اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

مجله فارس پلاس  /  دیدگاه

آیا «جواد ظریف» انقلابی مانده است؟

واقعیت آن است که ظریف در این دو اظهار نظر نه تنها رعایت حق و امانت در حق رهبر انقلاب نکرده، بلکه اتهاماتی روا داشته که او را از مدار انصاف و عدالت خارج ساخته است.

فارس پلاس؛ جعفرعلیان‌نژادی در یادداشتی نوشت: پاسخ این سوال شاید در وهله اول آسان به‌نظر رسیده و ما را زود به قضاوت برساند، اما اجازه دهید به این موضوع با دقت بیشتری بپردازیم. قضاوت را هم بعد از این تحلیل به عهده مخاطب بگذاریم. واقعیت آن است که نگارنده برداشت کلی‌‌ای که از یادداشت و حرف‌های چند روز اخیر دکتر ظریف در اینستاگرام و کلاب‌هاوس کرده، مبتنی بر «موقعیت‌نشناسی» ایشان بوده است.

به گمان نگارنده، ظرف تحلیل دکتر ظریف، مربوط به موقعیت و مقطع فعلی نیست. ظریف ناخواسته پذیرنده جو و فضایی غیرواقعی شده که قدرت درک منطق موقعیت را از او سلب کرده است. بنابراین اگر بخواهیم آن سوال ابتدای یادداشت را منقح‌تر نماییم، باید بپرسیم آیا جواد ظریف در موقعیت و فضای انقلاب اسلامی چنین تحلیلی را ارائه کرده است؟ برای پاسخ به این سوال باید ببینیم شاخص‌های یک انسان موقعیت‌شناس در فضای انقلاب اسلامی چیست.

برای بدست آوردن چنین سنجه‌ای، بهترین راهنما مرور شاخص‌های انقلابی‌ماندن است که رهبر انقلاب در ۲۷مین سالگرد رحلت امام(ره) ارائه دادند. طبیعی است بسته به میزان نزدیکی یا دوری ظریف از این شاخص‌ها می‌توان در خصوص کیفیت انقلابی ماندن ایشان قضاوت کرد.

ملاکی که رهبری ارائه کردند، معطوف به کندی و شدت حرکت انقلابی افراد نیست، بلکه معطوف به تطبیق شاخص‌های انقلابی‌گری با افراد است، چه کسانی که جدیت و شدت دارند، چه کسانی که از آن شدت و جدیت برخوردار نیستند. به بیان رهبری باید این شاخص‌ها را هم درون خود «ایجاد» کرده و هم آنها را «حفظ» کنیم.  

شاخص اول، پایبندی به مبانی و ارزش‌های اسلامی: مبنای اول پایبندی به اسلام ناب در برابر اسلام‌ آمریکایی است. مبنای دوم، اعتقاد واقعی به محور بودن مردم. مبنای سوم، اعتقاد به پیشرفت، تحول، تکامل و تعامل با محیط با پرهیز از انحرافات و خطاهای این راه. مبنای چهارم، حمایت از محرومان و مظلومان در هر نقطه از جهان، اگر کسی یا جریانی نسبت به محرمان و مظلومان بی‌تفاوت باشد این مبنا در او وجود ندارد.

در مقابل پایبندی به این ارزش‌ها و استقامت روی آنها، عمل‌گرایی افراطی یعنی هر روزی به یک‌طرف رفتن و هر حادثه‌ای انسان را به یک طرف کشاندن قرار دارد.

شاخص دوم: همت بلند برای رسیدن به آرمان‌ها، صرف نظرنکردن از آرمان‌ها و منصرف نشدن از هدف‌های بزرگ. نقطه مقابل این، تنبلی، محافظه‌کاری و ناامیدی است. تسلیم نشدن در برابر فشارهای دشمن، عدم رضایت به وضع موجود و رفتن به سمت تحولات مثبت و بی وقفه از دیگر مبانی این شاخص است.

شاخص سوم: پایبندی به استقلال، مبانی آن عبارت است از؛ استقلال داخلی، منطقه‌ای، جهانی و بین‌المللی و حفظ استقلال کشور در همه مسائل؛ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی. استقلال سیاسی به معنای فریب دشمن را نخوردن، فریب تملق او را نخوردن، اسیر وسوسه همکاری با او برای حل مسائل بین‌المللی نشدن، گول ظاهرسازی و نامه‌نگاری‌های دیپلماتیک او را نخوردن، نیفتادن در طرح‌ و نقشه دشمن یا میدان بازی تعریف شده او‌ و در نهایت تکمیل نکردن پازل او. استقلال فرهنگی به معنای عدم تقلید از بیگانه در سبک زندگی و سلب سلطه دشمن بر ابزار فرهنگی. استقلال اقتصادی به معنای هضم نشدن در هاضمه اقتصاد جهانی، فهم نقشه تصرف منابع مالی دنیا توسط سرمایه‌داران صهیونیستی و غیر صهیونیستی، پیشه کردن اقتصاد مقاومتی و اصل نکردن سرمایه گذاری خارجی.

شاخص چهارم: حساسیت دربرابر دشمن، مبانی آن عبارت است از: شناخت دقیق و عمیق دشمن، اظهارات و تحرکات و مواضع او، مقابله با برچسب توهم توطئه به خودی‌ها، فهم دشمنی عمیق و دیرین آمریکا، انگلیس و نظام سلطه با ایران، عدم اعتماد به آمریکا و سیلی خوردن از او در صورت اعتماد حتی در بعد تاکتیکی و عدم تبعیت از دشمن.

شاخص پنجم: تقوای دینی و سیاسی، مبانی آن عبارت است از: تقوای اجتماعی‌ به معنای تلاش برای تحقق مطالبات اسلام (عدالت اجتماعی،حمایت از مظلومین و محرومین و تقابل با ظالم و مستکبر). تقوای سیاسی به معنای پرهیز از لغزش‌گاه‌های مورد سوءاستفاده دشمن.

نتیجه: یادداشت ظریف و گفتار او، یک نمونه و مصداق خوب برای مطالعه از جهت تطبیق گزاره‌های آن، با این شاخص ها و مبانی است. از طرف دیگر با این شاخص‌ها می‌توان  پاسخ‌های درستی به بسیاری از سوالات و شبهات ایجاد شده توسط ظریف داد. می‌توان ادعای آرزواندیشی بدون توجه به امکانات و تایید تلویحی رفتار ایران در ترکمنچای در آن یادداشت را با شاخص‌ها و مبانی دوم و چهارم سنجید‌.

 ادعاهای دیگر در گفتار کلاب‌هاوسی نظیر منوط کردن همه رفتارهای سیاست خارجی خود به رهبری را نیز با این شاخص‌ها می‌توان راستی‌آزمایی کرد. آیا رهبری آنطور که ظریف تحلیل می‌کند (اجبار و محدودیت و اجازه‌ندادن)، رفتار می‌کرده یا مبتنی بر مبانی و شاخص‌های انقلابی‌گری.‌

واقعیت آن است که ظریف در این دو اظهار نظر نه تنها رعایت حق و امانت در حق رهبر انقلاب نکرده، بلکه اتهاماتی روا داشته که او را از مدار انصاف و عدالت خارج ساخته است. بدترین حرف ظریف، ادعای رعایت تام و تمام شروط نه‌گانه رهبری در مذاکرات است. عمل دستگاه سیاست خارجی در مذاکرات علی رغم این ادعا، هم با نص بیان رهبری در آن دوران مخالف است و هم با شاخص‌های انقلابی گری که معظم‌له ارائه کرده ناسازگاری تمام دارد. در پایان باید گفت، تنها مخاطبین منصف می‌توانند با یک تطابق‌سنجی ساده، پاسخ سوال اصلی این یادداشت را بیابند، تنها آنها هستند که می‌توانند قضاوت کنند آیا ظریف انقلابی مانده یا زمانه او را با خود برده است؟

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول