خبرگزاری فارس- استان کردستان؛ همزمان با فرارسیدن ایام فاطمیه هر سال در ایران اسلامیمان سوگ از در و دیوار شهر میبارد و همه عزادار بانویی میشوند، که پاره تن پیامبر مکرم اسلام است بزرگ بانویی که نمونه بینظیر از تمام خوبیها و الگویی به تمام معنا برای جهان هستی در طول تاریخ بوده و هستند.
امروز و همزمان با سالروز شهادت این بزرگ بانوی تاریخ؛ ملت ایران اسلامی میزبان پیکرهای مطهر 400 شهید گمنام دوران دفاع مقدس در استانهای مختلف کشور هستند.
آیین تشییع این شهدا در کردستان و تعدادی از استانهای دیگر به صورت همزمان برگزار شد.
این شهدای تفحص شده جزو شهدای عملیاتها و مناطق عملیاتی بدر، رمضان، بیت المقدس، کربلاس 5 و کربلای 6 و والفجر 1 هستند.
مراسم تشییع پیکرهای مطهر 8 شهید گمنام دوران دفاع مقدس همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا(س) در شهر سنندج برگزار شد و در چهار شهر سنندج، بیجار، قروه و مریوان تدفین میشوند.
امروز کردستانیها میزبان 8 شهید گمنام بودند شهدایی که در این شرایط سخت و پیچ تاریخی انقلاب آمدند تا به مردمان سرزمینمان بگویند که هویتتان را در هیاهوی زمینی ماندن گم نکنید چرا که بهایتان جز بهشت نیست.
چه زیباست خاطرات مردانی که پروای نام ندارند و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفتهاند آنان که در زمین گمنامند و در آسمانها مشهورند و در این روزها بار دیگر با حضور خود در عین گمنامی پیام بزرگ دیگری برای تک تک ما آوردند تا به خود آیم و بدانیم انقلابی که به بهای خون هزاران شهید گلگون کفن و چشم انتظاری هزاران مادر و پدر شهید گمنامی که سال های سال چشم به در دوختند که شاید خبری از فرزندشان بیاید اما نشنیده سر بر خاک سایند به دست آمده است و برای حفظ آن باید ایثارها و از جانفشانیها کنیم.
کردستان به تعبیر رهبری، سرزمین فداکاریهای بزرگ و مجاهدتهای خاموش است که امروز سرشار از عطر 8 شهید گمنام شد، شهدایی که مسیر حق و حقیقت را رفتند و در عین گمنامی نام آورانی شدند که برای همیشه در تارک تاریخ خواهد درخشید.
امروز در سالرزو عزاداری بیبی دو عالم، همه جای کردستان را عطر شهادت 8 شهید گمنامی در بر گرفت که بعد از سالها از شهادت بر دستان مادران و پدران شهدای سرزمین فداکاریهای بزرگ تشییع شدند.
دلم را به آسمانها میسپارم تا نوشتههایش را به تو نشان دهد تا شاید دفتر قلبم را ورق بزنی و گوشهای از آن را بخوانی، نه نمیتوانم! چگونه میشود مهمان آسمان باشم و با زبان زمینی خود صحبت کنم و از شمایی بگویم که مردانگی را از اوج هم گذراندید و حتی حاضر نشدید نام زمینتان را در این پرواز عاشقانه به همراه داشته باشید.
نامی که مانند اوج ایثار و از خودگذشتگیهایتان در گمنامی باقی ماند، گروه تفحص خیلی گشته بودند، نه پلاکی، نه کارتی، چیزی همراهش نبود. تنها نشانه لباس فرم سپاه بود و در جیب پیراهن درست همانجایی که تیر دشمن بر پیکرش جا گرفته بود عکس خون گرفته امام خودنمایی می کرد تا بگوید خونها فدای امام امت و انقلاب بزرگ ایران میکنیم.
تک تکتان پر گشودید و رفتید؛ رفتید به اینکه نام و نشانی ازخود بر جای بگذارید از شما در تاریخ به اسم کبوترهایی یاد خواهد شد، کبوترانی که سبکبال آشیانهشان را رها کردند تا به جنگ سختیها و ناجوانمردیها بروند.
شما کبوترانی هستید که بالهایتان زیر حجم این ناجوانمردیها شکست و از بین رفت اما همچنان ادامه دادید. اکنون که هیچ نامی از شما بر جا نمانده مسیری که رفتید حق بود! برای همین به آن ادامه دادید و نگاه نکردید که چه چیزی انتظار شما را میکشد و چگونه قرار است به شهادت برسید.
فقط پیش رفتید چرا که میدانستید هر چه یشتر بروید به خداوند نزدیک و نزدیکتر خواهید شد. اکنون هم به حق رسیدهاید، به مقام شهادت مقامی که بالاتر از آن را نمیتوان یافت.
خاطرات مردم کردستان پر از تیر و ترکش و صدای خمپاره است، اینجا کردستان است، قلب دفاع در برابر تجاوز دشمن، در روزهای آتش و خون از روزهای نخست پیروزی انقلاب تا آخرین روزهای جنگ، نه بهتر است بگوئیم اینجا قلب دفاع از انقلاب، از دیروز تا امروز است.
اینجا همه مسیح هستند، کردستان چمرانهای زیاد به خود دیده است، نمیتوان تنها این لقب را به یک فرد اختصاص داد، کردستان جادهای بیانتها به سوی شهادت است، آنجا که گوشه گوشهاش آغشته به خون دلیرمردان انصار و مهاجر است.
سرزمین مجاهدتهای خاموش به حق زیباترین واژهای است که میتوان برای این دیار بکار برد، گلواژهای که رهبر فرزانه و حکیم بر آن نهادند.
این حلقه رندی و عاشقی در کردستان گسستنی نیست این راه همچنان هموار است، درهای شهادت هنوز به روی مردمان این دیار باز است، سالهای سال از روزهای جبهه و جنگ می گذرد ضدانقلاب در روزهای نخست انقلاب اسلامی به شدت در حال تاخت و تاز در کردستان بود و خیلی از مردمان این دیار را بعد از انجام سختترین شکنجهها به شهادت رساند.
باید گفت، جنگ کردستان با آنچه در جبهههای جنوب اتفاق افتاد خیلی تفاوت داشت، در جبهههای جنوب دشمن رو در رو میجنگید و رزمندگان دشمنشان را میشناختند اما قضیه در کردستان متفاوت بود در جبهه روبه دشمن بعثی بود اما شاید کسی در شهر با شما سلام و احوالپرسی کند اما از پشت شما را به رگبار ببندد.
تا لحظه شهادت هم کسی نمیفهمید که آیا همسایهاش ضدانقلاب است یا انقلابی! این چیز کمی نبود که بتوان به راحتی با آن روبرو شد در یک میدان گیر کرده باشی که نه شناختی از دوستانت داری و نه دشمنانت را درست میشناسی و این یعنی اینکه هر لحظه باید آمادگی روبرو شدن با مرگ را داشته باشید.
در چنین فضای مهآلود با وجود تمام تبلیغات سوءدشمنان علیه سپاه مردمان این دیار در قالب پیشمرگان کرد مسلمان در کنار سبزپوشان سپاهی این غائله را پایان دادند.
انتهای پیام/2330/71