باشگاه خبرنگاران توانا|حدیثه خوشنویس: ران اونز، فعال سیاسی آمریکایی روزنامهنگار و مخالف هلوکاست با حضور برخط در برنامه «نیمفاصله» درباره تاریخ نگاری تجدید نظرطلبانه از هلوکاست، گفت: «من فردی بودم که در زمان رشد توجه چندانی به هلوکاست نداشتم. به نظرم یک واقعه تاریخی میآمد که فرض میکردم واقعی است. به این دلیل که همه رسانهها همین را میگفتند. حدود بیست سال گذشته که اینترنت به وجود آمد، هرچند وقت یکبار درآنجا به افرادی بر میخوردم که تردیدهایی درباره هلوکاست مطرح میکردند. آنها سوالهایی درباره آن مطرح میکردند یا دربارهاش به مناقشه میپرداختند.»
وی افزود: «هرگز آنها را جدی نمیگرفتم. اما در چند سال گذشته توجهام به این موضوع جلب شد. حدود پنج یا شش سال قبل بود که جنجال بزرگی در مجلهای به نام «ریزن» اتفاق افتاد. این مجله پرچمدار جنبش آزادیخواه است و من هم رابطه دوستانهای با افراد آن داشتم. ارتباط من با افراد این مجله به حدود بیست سال قبل که در برخی کارزارها مشارکت سیاسی داشتم، برمیگردد. آنها گاهی درباره برخی مسایل خاص سیاسی دیدگاههای بسیار افراطی داشتند. اما فارغ از این موضوع آنها را آدمهای معقول و مطلع میشمردم. آنها متهم بودند که در دهه 1970 میلادی منکر هولوکاست شدهاند. آن مجله متهم شده بود که در دهه 70 میلادی در یک شماره از مجله، به طور اختصاصی به موضوع انکار هلوکاست پرداخته است. گفته میشد که آن مجله بسیار جدی به ترویج انکار هلوکاست پرداخته است. این موضوع برای من بسیار شوکه کننده بود. زمانی که وقت خالی پیدا کردم به سراغ آن مجله رفتم. اما موضوع این بود آن شماره اصلا بر محور انکار هلوکاست درنیامده بود. بلکه درباب موضوع گستردهتر «تجدید نظر طلبی» بود.
ران با اشاره به اینکه آن مجله درباره جنگ جهانی اول و دوم تجدید نظر طلبی کرده بود، ادامه داد: «در آن نشریه افرادی حضور داشتند که در زمره برجستهترین منکران هلوکاست در ایالات متحده بودند. در واقع آنها افرادی بودند که با نوشتن کتاب، منکر هلوکاست شده بودند. این موضوع برای ما در آن زمان شوکه کننده بود. آن مقالهها را که خواندم تحت تاثیر پژوهشهایشان قرار گرفتم. زمانی که در آن مقالات درباره جنگ جهانی دوم یا سایر مسایل تاریخی حرف میزدند، به نظر میآمد که اطلاع قوی و محکمی از آنچه در آن زمان رخ داده است، دارند. حرفهایشان با آنچه در طول ده تا پانزده سال قبل از آن یاد گرفته بودم همخوانی نداشت.»
لیپستات، نماینده ویژه آمریکا در مقابله با یهودی ستیزی
این فعال سیاسی آمریکایی با اشاره به موضوع انکار هلوکاست در مجله «ریزن» عنوان کرد: «من تصمیم گرفتم درباره موضوع هلوکاست تحقیق بیشتری انجام دهم. نخستین کتابی که خواندم به قلم خانمی به نام «دبورا لیپستات» -استاد مطالعات یهودیت و هلوکاست- بود او طرفدار هلوکاست بود. او چند دهه درگیر یک دعوای حقوقی با «دیوید ایروینگ»-تاریخ نگار آمریکایی- بود. همچنین کتابهای هواداران هلوکاست را خواندم. کیفیت پژوهشهای تاریخی هواداران هلوکاست اصلا چنگی به دل نمیزد. کیفیت پژوهشهای تاریخی مخالفان هلوکاستهم ضعیف بود. آنها صرفا از نشریات نقل قول میآوردند، بدون آنکه تحلیل کنند. البته آنها قویترین عاملی بودند که سبب شدند تا سئوالاتی درباره هلوکاست در ذهنم شکل گیرد. به طور مثال «دبورا لیپستات» رسانههای آمریکایی دوره جنگ دوم جهانی را بابت نادیده گرفتن وجود هلوکاست نکوهش میکرد. مقالات درباره کشتار ادعایی علیه یهودیان اروپا در یک مطلب کوچک در صفحه ۲۷ نیویورک تایمز مطرح میشد و به شیوه غیرجدی به آن پرداخته میشد. به نظر میرسید که رسانههای آن زمان درباره وقوع این رخدادها در آن برهه در اروپا بسیار زیاد شک داشتند. نکته بسیار جالب اینکه او میگوید که ۱.۵ میلیون یهودی اروپایی توسط آلمانیها با تزریق یک سم ترکیبی در قلبشان کشته شدهاند. هیچ فردی این را باور نمیکند. گزارش یاوهای بیش نیست.»
بازداشت ایروینگ منکر هلوکاست
وی ادامه داد: «در جنگ جهانی اول پروپاگاندای کاملا ناصادقانهای علیه آلمانیها وجود داشت. این پروپاگاندا مدعی میشد که آلمانیها یک کارخانه جسد داشتهاند. این اجساد که سربازان کشته شده دشمن بودند توسط آلمانیها به صابون تبدیل میشدند. بعدها هم گفته شد که آلمانیها دستان کودکان بلژیکی را میبریدند یا به راهبههای بلژیکی تجاوز میکردند. هیچ یک از این گزارشها در آن زمان صحت نداشت. بعدها مشخص شد که این موضوعات حقیقت نداشته و پروپاگاندای روزهای جنگ بوده است. پس برخورد رسانههای آمریکا با گزارش قتل عام میلیونی یهودیها به دست آلمانیها بسیار شکاکانه بود. جالب اینکه رسانههای آمریکایی در خلال جنگ جهانی دوم نسبت به آنچه که امروز هلوکاست نامیده میشود، شک داشتند.»
ارتش آلمان نازی در جنگ جهانی دوم
دریابندری در ادامه از ران میپرسد که کتاب «رال هیلبرگ» به نام «نابودسازی یهودیان اروپایی» چطور؟ آیا کار علمی او به اندازه «لیپستات» نامعتبر بود؟ ران در پاسخ میگوید: من زمانی که مشغول تحقیق درباره هلوکاست شدم، موضوعی که یافتم این بود که در خلال جنگ جهانی دوم زمانی که تعداد بسیار زیادی از مردم به شیوه غریبی به دست آلمانی ها کشته شدند، اما رسانههای آمریکا جدی اش نمیگرفتند. یعنی این موضوعات را پروپاگاندای روزهای جنگ قلمداد میکردند. موضوعی که من را شگفت زده کرد این بود که این جنس از انکار هلوکاست یا شکاکیت درباره آن در حقیقت تا پس از خاتمه جنگ جهانی دوم هم ادامه داشت. یعنی تا سال ها بعد از جنگ به جز گروه معدودی از فعالان یهودی، هلوکاست را جدی نمیگرفتند. کتاب دیگری که تأثیر بسیار مهمی بر دیدگاهم داشت، کتابی به قلم «جان بیتی» دانش پژوه و استاد دانشگاه بود. او در طول جنگ جهانی دوم در تشکیلات اطلاعات نظامی خدمت میکرد. او مسئول تهیه گزارشهای توجیهی-اطلاعاتی روزانهای بود که میان همه رهبران ارشد آمریکا، رهبران سیاسی و نظامی توزیع میشد؛ یعنی گزارشهایی که تشکیلات اطلاعاتی آمریکایی در طول 24 ساعت قبل کشف کرده بودند.
ضرب و شتم منکران هلوکاست
این فعال سیاسی آمریکایی، عنوان میکند: پس از پایان جنگ، در سال ۱۹۵۱ «جان بیتی» کتابی را به نام «پرده آهنین بر فراز آمریکا» منتشر کرد. در آن کتاب گفت که گروههای یهودی و گروههای حامی کمونیسم در حال به دست گرفتن زمام رسانههای آمریکا هستند. او به شدت ضد کمونیست بود و کتابش بسیار محبوب شد. به طوری که دومین کتاب پروفروش جریان محافظهکار در دهه ۱۹۵۰ میلادی شد. او در این کتاب دست به روشنگری درباره این نوع تبهکاری آلمانیها -که به صورت پروپاگاندای زمان جنگ مطرح شده بود- میزد. او در این کتاب میگوید که آلمانیها در جنگ جهانی دوم به هیچ وجه قصد فتح دنیا را نداشتند و این صرفا پروپاگاندای روزهای جنگ بوده است.
پروپاگاندای رسانهای در سال ۱۹۴۲
وی می افزاید: همچنین در این کتاب اشاره شده است که فعالان و ذی نفوذان یهودی بودند که آمریکا را به جنگ با آلمان کشاندند. آلمانیها علاقهای به این موضوع نداشتهاند. آنها درنظر داشتند که روابط خوبی با ایالات متحده داشته باشند. سپس «بیتی» در چند پاراگراف ایده هلوکاست را تمسخر میکند. او میگوید هنوز هم کسانی مدعیاند که میلیونها یهودی توسط آلمانیها کشتار شدهاند. واضح است که این پروپاگاندای روزهای جنگ است. ما درباره فردی حرف میزنیم که گزارشهای توجیهی-اطلاعاتی روزانه را تهیه میکرده است. او چند سال پس از جنگ جهانی دوم به تمسخر افرادی میپردازد که هنوز هلوکاست را باور دارند. او منتقد گروههای یهودی است که زمام رسانهها را به دست گرفتهاند. گروههای یهودی سازمان یافته دست به هر کاری زدند که کتاب او منتشر نشود. گروههای یهودی در آن زمان به این موضوع نپرداختند که «بیتی» هلوکاست را تمسخر کرده است؛ بلکه این گروهها فقط او را نادیده گرفتند. زمانی که او تحت حملات تند این گروههای یهودی قرار گرفت، تعداد زیادی از ژنرالهای برجسته آمریکایی؛ چه افراد بازنشسته و چه افراد مشغول به خدمت بر کتابش صحه گذاشتند. افسران برجسته آمریکایی که در جنگ جهانی دوم حضور داشتند، گفتند که هر «آمریکایی نیک» باید آن کتاب را بخواند.
پس از جنگ باور گستردهای به هلوکاست وجود نداشت
ران ادامه میدهد: کتابی داریم که صراحتا هلوکاست را تمسخر کرده و آن را پروپاگاندای روزهای جنگ میداند. این کتاب مورد تایید ژنرالهای و فرماندهان نظامی ارشد آمریکا بود. این کتاب و موضوعاتی از این دست روشن میکند که در روزهای بعد از جنگ جهانی دوم هیچگونه باور گستردهای به هلوکاست وجود نداشته است. در آن وضعیت رسانههای آمریکایی به هلوکاست اعتقاد نداشتند. تا چند سال پس از آن هم هیچگونه شواهدی مبنی بر باور گسترده به هلوکاست وجود نداشته است. در واقع «رائول هیلبرگ» آغاز گر کل جنبش هلوکاست بود. او کتابی بسیار طولانی و مفصل درباره «هلوکاست ادعایی» نوشت که در سال 1961 منتشر شد. در بررسیهایم درباره «هیلبرگ» به این نتیجه رسیدم که او فرزند یک خانواده مهاجر یهودی است. خانواده او دقیقا در زمان شروع جنگ به آمریکا آمده بودند؛ یعنی او هیچ ارتباط مستقیمی با وقایع اروپا نداشت. زمانی که او آن گزارشها را در روزنامههای محلی یهودیان خواند درباره اتفاقاتی که بر سر خانوادهاش در اروپا میآمد نگران شده بود. او زمانی که به کالج رفت پای درس «ساموئل روزنبرگ» که یک یهودی آلمانی مهاجر و دانشپژوه در زمینه تاریخ مدرن بود، نشست. روزنبرگ که خودش از اروپا آمده بود، گفت «بدترین مثالی که میتواند از رفتار هولناک با غیر نظامیان در طول جنگ در تاریخ مدرن بزند کشتار اسپانیاییها توسط فرانسویها در زمان حکومت ناپلئون است.» این مثالی بود که او به عنوان بدترین نمونه قساوت در حق غیر نظامیان در جنگ مدرن زد.
هلوکاست صرفا پروپاگاندای زمان جنگ بوده است
در ادامه ران عنوان میکند: «هیلبرگ» سراغ «روزنبرگ» رفت و گفت که چرا هلوکاست را نادیده می گیرد؟ «روزنبرگ» گفت که نمیشود چیزی را وارد دوران مدرن کرد. این حقیقت باید مورد توجه قرار بگیرد که برجستهترین مورخ آلمانی که معلم هیلبرگ بود، هلوکاست را نادیده گرفته است. «روزنبرگ» در تاریخچهای که از جنگ جهانی دوم نوشته هلوکاست را نادیده گرفته است. زمانی که هیلبرگ تصمیم گرفت تا کتابش را منتشر کند، جامعه مورخان آمریکا از جمله دانش پژوهان یهودی، اکراه زیادی نسبت به انتشار کتابش داشتند. در آن زمان استاد دانشگاهش به او گفت که انتشار چنین موضوعی میتواند تو را در چاه فاضلاب بیاندازد و تمام مسیر پیشرفت تو را نابود کند. با توجه به همه موضوعات گفته شده به نظر میرسد که تمام افراد در آن زمان یا هلوکاست را نادیده میگرفتند یا نسبت به نبودن چنین موضوعی قویا مطمئن بودند. آنها قویا میدانستند که هلوکاست صرفا پروپاگاندای زمان جنگ جهانی دوم بوده است. زمانی که این موضوع برایم مطرح شد، شروع به مطالعه این حقیقتها کردم و خاطرات متفقین در زمان جنگ را مطالعه کردم. به طور مثال شش جلد «تاریخ جنگ جهانی دوم» از چرچیل، خاطرات «وایت آیزنهاور» فرمانده نظامی آمریکا، سه جلد خاطرات منتشر شده «شارل دوگل». هیچ یک از این افراد نگفتهاند که با کشتار میلیونها فرد در آلمان روبرو بودهایم.
بعد از جنگ جهانی دوم هیچ صحبتی درباره هلوکاست مطرح نبود
وی بیان میکند: زمانی که جنگ تمام شد و این افراد میتوانستند که نظرات خود را درباره جنگ مطرح کنند، تقریبا هیچ صحبتی درباره هلوکاست در رسانههای آمریکا مطرح نبود. افرادی هم بودند که شک شدید یا بی اعتقادی خود را به وقوع هلوکاست مطرح میکردند. روایتهایی که از افسران ارشد جنگ جهانی دوم در یکی دو دهه بعد از آن مطرح شدند، هیچ اشارهای به واقعیت داشتن هلوکاست نداشتهاند. زمانی که هیچ یک از افراد ارشد حاضر در جنگ اشارهای به کشتار میلیونی در جنگ جهانی دوم نداشتند، این موضوع باعث شد که به کل موضوع هلوکاست مشکوک شوم.
مجری در ادامه به ران میگوید: علاوه بر خاطرات، در متن پیاده شده محاکمههای نورونبرگ هم که برای پیگرد جنایات جنگی برگزار شدند، هیچ اشارهای به هلوکاست نشده است.
بسیاری از استادان آمریکایی بعد از جنگ تصفیه شدند
ران صحبتهای دریابندری را قطع میکند و میگوید: دقیقا، دقیقا. در طول محاکمههای نورونبرگ قطعا درباره اقدامات بیرحمانه متعددی صحبت شد. همچنین شواهد بسیاری از افرادی که محاکمه شدند و با شکنجه وادار به اعتراف شدند، شبیه اتفاقاتی که یک دهه قبل در محاکمه های استالینی تصفیه نیروها انجام شد، وجود دارد. در کل حرفم این است که در آن زمان شواهد عینی برای ماجرا وجود نداشت. زمانی که مشغول کاوش در کتابهای نوشته شده توسط مخالفان برجسته انکار هلوکاست شدم، متوجه شدم که در یکی دوسال منتهی به جنگ جهانی دوم بسیاری از پژوهشگران آمریکایی و استادان دانشگاه تصفیه شدهاند، چرا که با ورود آمریکا به جنگ مخالف بودند. بعد از مطالعه و پژوهش متوجه شدم که برداشت من از هلوکاست نتیجه رسانههایی است که در دهه 70 و 80 میلادی یعنی مدتها بعد از جنگ خواندهام. «هرمن گورینگ» دومین فرد مهم در نیروی هوایی آلمان در طول جنگ جهانی دوم، یک چهره کلیدی در رأس سلسله مراتب نظامی آلمان که نیمه یهودی یا بنا بر برخی روایتها کاملا یهودی بود، موضوع کشتار میلیونها یهودی را نادیده میگیرد. -یعنی این موضوع حقیقت نداشته است- بیست سال پیش کتابی با نام «سربازان یهودی هیتلر» منتشر شد که با موشکافی این حقیقت را مستند کرده است. در آن کتاب آمده است که یک دوجین نفر از افسران ارشد آلمانی نیمه یهودی یا ربع یهودی بودند. همچنین 150 هزار سرباز آلمانی هم به همین شکل؛ یعنی یا پدر یا مادر یهودی داشتند یا پدر بزرگ یا مادر بزرگشان یهودی بودهاند. افراد معتقد به هلوکاست ادعا میکنند که آلمانیها تصمیم داشتند تا با یک نقشه اهریمنی کل یهودیان اروپا را ریشه کن کنند. یعنی افسران و سربازان یهودی تلاش میکردند که یهودیان اروپا را ریشه کن کنند. این موضوع عجیبی است که همه مروجان هلوکاست آن را نادیده میگیرند.
پایان پیام/