اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

سیاسی

حجت‌الاسلام کلانتری: حاکمیت مشروع سیاسی در اسلام بر مبنای دین خدا به سامان می‌رسد

رئیس انجمن علمی انقلاب گفت: در نظریه ولایت فقیه همه سخن این است که حاکمیت مشروع سیاسی در اسلام، حاکمیتی است که بر مبنای دین خدا به سامان برسد.

حجت‌الاسلام کلانتری: حاکمیت مشروع سیاسی در اسلام بر مبنای دین خدا به سامان می‌رسد

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، امروز پنجشنبه (۱ تیر ۱۴۰۲) چهل و یکمین جلسه از سلسله مباحث باموضوع «ولایت فقیه» با تدریس حجت‌الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری رئیس انجمن علمی انقلاب و تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه‌السلام، در سالن شهید آیت‌الله دستغیب آستان مقدس برگزار شد. 

حجت‌الاسلام کلانتری در این جلسه، اظهار کرد: به منظور تبیین بیشتر دلیل ششم قرآنی بر موضوع ولایت فقیه در عصر غیبت، یعنی «وجوب کفر به طاغوت»، لازم است در این جلسه توضیحات بیشتری ارائه شود. 

وی در ادامه به بیان چهار نکته برای روشن‌تر شدن دلیل قرآنی «وجوب کفر به طاغوت» پرداخت و گفت: نخستین نکته حائز اهمیت که باید به آن توجه داشت، این است که براساس آیات قرآن کریم، «الله» و «طاغوت» دو قطب متضادی هستند که از جهات مختلف در نقطه مقابل هم قرار دارند. الله نور است، اما طاغوت ظلمت؛ الله هدایت است، اما طاغوت ضلالت؛ الله کمال است، اما طاغوت نقص. به همین سبب یک انسان نمی‌تواند به طور همزمان هم خود را در ذیل وجودی «الله» تعریف کند و هم در ذیل وجودی «طاغوت»، یعنی هم مؤمن به الله باشد و هم مؤمن به طاغوت، هم خدا را بندگی کند و هم طاغوت را، هم از خدا فرمان ببرد و هم از طاغوت، هم تحت ولایت الله باشد و هم تحت ولایت طاغوت، هم حکومت الله را بپذیرد و هم حکومت طاغوت را. 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به آیاتی از کلام‌الله مجید در این باب اشاره کرد و گفت: خداوند متعال در آیه 257 سوره مبارکه بقره می‌فرمایند: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ».خدا یاور مؤمنان است. ایشان را از تاریکی‌ها به روشنى مى‌برد. ولى آنان که کافر شده‌اند طاغوت یاور آن‌هاست، که آن‌ها را از روشنى به تاریکی‌ها مى‌کشد. اینان جهنمی هستند و همواره در آن خواهند بود. همچنین در سوره بقره، آیه 256 می‌خوانیم «... فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ». یعنی پس هر کس که به طاغوت کفر ورزد و به خداى ایمان آورد، به چنان رشته استوارى چنگ زده که گسستنش نباشد. خدا شنوا و داناست. 

وی در ادامه، پیرامون همین موضوع به آیه‌های 51 و 52 سوره نساء اشاره کرد و گفت: خداوند در این آیات شریفه می‌فرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُواْ سَبِیلًا» آیا کسانى را که نصیبى از کتاب داده شده‌اند، ندیده‌اى که به جبت و طاغوت ایمان مى‌آورند و درباره کافران مى‌گویند که راه اینان از راه مؤمنان به هدایت نزدیک‌تر است؟ «أُوْلَـئِکَ ٱلَّذِینَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ وَمَن یَلعَنِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ نَصِیرًا» . اینانند که خدا لعنت‌شان کرده، و هر که را خدا لعنت کند هرگز براى او یاورى نخواهى یافت. به همین موضوع در، آیه 76 این سوره نیز اشاره شده است «أَلَّذینَ آمَنُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ الطّاغُوتِ...»  ، آنان که ایمان آورده‌اند، در راه خدا مى‌جنگند و آنان که کافر شده‌اند در راه شیطان. 

این استاد حوزه و دانشگاه در توضیح «واژه «طاغوت»، گفت: این واژه هشت بار در قرآن به کار رفته است. برخی از مفسرین آن را صیغه مبالغه و برخی مصدری می‌دانند که به معنى وصفى و صیغه مبالغه به کار رفته است. این لغت از ماده طغیان به معنى تعدّى و تجاوز از حد و مرز است و به آنچه موجب تجاوز از حد می‌شود مثل بت‌ها نیز گفته می‌‏شود. به همین جهت شیطان، بت، حاکم جبار و متکبر و هر معبودى غیر از خدا و هر مسیرى که به غیر حق منتهى شود، طاغوت نامیده می‌شود».

تولیت حرم مطهر در ادامه به بیان دومین نکته در راستای تبیین بیشتر ششمین دلیل قرآنی پرداخت و گفت: نکته بعدی که باید به آن توجه داشت این است که شناخت دقیق «الله» و «طاغوت» و توجه مستمر به وجود دوگانگی و تضاد بین آن دو در سیر و حرکت تکاملی انسان، از چنان اهمیتی برخوردار است که از نگاه قرآن، عموم پیامبران الهی در بستر تاریخ بدین منظور مبعوث شده‌اند که مردمان را متوجه این دوگانگی بکنند: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» یعنی به میان هر ملتى پیامبرى مبعوث کردیم، که خدا را بپرستید و از طاغوت دورى جویید. (سوره نحل، آیه 36)

وی خاطرنشان کرد: اگر پیامبران الهی، آدمیان را به ایمان و اخلاق حسنه فرا خوانده و از کفر و سیّئات پرهیز داده‌اند؛ اگر انسان‌ها را به نیکی دعوت و از بدی‌ها پرهیز داده‌اند؛ اگر به عدل فرا خوانده و از ظلم پرهیز داده‌اند؛ اگر به پرستش خدای واحد دعوت و از پرستش بت‌ها نهی کرده‌اند؛ اگر به توحید دعوت و از شرک پرهیز داده‌اند؛ اگر بر سپردن امانات به اهلش تأکید و از خائنان دورباش داده‌اند و...، همه این دعوت‌ها و پرهیزدادن‌ها ریشه در دو جمله «اُعبُدُوااللهَ» و «اِجتَنِبُواالطاغُوتَ» دارند. 

تولیت حرم مطهر تصریح کرد: بدیهی است که بین ایمان و کفر، تضاد کامل وجود دارد، همانگونه که بین اخلاق حسنه و اخلاق سیئه، و یا بین نیکی و بدی، و یا بین عدل و ظلم، و یا بین پرستش خدا و پرستش بت‌ها و یا بین توحید و شرک و... تضاد و تنافی جدی وجود دارد. 

وی گفت: همه همت و تلاش و کار اصلی پیامبران و رسولان حق و اولیاء الهی در بستر تاریخ، معرفی دقیق «الله» و «طاغوت» به آدمیان در گام اول، جهت دادن بینش‌ها، گرایش‌ها و کنش‌های انسان‌ها به سمت الله در گام دوم، و پرهیز دادن عموم مردمان از طاغوت به لحاظ بینشی و گرایشی و کنشی در گام سوم، بوده است. 

تولیت حرم مطهر، پیرامون سومین نکته در راستای تبیین ششمین دلیل قرآنی نظریه «ولایت فقیه» گفت: انواع و اقسام روابطی که در زندگی فردی و اجتماعی آدمیان به سامان می‌رسند، در ذیل همین قطب‌بندی قرآنی بین «الله» و «طاغوت» قابل شناسایی و طبقه‌بندی هستند. دقت در همه اصول اعتقادی و همچنین عموم احکام شرعی که اسلام ناب بر آن‌ها تأکید می‌ورزد و بر آن‌ها استوار است به روشنی این حقیقت را در اختیار می‌گذارد که هیچ اصلی از اصول دین و هیچ فرعی از فروع شریعت وجود ندارد که بر پایه همین قطب‌بندی دقیق قرآنی مبتنی نشده باشد.  

وی ادامه داد: اصولی همچون «توحید»، «نبوّت»، «معاد»، «عدل» و «امامت»، همه بر مبنای «اُعبُدوا اللهَ» بنا شده‌اند، زیرا همگی از «الله» سرچشمه گرفته‌اند و به «الله» منتهی می‌شوند و در هیچ کدام از آن‌ها چیزی جز «الله» مورد توجه نمی‌باشد؛ چنانکه آنچه توسط شیطان و اعوان انسی و جنّی شیطان در طول تاریخ در مقابل این اصول طرح و ترویج شده‌اند همه در جهتی مقابل «الله» و به عبارت روشن‌تر در جهت بندگی غیر خدا و اطاعت از طاغوت قرار دارند. 

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: اطاعت از رسول از آن جهت در شریعت اسلام واجب شده است که اطاعت «الله» است: «مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ...» یعنی هر کس از پیامبر فرمان بَرد، در حقیقت، خدا را فرمان برده است (سوره نساء، آیه 80). ولایت بر قصاص که در شریعت اسلامی برای ولیّ مقتول قرار داده شده است از آن جهت ارزش دارد که این ولایت توسط «الله» که خود ولیّ مطلق بر همه هستی است تشریع شده است. همینگونه است انواع و اقسام ولایت‌هایی که در شریعت اسلامی مشروع شمرده شده‌اند، همگی برخواسته از ولایت الله است؛ چنانکه انواع و اقسام ولایت‌هایی نیز که در شریعت اسلامی نامشروع و حرام شمرده شده‌اند، از آن جهت حرام و نامشروع شمرده شده‌اند که ریشه در ولایت طاغوت دارند. 

تولیت حرم مطهر، پیرامون چهارمین نکته در راستای تبیین دلیل قرآنی « وجوب کفر به طاغوت» گفت: اکنون با تکیه بر مباحثی که گذشت می‌توانیم به آیه محل استناد در موضوع ولایت فقیه، یعنی آیه 60 سوره مبارکه نساء باز گردیم: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِیداً» . قرآن کریم در این آیه به صراحت از وجوب کفر به طاغوت سخن گفته است. کفر به معنای «انکار» است. کفر به طاغوت صِرفاً یک شعار و یک انکار لفظی نیست، بلکه هم انکار نظری و هم انکار قولی و هم انکار عملی را شامل می‌شود، یعنی انسان مؤمن اولاً: در نظر طاغوت را باطل می‌داند، ثانیاً:در قول طاغوت را باطل اعلام می‌کند، و ثالثاً: در عمل نیز از طاغوت تبرّی می‌جوید و هرگز تحت ولایت و حاکمیت طاغوت نمی‌رود.  

وی خاطرنشان کرد: تردیدی نداریم که یکی از مصادیق اصلی «طاغوت»، حاکمیت جور و حاکم جور است. حاکمیت جور یعنی حاکمیتی که در شریعت اسلام تشریع نگردیده و احکام شریعت را مبنای حکمرانی قرار نداده است یعنی نقطه مقابل نظام امامت؛ و حاکم جور یعنی حاکمی که منصوب و مأذون از ناحیه خداوند نمی‌باشد. در اصطلاح فقهای شیعه، به کسی حاکم جائر می‌گویند که بدون اذن امام یا نایب او بر مردم حکمرانی کند.

حجت‌الاسلام والمسلمین کلانتری در ادامه به بیان روایاتی در توضیح بیشتر این نکته مهم پرداخت و گفت: امام صادق علیه‌السلام، خطاب به ابوبصیر می‌فرماید: «...یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّهُ لَوْکَانَ لَکَ عَلَی رَجُلٍ حَقٌّ فَدَعَوْتَهُ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ¬الْعَدْلِ فَأَبَی عَلَیْکَ إِلَّا أَنْ یُرَافِعَکَ إِلَی حُکَّامِ أَهْلِ¬الْجَوْرِ لِیَقْضُوا لَهُ لَکَانَ مِمَّنْ حَاکَمَ إِلَی الطَّاغُوتِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَ‌لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ». یعنی ای ابومحمّد! اگر تو حقّی به گردن انسانی داشته باشی و از آن شخص بخواهی تا آن امر را به نزد حاکمان عادل ببری، امّا او امتناع نماید و آن امر را جهت قضاوت به حاکمان جور (ظالم) ارجاع دهد، قطعاً از کسانی است که داوری را به طاغوت سپرده است و آیه: أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ یَزْعمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُواْ إِلَی الطَّاغُوتِ بیانگر همین مضمون است. 
 
وی ادامه داد: همچنین از مولای متقیان امام علی علیه‌السلام روایت است که فرمود: «کُلُّ حَاکِمٍ یَحْکُمُ بِغَیْرِ قَوْلِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَهُوَ طَاغُوتٌ وَ قَرَأَ «یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ ...»   هر حاکمی که غیر مطابق با گفتار ما اهل بیت، حکم کند، طاغوت است و سپس ایشان این آیه را تلاوت فرمود: یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ. 

وی ادامه داد: همچنین امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «... و قال: «والذینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ»، اِنّما عَنى  بِهذا اَنَّهُم کانُوا عَلى نور الاسلامِ،  فَلَمّا تَوَلَّوا کُلَّ اِمامٍ جائِرٍ لیس من اللهِ عزَّوَجَلَّ خَرَجُوا بِوَلایَتِهِم اِیّاهم من نورِ الاسلامِ إلى ظُلماتِ الکُفُر، فَأوجَبَ اللهُ لَهُمُ النّارَ مَعَ الکفّارِ، ف «اُولئِکَ أصحابُ النّارِ هُم فیها خالدون» ، همچنین خداوند فرموده: «آنان که کافر شدند اولیائشان طاغوت است که آنان را از نور به تاریکی می‌برد»(سوره بقره، آیه 57) مراد خداوند این است که آنان ابتدا در پرتو نور اسلام بودند اما چون از پیشوای ستمگری که از ناحیه خداوند منصوب نبود تبعیت کردند با همین کار از نور اسلام خارج و به ظلمات کفر درآمدند، در نتیجه خداوند آتش را بر آنان همانند کافران واجب کرد: پس «آنان اصحاب نار هستند و در آن می‌مانند». 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به بیان نتیجه از چهار نکته ذکر شده پرداخت و گفت: وقتی حاکمیت جور که نقطه مقابل نظام امامت می‌باشد و همچنین حاکم جور یعنی حاکم غیر منصوب از ناحیه خداوند، مصداق طاغوت و فاقد مشروعیت شمرده می‌شوند، نتیجه این خواهد بود که در نگاه قرآن فقط نظام امامت و حاکم منصوب از ناحیه خداوند مشروعیت حکمرانی بر جامعه اسلامی خواهد داشت. همه سخن و ادعا در نظریه ولایت فقیه همین است و لاغیر. در نظریه ولایت فقیه همه سخن این است که حاکمیت مشروع سیاسی در اسلام، حاکمیتی است که بر مبنای دین خدا به سامان برسد. در چنین حاکمیتی، در عصر پیامبر اکرم (ص) آن حضرت حاکم مشروع الهی است، و در عصر حضور امامان معصوم (ع) آن حضرات حاکمان مشروع الهی هستند و در عصر غیبت، فقیهان اعلم، اعدل و اتقی، حاکمان منصوب الهی هستند. هر حاکمیتی و حاکمی که چنین نباشد طاغوت و نامشروع خواهد بود.  

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به سخنی از امام خمینی (قدس سره) که بیانگر همین دیدگاه هست اشاره کرد و گفت: رهبر فقید انقلاب اسلامی (قدس سره) می‌فرمایند: «اگر چنانچه فقیه در کار نباشد، ولایت‌فقیه در کار نباشد، طاغوت است یا خدا است یا طاغوت، اگر به امر خدا نباشد، رئیس‌جمهور با نصب فقیه نباشد، غیرمشروع است، وقتى غیرمشروع شد، طاغوت است. اطاعت او اطاعت طاغوت است، وارد شدن در حوزه او وارد شدن در حوزه طاغوت است. طاغوت وقتى از بین می‌رود که به امر خداى تبارک و تعالى یک کسى نصب بشود».

در عصر غیبت، «فقیه جامع شرایط» نقطه مقابل «طاغوت» است

چهلمین جلسه از سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه» با تدریس حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری، تولیت حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم شاهچراغ علیه السلام هم پنجشنبه 25 خرداد ۱۴۰۲، برگزار شد.

