند. میان شعف و شادی بچه‌ها کارکنان تالار دو کیک به رنگ سبز و سفید با نشان نیروی انتظامی و یک کیک ۳ طبقه به رنگ سفید و صورتی را به تالار می‌آورند و با احتیاط روی میز وسط تالار می‌گذارند و بعد هم ۱۰۴ شمع‌ روی هر ۳ کیک را روشن می‌کنند.

با روشن شدن شمع‌ها  برق چشمان دختر بچه‌ها دیدنی‌تر و لبخند شاد روی لب‌هایشان شیرین‌تر می‌شود. روحانی جوانی که وظیفه اجرای جشن را برعهده دارد با مهربانی می‌گوید امروز تولد همه شما ۱۰۴ ریحانه بهشتی است. حالا از بین شما ۱۴ دختر کوچولو زیر ۷ سال برای فوت کردن شمع‌ها بیایند.

دختری که نمی تواند شمع های تولد را فوت کند!

 

با دعوت مجری دختربچه‌ها با شتاب به طرف کیک‌ها می‌‌دوند و برای رسیدن به کیک و فوت کردن شمع‌ها از همدیگر سبقت می‌کردند. همین حین دختربچه‌ای ریزنقش برای همراهی با بچه‌ها به مادرش اصرار می‌‌کند. اما مادر بی‌اعتنا به اصرار دختربچه سعی می‌کند دخترش را از همراهی با بچه‌ها منصرف کند دختربچه با نگاهی حسرت‌بار به  بچه‌ها، پربغض می‌‌گوید به شرطی برای فوت کردن شمع‌ها نمی‌روم که مرا کنار عروسک جناب‌خان ببری!

مادر ناامید و درمانده از تلاش برای منصرف کردن دخترش، قربان صدقه‌اش می‌رود و  می‌گوید نسیم جان! شمع‌ها که فوت شد بعد کیک‌ می‌خوری، هدیه‌های قشنگ می‌گیری، با  بچه‌ها عکس دست‌جمعی می‌گیری. اما نسیم قانع نمی‌شود و همانطور که  بهانه‌گیری می‌‌کند، می‌گوید پاهایم می‌سوزد! با تلاش و تقلای نسیم برای رفتن کنار بچه‌ها و بیرون کشیدن دست کوچکش از دستان مادرش نگاهم به تاول‌های ریز و درشت روی دستش می‌افتد. نسیم دوباره تکرار می‌کند مادر، پاهایم می‌سوزد.

اشک های مادر از شیطنت های یک بیمار پروانه ای

 

مادر، درمانده‌‌تر از قبل هر چه می‌خواهد نسیم را سرگرم کند بی‌فایده است. مرغش یک پا دارد! رفتن نزد عروسک جناب خان یا همراهی بچه‌ها برای فوت کردن شمع‌ها، با صدای گریه نسیم، مادران دیگر هم برای آرام کردنش می‌آیند اما نسیم سر حرفش می‌ماند، با فوت شدن ۱۰۴ شمع روی کیک‌ها اشک‌های نسیم جاری می‌شود و میان درماندگی و سردرگمی مادر، مسئول کمیته امداد از راه می‌رسد و خیلی با احتیاط و آرام، نسیم را در آغوش می‌گیرد و نزد عروسک جناب خان می‌برد. با دور شدن نسیم، مادرش نفس راحتی می‌کشد و با دیدن چشمان متعجبم می‌گوید: دخترم بیمار پروانه‌ای است. وضعیت دست‌ها و صورتش خوب است اما پاهایش پر از تاول است. دلش می‌خواهد راه برود، بدود، یک جا بند نمی‌شود، خودتان شاهد بودید چقدر یکدنده و لجباز است اما همین که چند قدم برمی‌دارد زخم و تاول پاهایش می‌سوزد و بعد دل من است که آتش می‌گیرد، از رنج و درد دخترم! نمی‌خواستم در جشن تولد شرکت کنم اما وقتی فرمانده نیروی انتظامی و رئیس کمیته امداد نیشابور هر کدام جداگانه تماس گرفتند مجبور به موافقت شدم. نسیم یک خواهر پروانه‌ای دارد اما وضعیت تاول و زخم‌های نسیم حادتر و شدیدتر از خواهرش است. دختر بزرگم آرام و صبور است اما نسیم بازیگوش و لجباز است. ناخوداگاه نگاهم به سمت نسیم می‌رود که چطور با شیطنت و کنجکاوی سعی در لمس عروسک جناب‌خان دارد.

آرزوی تلخی که برآورده شد...

 

میان شعر و آواز، عروسک جناب‌خان که می‌گوید دخترا نارگیلند(!) کارکنان تالار، کیک‌های برش خورده را برای پذیرایی می‌آورند و بچه‌ها مشغول خوردن می‌شوند. از دختری که خامه‌ صورتی رنگ روی کیکش را در بشقاب دوستش می‌ گذارد، می‌پرسم جشن چطور بود؟ می گوید: همیشه دلم می‌خواست روز جشن تولدم موقع فوت کردن شمع آرزو کنم اما تا امروز نه جشن تولدی داشتم و نه جشن تولدی دعوت شدم. امروز به آرزویم رسیدم. آرزوی، آرزو کردن موقع فوت کردن شمع‌های روی کیک!

دختر دیگری با شوق به شال سفید روی سرش اشاره می‌کند و می‌گوید ما با شال‌های سبز و سفید و سرخی که روی سرمان هست شکل یک پرچم بزرگ از ایران شدیم. همانطور که بچه‌ها مشغول خوردن کیک هستند کارکنان نیروی انتظامی و کمیته امداد با لبخند و احترام، هدایای بچه‌ها را می‌دهند. جشن ادامه دارد و من هم دنبال لبخند بچه ها را می گیرم...

پایان پیام/ی

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول