فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: ارتباط تنگاتنگ بازار با روحانیون در طول تاریخ اثرگذار و سازنده بوده است. در دوران نهضت اسلامی بازاریها با اعلام حمایت از مرجعیت و پشتیبانی از امام خمینی نقش بسزایی در فراگیری آن داشتهاند. بازاریهای مومن و مبارز اهواز نیز از این امر مستثنی نبوده بطوری که در دوران قیام 15 خرداد 1342 پا به میدان گذاشته و با از رهبر نهضت اسلامی حمایت کردند. این نوشتار به بخشی از تلگرافها و مکاتبات اصناف و پیشهوران اهواز پس از دستگیری امام خمینی در خرداد 42 میپردازد.
تلگراف پیشهوران اهواز برای آزادی امام خمینی
در قیام 15 خرداد 42 نیز بازاریان اهواز علیرغم خطراتی که ممکن بود برای آنها داشته باشد تصمیم به ارسال تلگراف به شاه گرفتند و متن زیر با امضای تعدادی از آنها به دربار پهلوی و در حمایت از امام و آزادی او ارسال شد:
«وزارت پست و تلگراف و تلفن ـ اهواز ـ تهران 1459ـ302 ـ 29/03/42 ـ پیشگاه اعلیحضرت همایون ـ چون ذات اقدس شهریاری، علاقه خاص به مذهب جعفری و جامعه روحانیت که آنان پیشوایان مذهب مزبور میباشند، داشته و دارند لذا توقیف بزرگ مرجع عالم تشیع، آقای خمینی و سایر روحانیون، موجب نگرانی شیعیان و قلوب ما را جریحهدار نموده است. همه متمنی است به دولت، امر و مقرر فرمایید جهت آزادی مشارالیهم که بیش از پیش دعاگوی ذات شاهانه باشیم ـ پیشهوران خیابان پهلوی اهواز حاج سیدمحمدرضا شوشتری، حسین علی خوانساری، حاج علی معتمدی، نجف گیوهچی، حسن شهیدی، حاجی یوسف جویلی، حاج حیدرآقایی، پرویز رنجبر، حاج حسین اشعری، ابوالقاسم صیاد، محمد مسجدی، علی امیدبخش علی صفار، علیاکبر صیاد، ابراهیم گلابی، ماشاءاله پورخباز، حسین بارانی، علی مقدم، محمدعلی خوردهفروشان، حسین ابراهیمی، اسدالله محمودی، محمد بارانی، عبدالله رأفتی، طاهر ترکزاده مهدوی، حاجی مجید عصاره، احمد براتی، پرویز جویلی، محمدحسین ایمن، نعمتالله عباد، حاجیرضا عصاره، غلامرضا گیوهچی، حاجی وحیدی، جواد شریفی، رحمان آبدیده، علی شمس، حاجی عبدالرحیم منصوری، عباسعلی گیوهچی، حاجی همایی، کاظم بشیری، تقی سالم، هوشنگ خوانساری، ابراهیم بهرامپور، رحمت علم، محمد یحیوی، عبدالرحیم بزاز، ماهپار، حسین پودات مهدی، عبدالرضا چمن، احمد بیژن، مهدی شفیعی، محمدحسن دباغیان، حسین بزاز، پنبهکار، ابوالقاسم ساعی، خداداد شمس، حاجی هنرور، ابراهیم خورشیدی، ساعدی ابوالقاسم، حسین الماسی، حسن ذاکر شوشتری، حاجی گلپیچ، کریم چادریان، محمدرضا بهرامی، حاجی محمدزاده، مهدی چیتساز، کرمانشاهی، علی کراری، محمدحسین بهرامی، محمد آهنی، حسن چاوشی، بلادیان، یدالله مزدبران، حسین پورخباز، حاجی کوچکعلی خوشاخلاق، صباغیان، هوشنگ پیمان، محمدعلی نینوایی، حاجی سیاح، ناصر اتحاد، یوسفی یزدی، حسین فرشیزاده، علی چادریان، طاهر قلمبر، سبز قبای، عسکری یزدی، اکبر طالب، صفر خانزاد، حسینهاشمیان، حسن حلوایی، حاجی جاویدان، عباس محققیان، علی عیدیزاده، هرمز صدری، اسدالله کشمیری، علی عیدیزاده، حاجی قبیطی، احمد قانعی، محمدعلی پورمهدی، عباس جولایی، مصطفی احمدی، محمدعلی زرچی، احمد پنبهکار، عبدالمحمد قبیطی، علی عیدیزاده، حیدر زنکانی، احمد هدایتی، سیفالله گیلانی».