تولیت حرم مطهر در این جلسه در ادامه بیان ادلّه قرآنی اثبات نظریه «ولایت فقیه»، ششمین دلیل قرآنی را «وجوب کفر به طاغوت»، عنوان کرد و گفت: قرآن کریم مراجعه و ارجاع دعاوی به طاغوت و تسلیم شدن در مقابل رأی وی را نقطه مقابل ایمان به خدا و تسلیم بودن در مقابل حضرت حق دانسته و مؤمنان را به کفر به طاغوت فرا می­خواند.

وی تصریح کرد: قرآن کریم پس از آنکه در آیه ۵۹ سوره نساء، اطاعت از خدا، رسول­الله و اولی­الأمر را بر مؤمنان واجب می­کند، به مذمّت گروهی می­پردازد که به گمان خود در زمره مؤمنانند، امّا دعاوی خود را به طاغوت ارجاع و رأی طاغوت را بر رأی پیامبر(صلوات الله علیه) ترجیح می­دهند. خداوند متعال در آیه 60 سوره نساء می فرمایند «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِیداً»[1]، (ای پیامبر) آیا ندیده­ای کسانی را که گمان می­کنند به آنچه برتو نازل شده [=قرآن کریم] و آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان آورده­اند، (اما) می­خواهند داوری میان خود را به طاغوت ارجاع دهند، با آنکه دستور یافته­اند که به طاغوت کفر ورزند. شیطان می­خواهد(با این کار) آنان را به گمراهی دوری در اندازد.

این استاد حوزه و دانشگاه در توضیح معنای «طاغوت» گفت: واژه «طاغوت» اسم مصدر از مادّۀ «طَغَی» است و عبارت است از شیئ و یا انسانی که از حدود تجاوز کرده. از این رو به بت­هایی که مورد پرستش مشرکان قرار می­گیرند، طاغوت گفته می­شود؛ همچنین به کسانی که سر به طغیان زده و برخلاف حکم خدا حکم می­کنند و به حکم خدا رضایت نمی­دهند نیز طاغوت گفته می­شود. از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) روایت شده است که این آیه همه افرادی را که داوری خود را نزد افرادی می­برند که بر خلاف حق حکم می­کنند، شامل می­شود[2].( بنگرید به: شیخ طوسی،  التبیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص 238، همچنین: طبرسی،  مجمع البیان، ج3، ص101)

وی خاطرنشان کرد: برخی از مفسران، طاغوت را به «کُلُّ طاغٍ تعد الحُدودَ والمرادُ حُکّامُ الجَور»، هر طغیان­گری که از حدود تجاوز کرده که مراد همان حاکمان جور است، تفسیر کرده­اند[3]( حسینی شیرازی، تبیین القرآن،  ج1، ص99) و برخی دیگر این واژه را به «مَن یحکم بغیر ما اَنزَلَ اللهُ»،  هر کس که به غیر آنچه خداوند نازل کرده حکم کند، تفسیر کرده­اند[4]( شبّر، تفسیر شبر، ج1، ص 118).

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در تبیین مفهوم «حدود» گفت: «حدود» عبارت است از همان خطوط شرعی که خداوند معین نموده، از این­رو حدود را می­توان مترادف با «ما انزل الله» دانست. توجه داشته باشید واژه «حدود» در کاربردهای قرآنی با کاربرد همین واژه در فقه و حقوق متفاوت است. «حدود» در کاربردهای قرآنی به معنای احکام و دستورالعمل­های الهی است، در حالی که «حدود» در اصطلاح فقه و حقوق به معنای مجازات­هایی است که خداوند برای برخی از گناهان مشخص کرده است، مانند قطع ید برای سارق و ...

وی در ادامه با توجه به مطالب ذکر شده، در توضیح مفهوم طاغوت از منظر قرآن کریم گفت: بر این اساس «طاغوت» در اصطلاح قرآن عبارت است از «هر کس که از حدود الهی و آنچه در وحی و شریعت آسمانی تعیین شده است تجاوز نماید، یعنی احکام الهی را رها و دستور و حکم دیگری را جایگزین دستورات و احکام الهی نماید». برای چنین کسی می­توان مصداق های متنوعی را سراغ نمود که شیطان، کفّار، حاکمان جور، انسان­های فاسق و قُضات سوء، از جمله مصادیق بارز آن بشمار می­آیند.

تولیت حرم مطهر در ادامه به بیان دیدگاه امیرمومنان حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام، پیرامون مفهوم طاغوت پرداخت و گفت: این امام همام می فرمایند: «کُلُّ حَاکِمٍ یَحْکُمُ بِغَیْرِ قَوْلِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَهُوَ طَاغُوتٌ وَ قَرَأَ «یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ ...»( مستدرک الوسایل، ج۱۷، ص۲۴۴/ دعایم الإسلام، ج۲، ص۵۳۰) [5] یعنی هر حاکمی که به غیر رأی و نظر ما اهل بیت [= خلاف مکتب اهل بیت (ع)]، حکم کند، طاغوت است. بعد از این سخن، امام علی(ع) آیه 60 سوره مبارکه نساء را تلاوت فرمودند: یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ ...

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه خداوند متعال دو مأموریت اصلی برای انبیاء، تعریف کرده است، به آیه 36 سوره نحل اشاره کرد و گفت: قرآن یکی از مأموریت­های اصلی همه پیامبران الهی را بر حذر داشتن مردم از طاغوت دانسته و چنین می­گوید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»[6]، به تحقیق در هر امّتی پیامبری را مبعوث کردیم تا مردم را به عبادت خدا و اجتناب از طاغوت امر نمایند.

وی ضمن بیان آیت الکرسی، خاطرنشان کرد: در نگاه قرآن کریم انسان هایی که به طاغوت کفر ورزیده و از آن سوی به خداوند ایمان آورده­اند به ریسمان محکمی تمسّک جسته­اند که هیچگاه گسست و پارگی در آن نخواهد بود: «فَمَن یَکفُر بالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بالله فَقَد استَمسکَ بالعُروةِ الوُثقی لَا انفِصامَ لَها»[7] (آیه 256 سوره بقره).

تولیت حرم مطهر در ادامه، پنج نتیجه از آیه 60 سوره نساء، احصاء کرد و گفت: نخستین نتیجه که با تأمل در آیه شریفه به دست می آید این است که صدر آیه شریفه [= یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت] گرچه از ارجاع داوری به طاغوت – که یکی از مصادیق امور اجتماعی است – سخن گفته و چنین کاری را مذموم و خلاف ایمان شمرده است؛ اما ذیل آیه [=و قد امروا ان یکفروا به]  از یک حکم کلی الهی پرده بر می­دارد که عبارت است از  «وجوب کفر به طاغوت به صورت عام و در همه حوزه­ها». در حقیقت ذیل آیه به ترسیم یک کبرای کلی می­پردازد که می­توان برای آن مصادیق متعددی برشمرد که یکی از آن مصادیق، پرهیز از ارجاع داوری به طاغوت است.

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در توضیح دومین نتیجه گفت: وجوب کفر به طاغوت برای عموم مؤمنان، یک حکم کلی، عام، جاودانه و فرا زمانی است[8]( بنگرید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج3، ص447). به همین سبب ارجاع داوری به طاغوت توسط انسان مؤمن، خلاف این حکم کلی است و نزد خداوند، مذموم و خلاف ایمان شمرده شده است. با توجه به اینکه وجوب کفر به طاغوت یک قاعده و دستور العمل فرا زمانی است، به همین سبب مؤمنان در عصرها و نسل­های متوالی مخاطب آن بوده، همانگونه که عصر پیامبر(صلوات الله علیه) مؤمنان مکلّف به این حکم بوده، در عصر­های پس از پیامبر(ص) و از جمله عصر غیبت نیز این تکلیف ساری و جاری است.

وی در توضیح سومین نتیجه ای که از آیات ذکر شده دریافت می شود، گفت: مقتضای ایمان حقیقی به خدا و وحی آسمانی، کفر نظری و عملی به طاغوت است. از این رو انسان مؤمن نه فقط در عقیده و نظر، طاغوت را باطل می­داند، که در عمل نیز هیچگاه طاغوت را مرجع و تکیه گاه خود قرار نمی­دهد، داوری خود را به طاغوت نمی­برد و تسلیم رأی و نظر طاغوت نمی­شود.

تولیت حرم مطهر پیرامون چهارمین نتیجه گفت: کفر به طاغوت که عموم مؤمنان به آن مکّلف شده­اند، فقط در حوزه مسائل و روابط فردی خلاصه نمی­شود، بلکه مسائل و روابط اجتماعی مؤمنان را نیز شامل می­شود. از این رو مؤمنان هرگز مجاز نمی­باشند در اداره امور جامعه دینی، طاغوت را مرجع و تکیه گاه خود قرار دهند، بلکه در این حوزه نیز باید به طاغوت کفر بورزند.

وی تصریح کرد: مفهوم روشن این سخن این است که انسان مؤمن همان گونه که در مسایل فردی، حدود و مرزهای الهی و شریعت اسلامی را ملاک رفتار خود قرار می­دهد، در حوزه مسایل اجتماعی نیز همین مرزها ملاک رفتار او می­باشند.

حجت السلام والمسلمین کلانتری، ضمن تاکید بر اهمیت شناخت حدود الهی در همه حوزه ها، به پنجمین نتیجه ای که از این آیه شریفه، احصاء می گردد اشاره کرد و گفت: کفر به طاغوت در گرو شناخت طاغوت است و شناخت طاغوت آنگاه امکان پذیر می­گردد که حدود و مرزهای الهی در همه عرصه­ها به درستی شناخته شوند. اگر حدود و مرزهای الهی شناخته نشوند نمی­توان به درستی تشخیص داد که چه کسی از این مرزها تجاوز کرده و مصداق طاغوت شده است. از این رو، «حکم الهیِ وجوب کفر به طاغوت» مستلزم ضرورت «آگاهی از حدود و مرزهای الهی» است. چنین آگاهی خطیر و گسترده­ای در گرو شناخت تخصصی دین خدا و یا مراجعه به دین شناسان خبره در هر عصری است. 

رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه ضمن جمع بندی مطالب، نتیجه نهایی که از آیه 60 سوره نساء، احصاء می شود را بیان کرد و گفت: بر اساس آیه شریفه، انسان مؤمن در عصر غیبت نیز مکلّف به هم کفر نظری و هم کفر عملی به طاغوت است. انسان مؤمن همانگونه که در باور و اعتقاد، طاغوت را نامشروع و نقطه مقابل خدا می­داند، در عمل نیز داوری خود را به طاغوت ارجاع نمی­دهد و از هرگونه تکیه، مراجعه و واگذاری امور خود به طاغوت نیز اجتناب می­ورزد و چنین کاری را خلاف حکم خدا و نامشروع می­داند.

تولیت حرم مطهر ادامه داد: از سوی دیگر، انسان مؤمن در عصر غیبت نیز همانند انسان مؤمن در عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) و یا عصر حضور امامان معصوم(علیهم السلام) برای شناخت حدود و مرزهای الهی در همه عرصه­ها، چه فردی و چه اجتماعی به عالِم­ترین و پرهیزگارترین دین­شناسان عصر خویش مراجعه می­کند و بدینوسیله به شناخت طاغوت، یعنی آن کس که از حدود الهی تجاوز کرده است نایل می­شود. این شناخت مقدمه لازم برای کفر نظری و عملی به طاغوت است. محصول کفر به طاغوت نیز این خواهد شد که انسان مؤمن در عصر غیبت در کلیه امور خود، اعم از فردی و اجتماعی، با تقواترین و عادل­ترین دین­شناسان عصر خویش را مرجع و تکیه­گاه خود قرار داده و امور خود را به چنین انسان­هایی واگذار می­کند، زیرا نقطه مقابل طاغوت، انسان مؤمنی است که افزون بر شناخت دقیق دین خدا، حدود و مرزهای الهی را محترم شمرده، رفتار خود را مو به مو بر آنها تطبیق می­کند و به غیر دین خدا حکم نمی­کند. از چنین انسان مؤمنی در اصطلاح به «فقیه جامع شرایط» تعبیر می­کنیم.

پایان پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول