گروه خبرخوب: در نقطههایی از زندگی به خودمان میآییم و میبینیم چارهای جز پناه بردن به «خودش» نداریم. لحظاتی که احساساتی شبیه دلتنگی، سردرگمی، دلآزردگی یا درد به سراغمان میآید! همان مواقع که دوست و آشنا هم نمیتوانند کاری برایمان کنند. همان روزها که آدمی تازه میفهمد که هیچ پناهی جز خدا ندارد،چون تنها خودِ «اوست» که به لحظه لحظه زندگیمان آرامش میبخشد و حال مان را خوب میکند!
برای این لحظات سردرگمی و ناآرامی آیهای در قرآن هست که میگوید: « إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ...» آیه معرکهای است. به این معنی که زمانی میرسد که زمین با تمام فراخیاش بر آدمی تنگ میشود. به طوری که انسان حتی در وجود خویش، جایى براى خود پیدا نمیکند!
در ادامه این آیه مبارک آمده است: «وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللهِ إِلاَّ إِلَیْهِ...» در این لحظات انسان میفهمد پناهگاهى در برابر سختی و مشقت جز رفتن بهسوى خودِ او نیست! در این لحظات خدا را از یاد نبرید. آدمی جز خدا پناهی ندارد! حتی فکر و خیالش هم معجزه میکند، قول میدهم!
یک فکرِ بکر برای دور کردن جوانان از آسیبهای اجتماعی!
خبر خوب امروزمان را یک هم وطن خوش دل و خوش فکر رقم زده است؛ این هم وطن غیورمان از بچههایی بود که کودکی مردانهای داشت! از همانهایی که سختی روزگار نه تنها خم به ابرویشان نمیآورد، بلکه قوی ترشان میکند و شکوفا میشوند. در ۱۲سالگی پدرش را از دست داد و مادرش عهدهدار خانه و زندگیشان شد. سن چندانی نداشت، اما چشم به خیلی از دلخوشیهایش بست تا مبادا خرج روی دست خانوادهاش بگذارد. در چنین شرایطی شاگرد ممتاز مدرسه شد و همان زمان برای کسب درآمد، تدریس خصوصی همکلاسیها را در خانهشان پذیرفت.
او با همان پشت کار اکنون در مقطع دکترای رشته مهندسی صنایع دانشگاه امیرکبیر پذیرفته شد و حالا در همان دانشگاه تدریس میکند. همین موفقیتها سبب شد تا تدریس در دانشگاههای معتبر کشورهای دیگر از جمله آمریکا، کانادا و امارات به او پیشنهاد شود، اما قبول نکرد. حضور در کنار خانواده و از همه مهمتر خدمت به هممحلهایها، عواملی بودند که او را به ماندن در محله یافتآباد ترغیب میکرد، اما همچنان دنبال فرصتی بود که بیشتر و بهتر بتواند در خدمت اهالی باشد. نام این شیر مرد «آرش بخشا» است.
این جوان نخبه در فکر خدمت به مردم بود که یکی از شهرداران نواحی، پیشنهاد مدیریت سرای محله یافتآباد (صبا) را به او داد. او هم با وجود مشغلههای کاری زیاد، بهسرعت این پیشنهاد را قبول کرد، اما سراغ کارها و تشکیل کلاسهای معمولی در سرای محله نرفت. با خوشفکری و بررسی نیازهای محلهاش، ابتدا سراغ نوجوانها و جوانها رفت تا پای آنها را به سرای محله باز کند.
سرای محله یافتآباد بهسرعت پاتوق بچه محلها شد و گاهی اوقات، جوانهایی را میشد با قلیانهایی در دست دید که وارد سرای محله میشوند تا تحویل داده و در ازای آن، خدمات فرهنگی رایگان بگیرند. حالا همان بچهها مسیر زندگیشان را پیدا کردهاند و در گوشهای از منطقه یا شهر مشغول کار و فعالیت هستند و هر از گاهی دور هم جمع میشوند و برای آبادانی محله خود آستین بالا میزنند! خدا قوت آقای بخشا. دست مریزاد.
هر ۲۴ ساعت ۱۷۰ بیخانمان، صاحب سقف میشوند!
در دو هفته گذشته که کمکم پاییز آماده رفتن شده، هوا هم رو به سردی رفته است. شبها و روزهایی که ما از سرما جرئت نمیکنیم از زیر پتو و بغل بخاری و شوفاژ بیرون بیاییم، برخی هستند که از سرما در خیابانها حتی یک پتو هم ندارند. حقیقتاً از فکرش هم دلمان میگیرد. اما نگران نباشید؛ شهردار منطقه ۱۹ اعلام کرده که بر اساس طرح «حامی شهر» گشتهای فوریت اجتماعی با توجه به آغاز فصل سرما طی یک هفته اخیر به طور میانگین بیش از ۱۷۰ بیخانمان را به صورت شبانهروزی شناسایی میکنند و به گرمخانه انتقال میدهند.
این مددجویان در بدو ورود استحمام و با دریافت لباس در گرمخانه مستقر میشوند. سه غذا و ویزیت پزشکی از دیگر خدمات ارائهشده به مددجویان پس از پذیرش است. به منظور حمایت و برنامهریزی گسترده، افراد بیخانمان و معتادان پس از بهبود و خروج از چرخه بیخانمانی و آسیبهای اجتماعی به آموزش خیاطی و کفاشی در واحد کارآفرینی گرمخانه مشغول میشوند.» خدا را شکر!
مدرسهسازی در این خانواده موروثی است!
میگوید: «همیشه در ذهنم بود تا کاری ماندگار انجام دهم. چون معتقدم عمر جاودان نداریم، اما میتوانیم تا زمانی که زنده هستیم برای کمک به دیگران کار و در واقع گرهگشایی کنیم.در اطرافم افراد زیادی را دیده بودم که دارایی زیادی داشتند اما نمیدانستند این ثروت و دارایی را در چه راهی هزینه کنند. علاقهمند کار خیر بهویژه مدرسهسازی بودم. معتقدم مدرسهسازی از همه کارهای خیر بهتر است چون باعث بالا رفتن فرهنگ و تخصص و اعتلای فرهنگ جامعه میشود. اما نمیدانستم از کجا باید شروع کنم.» این ها حرف های دکتر«رضا گل نراقی» دندانپزشک، استاد دانشگاه و از خیّران مدرسهسازی است که تاکنون برای اعتلای آموزش و پرورش کشور بانی ساخت شش باب مدرسه در اطراف تهران و محلههای محروم منطقه۱۸ شده است.
او معتقد است پیشرفت فرهنگ یک جامعه به مدرسه و آموزش و پرورش گره خورده است. او یک مدرسه سه قلو در شهرقدس(قلعه حسن خان) در حاشیه منطقه۱۸، خیابان شهید بداغی، خیابان آزادی ساخته است، یک مدرسه دیگر هم در حال ساخت در خیابان گاندی است.البته او در این کار خیر تنها نیست. دکتر گل نراقی بیماری به نام «مسعود عشقی» داشت که به واسطه او با مجمع خیّران مدرسهساز و مرحوم دکتر حافظی آشنا شد. آشنایی با مجمع کمک کرد تا به خواستهاش، یعنی مدرسهسازی، برسد. این مرد بزرگ ایرانی به بوی مدرسه اعتیاد پیدا کرده و برای پرورش نسلی پویا و نخبه تا جایی که میتواند مدرسهسازی میکند. مدرسهسازی در خانواده دکتر گل نراقی به نحوی موروثی است و پدر دکتر گل نراقی هم در زمان حیاتش یک مدرسه دخترانه ساخته است. خدا قوت آقای دکتر. خوش خبر باشید!
بچه های دانش بنیان باز هم گل کاشتند!
بچه های دانش بنیان هر روز کاری میکنند کارستان و عمده بسته خبر خوب مان را میسازند. این دوستان همیشه در صحنه در تازه ترین اقدامات شان، گل کاشتند! داستان از این قرار است که محققان یک شرکت دانش بنیان موفق به طراحی و ساخت سیستمی شدند که میتواند مواد معدنی را فرآوری کند؛ با استفاده از این روش میتوان خاک اطراف معدن روی را فرآوری و با جداسازی فلزات، ارزش افزوده در این صنعت ایجاد کرد. البته که ضرورت این موضوع جدا از سمی بودن برخی فلزات و آلودگیهای زیست محیطی میتواند ارزش اقتصادی داشته باشد و از فلزاتی که هیچ وقت در فرآوری روی، به کار گرفته نمیشود، درآمدزایی هم کرد. خدا قوت همیشه خوش خبر باشید!
با من کار داشتی خدا؟!
درست آنجایی که غرور به تکتک لحظهها گره خورده و پیش خودمان فکر میکنیم «قویترین آدم زندگیمان» هستیم و از پسِ هر کاری برمیآییم و قرار نیست هیچوقت حالخرابی نصیبمان شود، جوری کارهایمان گره میخورد که از ضعفمان برای باز کردن گرههای کورِ افتاده به زندگی، حیرت میکنیم!
«حاج اسماعیل دولابی» عارف بزرگ ایرانی در جایی گفته است: «اگر دیدی گره افتاده بود به زندگیات، برو با خدا خلوت کن و بپرس جانم؟ با من کار داشتی؟ » یادتان باشد پشتِ هر گره وحال خرابی «با تو کار داشتمی» هست که از درک آن غافلیم.
در انتهای بسته خبر خوبمان میخواستیم یادتان نرود که وقتی باد غرور و «من قویام» به سراغتان میآید، با خدا خلوت کنید و از او بپرسید:«جانم؟ با من کار داشتی خدا؟! »
*خوش خبر باشید!
و اما سخن پایانی، خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و…) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکههای اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هر یک از شبکههای اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن ۰۹۳۳۰۸۲۶۳۱۲ برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمیکند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توییتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیانتان داشته باشید.
منتظر خبرهای خوب شما هستیم. خوشخبر باشید.
پایان پیام/