در اسنادی که در این زمینه از سوی ساواک باقی مانده، شخصی به نام سرهنگ واقعی از سوی رئیس ساواک خوزستان، تیمسار خاوری، ضمن گزارشی که به مدیریت کل ادارهی سوم ساواک در تهران فرستاده، مدعی میشود «تلگراف شماره 1459ـ302 ـ 29/03/42 به وسیلهی شخصی به نام حاج سید محمدعلی شوشتری، پیشهور ساکن اهواز مخابره گردیده و افراد مندرج در این تلگراف اغلب همکاران و آشنایان وی میباشند و بیشتر آنها مذهبی و از طبقهی عوام هستند».
اما برخلاف ادعای ساواک؛ اسامی مذکور د طیفی از بازاریان و پیشهوران را در برمیگیرد. به عبارتی، کسانی که نام خود را در پای این تلگراف به ثبت رسانیدهاند، از ابتدا تا انتهای خیابان امام بودهاند؛ ثانیاً امضاکنندگان تلگراف دارای قومیتهای مختلف از قبیل اهوازی، شوشتری، دزفولی، بهبهانی، عرب، اصفهانی و غیره میباشند و حتی در میان اسامی، حداقل نام دو نفر دیده میشود که از اقلیت دینی صابئین اهواز میباشند، بنابراین گزارش مذکور که از سوی ساواک در این مورد تهیه شده، حداقل در بعد مذکور کذب میباشد.
از طرف دیگر، گزارشگر ساواک در ادعایی دیگر معتقد است که اغلب امضاکننندگان نامه «مذهبی و از طبقهی عوام» هستند که در این مورد هم کافی است که نگاهی دقیق به اسامی مندرج در تلگراف انداخت و دریافت که بسیاری از کسانی که در پای این تلگراف اسم خود را به ثبت رساندهاند، همان افرادی هستند که نقش مهم و اصلی را در مبارزات قبل و بعد از این تاریخ در اهواز با رژیم شاه داشتهاند، بهگونهای که در تشکیل «انجمن دانشوران اسلامی»، «جلسات علما و اصناف»، «جلسات اعیاد و وفیات»، «انجمن موحدین» و غیره نقش آنها غیرقابل انکار و بلاتردید میباشد.
آیتالله موسوی جزایری در مورد نقش مبارزاتی کسانی که از سوی ساواک متهم به عوام بودن شدهاند، میگوید: «در بازار عدهای بودند مقلد حضرت امام که چنان متعصب و سرسخت هم بودند در راه و کار خودشان که ضمن اینکه بازاری بودند اما این جور بودند که اگر امام دستور میفرمود که همهی مال و املاکتان را باید بدهید، راحت میدادند، راسخ بودند در کار خودشان و در عقیدهی خودشان.»
علاوه بر این عبدالرحیم بزاز که اتفاقاً نام او در همین تلگراف هم آمده و هم اینک از روحانیان فعال و از آزادگان انقلاب اسلامی است، دربارهی یکی از مبارزین میگوید: «آقای حسینآقا سراجیان پدر شهید و یکی از مبارزان فعال دوران ستمشاهی برای خود روشی داشت و آن اینکه ایشان هر جریانی را که گامیدر راه مبارزه علیه شاه محسوب میشد برای فرض واجب میدانست و لذا نامبرده از هیچگونه خدمتی در راه امام و انقلاب، از صرف پول گرفته تا کمک به خانوادهی زندانیان و یا کمک به بازاریان نیازمند به کمک و خلاصه هرکس که به نامبرده مراجعه میکرد، به طریقی مورد مساعدت قرار میگرفت و هدف مشارالیه نیز برداشتن گامیهر چند کوچک در راه امام و انقلاب بود».
تلگراف نانوایان اهوازی
یکی دیگر از اصنافی که در جریان مبارزات 15 خرداد، فعالیت آشکاری از خود نشان داد، صنف خباز و نانوایان شهر اهواز بود. شاید در تصور رژیم هم نمیگنجید که کارگران و نانوایان در اهواز بهخاطر پیشامدی که برای امامخمینی بهوجود آمده بود، متشکل و متحد شده و به دربار پهلوی تلگراف بفرستند و آزادی امام را تقاضا بنمایند، لذا دچار نوعی سردرگمیشده و با این تحلیل که فقط یک نفر در این کار دست داشته، جریان تلگراف را به مقامات مافوق خود گزارش نمودند. متن تلگراف بدین شرح است:
«وزارت پست و تلگراف و تلفن ـ شمارهی تلگراف 169 تاریخ 02/04/42 پیشگاه مبارک اعلیحضرت شاهنشاه ایران ـ بهطوریکه خاطر مبارک استحضار دارد اقدام دولت نسبت به بازداشت حضرت آیتالله خمینی مدظله و سایر علمای اعلام، تأثر شدید و تأسف عمیق در کلیهی طبقات ایجاد کرده است. استدعا دارد امر و مقرر فرمائید به خاطر احترام افکار عمومی و رفع اضطراب و نگرانی، رفع توقیف از معظمله و دیگر رجال مذهبی بهعمل آید. از طرف کارگران نانوایی اهواز: عبدالرحیم بزاز، عبدالحسین صانع، ابراهیم عصاره، مهدی ترقی، غلامعلی نمدمال، حاج رضا نمدمال، محمدجواد موسوی، عبدالکریم لبخنده، محمدعلی نجار، حسن خادمی، مجید پناباد، هادی آقا احمد، مجید علافپور، ابوالقاسم شریفنیا، محمدعلی رضازاده، هادی قاسمی، هوشنگ سراج، محمد شایان، محمدعلی عطایی، رستم عطایی، رستم خادمیزاده، محمدحسن فایضزاده، مهدی قاسمی، محمدعلی قاسمی، محمدحسین خبازیانزاده، محمدعلی خبازیانزاده، رجب کاغذینژاد، خداداد کریمی، محمدعلی عباباف، محمدرضا حوضماهی، حمید تنورساز».
البته با تحقیقی که به عمل آمده، بهنظر میرسد بعضی از اسامی که در پای تلگراف درج شده از سایر اصناف میباشند، هرچند که عمدتاً همان صنف خباز و نانوا متولی ارسال تلگراف بودهاند. در سندی ساواک در اینمورد نیز اظهارنظر کرده و برای مقامات فوق چنین تحلیل میکند: «تلگراف شمارهی 169 ـ 02/04/42 به وسیلهی شخصی به نام عبدالحسین صانع کارگر خبازی مستقیمزاده واقع در خیابان گشتاسب اهواز مخابره شده و امضاکنندگان این تلگراف، بیشتر از دوستان و همکار وی میباشند».
به نظر میرسد ساواک در برخورد با این جریانات و برای اینکه بتواند گزارش موجهی به مقامات مافوق ارائه نماید، رویهی واحد در نظر میگرفت و آن اینکه همهی این جریانات را به یک نفر، منتسب و در واقع به نوعی فرافکنی میکرد. به اینترتیب، مقامات دونپایهی ساواک در گزارش به رؤسا و مافوقان خود، بیشتر، صورت مسئله را پاک میکردند و به عبارتی، با اینگونه تحلیلها، هرگونه خیزش و آگاهی عمومی را در بین مردم از چشم کارشناسان بالاتر خود، آگاهانه یا ناآگاهانه، مخفی و پنهان میکردند.
واکنش ساواک به تلگراف صنف کتابفروشان
یکی دیگر از اصنافی که در جریان قیام 15 خرداد 42 از خود واکنش نشان داد، صنف کتابفروشی اهواز بود. متن تلگراف چنین است: «وزارت پست و تلگراف و تلفن ـ اهواز تهران 668ـ138ـ02/04/42ـ پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی تهران ـ نگرانی و اضطراب عمومی را که بر اثر بازداشت حضرت آیتالله خمینی در سراسر مملکت و بین کلیهی طبقات ملت ایجاد شده بدینوسیله به شرف عرض میرساند این عمل که نسبت به مقام شامخ مرجع روحانیت از طرف دولت ایجاد شده احساسات قاطبهی مردم مسلمان و شاهدوست را بهشدت جریحهدار نموده است. از ساحت مقدس ملوکانه استدعا دارد درمورد آزادی حضرت آیتالله خمینی و سایر مقامات روحانی، اوامر مبارک به دولت صادر تا تأثیر و نگرانی عمومی برطرف گردد. مهدی فلسفی، عبدالرضا پیرزاده، فلسفی، نورجامعی، قلمباز، باقرزاده، خواجهزاده، ذاکر، کلاهی، پیازی، شیرزاد، شیرعلی جوادی، زربخش، اشعری، عبدیپور، فضلزاده، شورباروت، جعفرپور، سالمی، مقدم، اشرفپور میرمحسن اشرفپور، سراج، طالبی، حسنزاده، پیرزایی، افشار، ناجی، کفایی، علمزاده، عبایی، فکور، حجارزاده، حدادی، بیگدلی، بکزاده، یادگاری، نیک روان، خطیبی، رستگاری، لدرودی، قزل، مجیدی، حسنزاده، قندی، ژولا».
نویسندگان و امضاکنندگان تلگراف در اقدامی احتیاطی از ذکر نام کوچک خودداری کردهاند. ثانیاً، بهدلیل اینکه متن نامه نسبت به سایر نامهها و تلگرافات اینچنینی، قدری تندتر و محکمتر میباشد، عکسالعمل شدیدتری از سوی ساواک را برانگیخت، بهطوریکه در سندی مربوط به این تلگراف که سرهنگ واقعی اظهار نظر کرده تلویحاً اعلام شده است که شخص مسئول ارسال تلگراف را که آقای عبدالرضا پیرزاده است، شناسایی و کتابفروشی او را تعطیل نموده است. متن نامه چنین است: «تلگراف شمارهی 668 ک 139 ـ 02/04/42 به وسیلهی شخصی به نام عبدالرضا پیرزاده، مدیر کتابفروشی امیر کبیر، مخابره شده که در حال حاضر، کتابفروشی وی تعطیل است و امضاکنندگان تلگراف نیز همطراز سایرین میباشند».
مکاتبهی صنف پیراهندوزان اهواز با امامخمینی
از اقدامات بسیار مهمی که در دوران بازداشت امامخمینی از سوی اصناف اهواز صورت گرفت، مکاتبهای بود که به صورت تلگراف از سوی صنف پیراهندوز اهواز با پادگان لشکر 2 زرهی تهران به عمل آمد. این امر بهطور کلی عمل منحصر بهفردی است، چرا که تقریباً همهی اصنافی که در اینباره به میدان آمدند با ارسال تلگراف به شخص شاه استدعای آزادی امام را داشتند، در حالیکه نامه و تلگراف صنف پیراهندوز اهواز خطاب به شخص امامخمینی است:
«وزارت پست و تلگراف و تلفن ـ اهواز تهران 112ک150 ت 1/4/42 تهران، لشکر 2 زرهی، حضرت آیت العظمی آقای خمینی ارواحنا فداه: صنف پیراهندوزان استفسار سلامتی آن حضرت و سایر علمای اعلام را نموده، عظمت اسلام و استقلال مملکت را از قادر متعال مسئلت دارد. خبازیان غلام، علی بهنام، عبدالمجید فایضی، اکبر خمینی، عباس بهادر قلی، ملک خیاط، عبدبقالزاده، زمان نجار، آسیابانی، مظفر امینی، غلامرضا جلودار، صفرعلی نجفی، علیمحمد انصاری، محمدطاهر فصیح، علی محمد عبایی، حسین سفید، غلامعلی جلودار، فریدون جلودار، حسین جولایی، اسکندر مساح، هدایتالله ماهدی لمحابی، حمید غفلتی، علیاکبر فرهادزاده، عباس کتانباف، ابراهیم رئیس زرگرزاده، عبدالکریم، حاج علی سلطانزاده، عبدالرحیم کیفنژاد، حسین حیاتی، عبدالله زاده حسین، ملکهادی ارستوزاده، عباس محمد، کاظم حریری، محمد ترابی، علیاکبر، عباس مهرزاده، هادی سراج، عبدالله چوببند، غلامعلی مباشرزاده، محمد علمالهدی، عبدالمعرب، حمید فایضی».
پایان پیام/ت
*منبع: با اقتباس از کتاب انقلاب اسلامی در اهواز ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی