فارس پلاس؛ خط ویژه - خط ویژه، رصدی است روزانه از لابهلای روزنامههای داخلی و عملیات رسانهای پایگاههای خبری رسانههای ضد انقلاب، در این رصد برآنیم که بتوانیم خطوط مشترک میان بعضی از رسانههای داخلی و ضد انقلاب را بررسی و تحلیل کنیم.
*******
*** لحظهشماری برای احیای آشوبهای خیابانی با چاشنی اقتصادی
هیچکس منکر مشکلات اقتصادی و معیشتی نیست. اما در نقطه مقابل، تلاشهای دولت را نیز نمیتوان انکار کرد. بهترین رویکرد دراینخصوص، بیان نقاط ضعف با نگاه کارشناسی و فنی و ارائه راهکار و راهحل برای برونرفت از آن است.
قطعاً میان این روش با سیاهنمایی و یأس آفرینی فاصله بسیار زیادی وجود دارد. دشمن از هر فرصتی برای القای بنبست و گسترش یأس و ناامیدی بهره میبرد. اما نکته تأملبرانگیز، نوع عملکرد برخی رسانههای اصلاحطلب دراینخصوص است.
دشمنان ملت ایران و در رأس آن آمریکا، از ناکامی آشوبهای سال گذشته، عصبی و سرخورده هستند. به همین منظور همچنان بر چند گسل مهم تمرکز کردهاند. گسل اقتصادی و گسل جنسیتی از مهمترین نقاط مرد هدف توسط دشمن است. بااینحال برخی رسانههای داخلی بدون توجه به منافع ملی و همگام با نقشه دشمن، در این دو حوزه برای رسانههای معاند خوراک تهیه میکنند.
برای نمونه، وبسایت فارسیزبان صدای آمریکا - ارگان رسانهای کاخ سفید و از بازوهای سازمان جاسوسی آمریکا در مطلبی نوشت: «فقر این روزها پرتکرارترین واژه در جامعه ایران است و سیاستهای دولت نیز جامعه را بهسوی «فقر مطلق» سوق میدهد. این نکتهای است که از گزارش روزنامه «هممیهن» میتوان برداشت کرد.»
این رسانه ضدایرانی در ادامه نوشت: «به نوشته این روزنامه «دریافت دستمزدی با فاصله بیش از ۲ میلیونتومانی از خط فقر اعلامشده، یعنی نزدیکشدن به فقر مطلق. یعنی حدود یکسوم از شاغلان در شهرهای اشارهشده به فقر مطلق نزدیک شدهاند.»... یکی از نکات مورد اشارهای گزارش نگاه جنسیتی در پرداخت حقوقها است که در این رابطه از اختلاف دریافتی مردان و زنان نوشته است: «میانگین حقوق پرداختی به زنان ۸ میلیون تومان و مردان ۱۰ میلیون تومان بوده است.»
همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، هیچکس منکر مشکلات اقتصادی و معیشتی نیست. اما در نقطه مقابل، تلاش های دولت را نیز نمی توان انکار کرد. بهترین رویکرد در این خصوص، بیان نقاط ضعف با نگاه کارشناسی و فنی و ارائه راهکار و راه حل برای برون رفت از آن است. و این رویکرد با سیاه نمایی و یأس آفرینی کاملا متفاوت است. متاسفانه گویا بخشی از جریان اصلاح طلب برای احیای آشوب های خیابانی با چاشنی اقتصادی لحظه شماری می کند!
*** نفرت پراکنی با کلیدواژه «قتل های ناموسی» توسط حامیان «زن کُشی»
روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «مرگی با طعم ناموس» نوشت: «پدر و برادرش او را کشانکشان میبردند، «م» جلوی چشم فرزندان و همسرش التماس میکرده و درخواست کمک داشته تا بتواند همانجا، کنار همسر و فرزندانش بماند، اما دیگر از دست هیچکس کاری ساخته نبوده است. در آخر او را به خانه پدری میبرند و بعد از ضرب و شتم فراوان، موهای سرش را میتراشند.»
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «چند ساعت بعد، حدود ۳:۳۰ صبح، خبر خودکشی «م» را به امام جماعت روستا میرسانند. حالا دیگر «م» نیست و کسی هم از جواب پزشکی قانونی اطلاعی ندارد؛ اینکه «م» پس از رنج فراوان خود طناب داری به گردن آویخته یا تعصبی جنونآمیز پدر و برادرش را وادار به این کار کرده است. هرکدام که باشد علتی جز وجود بار معنایی «ناموس» برای این مردمان نداشته. آدمهایی که مردسالاری اجازه هر کاری، حتی تصمیم برای اتمام جان یک نفر را به آنها میدهد و قانونی که پس از سالهای سال تلاش همچنان حمایت خاصی برای این قربانیها در نظر ندارد.»
این گزارش و نوع روایت آن و استفاده از کلیدواژه هایی از جمله «قتل ناموسی» و «کودک همسری» بلافاصله با استقبال ویژه رسانه های معاند مواجه شد.
متاسفانه نوع نگاه طیف تندرو اصلاح طلب به زنان، نگاهی ابزاری و جنسیتی و سیاست زده است. به عنوان نمونه وقتی محمدعلی نجفی، شهردار اسبق تهران در اقدامی جنایتکارانه، همسر دوم خود که زنی جوان بود را با سلاح گرم و به طرز فجیعی به قتل رساند، بخش قابل توجهی از فعالین و رسانه های اصلاح طلب از «قاتلِ یک زن» دفاع کرده و مقتول را آماج توهین و تهمت قرار داده و قاتل را در حد یک قهرمان بالا بردند.
در یک نمونه دیگر چندی پیش بخش قابل توجهی از رسانه های جریان اصلاح طلب مدعی شدند که چرا جوانی به نام آرمان عبدالعالی به خاطر قتل فجیع دوست دخترش مجازات شده است! این در حالی است که قاتل، دختری جوان را به قتل رسانده و جسد او را مُثله کرده بود و به هیچ عنوان حاضر نشد که مکان جنازه دختر جوان را افشا کند. به نظر شما طیفی که از مُثله کردن یک دختر جوان دفاع کرده و قاتل یک زن را قهرمان جا می زند، حامی حقوق زنان است؟!
از نگاه جریان تندرو اصلاح طلب، اگر یک سیاستمدار اصلاح طلب، همسر دوم خود را که زنی جوان است به قتل برساند، یک قهرمان است. اگر یک پسر جوان، دختر نوجوانی که با او محرم نبوده است را نیز به قتل برساند، نباید مجازات شود اما اگر فرد دیگری همسر یا دخترش را به قتل رسانده باشد، حتما به دلیل غیرت دینی بوده و باید به اشد مجازات برسد! این طیف به چه حسابی مدعی است که افراد به دلیل غیرت دینی مرتکب قتل می شوند.؟!
برخلاف ادعای رسانه های اصلاح طلب، جنایت مورد اشاره به هیچ عنوان مصداق غیرت دینی نیست، چرا که عقاید دینی به هیچ عنوان به کسی اجازه نمی دهد که سرخود به قتل فرد دیگری اقدام کند. این جنایت نه تنها هیچ نسبتی با غیرت و عقاید دینی ندارد، بلکه مصداق اتّم بی غیرتی و حماقت است.
طیف تندرو اصلاح طلب، همصدا با دشمن حماقت را غیرت جا می زند تا شاید با اباحه و هواپرستی بشود براندازی کرد. این در حالی است که این طیف خوب می داند خروجی بی غیرتی، هر98 ثانیه یک تجاوز و هر 5 روز سلاخی خانگی زن غربی است.