گروه خبر خوب: ما که هر روز همین ساعت می آییم اینجا و یک سبد خبر خوش، تقدیم شما می کنیم، حواسمان هست که این روزها دلمان پردرد است . این طور نیست که از غم هم وطنان‌مان بی خبر باشیم . اما هدف مان در این قرار روزانه این است که همگان را به دیدن اقدامات رو به جلو، زیبایی ها و نیکویی ها دعوت کنیم. چقدر هم دلمان می خواهد که حال خوب مرور این خوبی‌ها، مختص یک گروه و دیدگاه خاص نباشد و همه ملت مان با هم از اتفاقات مثبت، دل خوش شویم و برای برطرف کردن ناگواری ها و نقاط ضعف، کمر همت ببندیم. به امید افزایش همدلی ها و همراه شدن همه پیکره ایران با هم، به سوی فرداهای روشن تر.
هم شهری! وجود نازکت آزرده گزند مباد
بعضی وقت ها ممکن است فکر کنیم این خبر که تکراری است، قبلاً هم شبیهش را دیده ایم. اما مگر مهربانی و گذشت و نوع دوستی تکراری می شود؟ شنیدن و خواندن چنین خبرهایی، حدیث نامکرر عشق است و مثل نوشیدن آب گوارا، هر بار حلاوت مخصوص به خودش را دارد.
مردم همدل اردکان، دیوار مهربانی دارو به راه انداخته اند تا وقتی یک همشهری بیمارشان به داروخانه مراجعه می کند، جز غم بیماری، غم دیگری به دلش نیاید.
اردکانی های خوش لهجه و کوشا! دم شما گرم! تنتان به ناز طبیبان نیازمند مباد! فیش هایی که ردیف به ردیف به شیشه چسبانده اید، سرمایه نیکوی آخرت تان!
تا پای جان میریم خرید!
متاسفانه آن روزی که عده ای شعار «زن،زندگی، آزادی» سردادند، افرادی که باید احساس خطر می کردند و مسأله را جدی می گرفتند تا کار به امروز نکشد، توجه کافی را نداشتند! امروز از آن شعار، رسیده ایم به شعارهای «زن، خرید، حراجی»، «زن، بازار، خوشحالی». حتی از بعضی خانه ها فریاد «تا خون در رگ ماست/بازار پاتوق ماست» شنیده شده و پس از پچ پچ هایی این نوا طنین انداز شده که «تا پای جان میریم خرید/ حتی اگه بگید نرید». خلاصه که وضعیت بغرنجی شده. اتفاقا همان ابتدا هم عده ای پیش بینی چنین روزهایی را می کردند و در یک شعار اصیل و پرمعنا مطرح می کردند که «زن، زندگی شد دلیل؟ جمع کن برو ...» (جای خالی را خودتان با کلمه مناسب پر کنید!) اما کسی گوش نکرد.
حالا درست است که ضدانقلاب اعلام کرده که در روزهای ۲۴، ۲۵ و ۲۶ آبان، «چیزی نخرید و چیزی نفروشید» اما خواهر من، بانوی محترم، «جهاد خرید» هم حد و اندازه ای دارد! کاری نکن که تا آخر برج پولی برای خرید نان شب هم در جیب همسر محترم باقی نماند!
از طرفی در این وضعیت، بعضی از کسب و کارها هم آتش به مواضع خودی ها می ریزند و روی اجناس و خدماتشان، تخفیف گذاشته اند! از مانتو و روسری و خوراکی جات گرفته تا کلاس نویسندگی و حافظ شناسی. خانم های جهادگر هم که از قضا به همه این موارد دقیقا در همین روزها نیاز مبرم داشته اند! خدا بدهد برکت به جیب آقایان و کاسبی این مشاغل عاشق وطن.
مادران مشغول کارند!
«مادران میدان»، باز هم پای کارند. این روزها، زنانی که در تشکل «مدار مادران انقلابی (مادرانه)» فعالیت می کنند و یکی از وظایف شان را بودن در وسط میدان و ایستادن پای کار انقلاب تعریف کرده اند، علم جهاد تبیین را بالا نگه داشته اند و در شهرها و محله های مختلف، در حال اجرای برنامه های مختلفی هستند. کلیدواژه همه اقدامات آنها «ید واحده» است. و قطب نمای حرکت شان، رفع شکاف ها و ایجاد وحدت.
عده ای در پارک ها و دیگر مکان های عمومی، با کودکان شان دور هم جمع می‌شوند و ضمن برنامه های مادر و کودک، با سایر مادران وارد گفتگوی همدلانه می شوند. برخی در دورهای معرفتی-مهارتی تبیین شرکت می کنند تا مسیر حرکت برایشان روشن تر شود. بعضی ها به مدارس دخترانه می روند و سعی می کنند گفت و شنود موثری را شکل دهند. بعضی ها در محله و مجتمع خودشان بسته های فرهنگی توزیع می کنند. خلاصه که هرکس هر کجا که هست، تنها به لعن تاریکی اکتفا نمی کند و خود چراغی برمی افزود. اقدامات این مادران، یادآور این بیان از امام بزرگوار ماست که فرمودند «اگر در طول انقلاب، وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.»
یکی از این مادران میدان، این گونه گزارش فعالیتش را ارایه می کند: اندازه بودجه ام نذری گرفتم و به تعداد اعضای ساختمانمون بسته بندی کردم. روی بسته ها نوشتم برای تعجیل در فرج صاحب الزمان صلوات و یک برگه هم با این نوشته گذاشتم « لبخند بزنیم».
جواب همسایه ها هم لبخند جذابی بود که تحویلم دادند، با هر اعتقاد و جهت گیری ای!
با همسرم قرار گذاشتیم ماهانه این کار را به شکل های دیگر تکرار کنیم.
خودم با بچه هام فدای بانوی دمشق
در خبرهای این روزها، وعده داده شده که بزودی پس از مدتی وقفه، سفرهای زیارتی به سوریه از سر گرفته می‌شود و مشتاقان زیارت حضرت زینب، می توانند به سوی حرم آن بانوی خردمند و ارجمند، بشتابند. نام حضرت زینب سلام الله علیها، برای ما یادآور جمله ای است که از ایشان هنگام حضورشان در کاخ ابن زیاد نقل شده است. هنگامی که ابن زیاد ملعون از آن حضرت پرسید: کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟ و ایشان جمله فوق العاده عجیبی فرمودند «من جز زیبایی ندیدم».
خداوندا! ما را در مسیر بندگی ات به نقطه ای برسان که بتوانیم با دلی آرام و قلبی مطمئن در مواجهه با سخت ترین موقعیت ها و تلخ ترین اتفاقات، چنین جمله ای بگوییم و جز زیبایی در صنع خداوند، چیزی نبینیم.
خوش خبر باشید!
و اما سخن پایانی، خبرهای خوبتان را در قالب دلخواه خود (عکس، متن، فیلم، صوت و…) تولید کنید و آن را با هشتگ #خبر_خوب در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید تا هم دیگران را در حال خوش خودتان شریک کنید و هم ما بتوانیم اخبار شما را بازنشر کنیم. اگر هم تمایل داشتید در هریک از شبکه‌های اجتماعی که فعال هستید، خبرتان را از طریق اکانت khabar_khoub_iran@ یا شماره تلفن ۰۹۳۳۰۸۲۶۳۱۲ برای ما بفرستید. در این جشنواره فرقی نمی‌کند در ایتا و بله و روبیکا و گپ باشید یا در تلگرام و اینستاگرام و توئیتر و واتساپ؛ مهم این است که سهمی در حال خوش اطرافیان‌تان داشته باشید.
منتظر خبرهای خوب شما هستیم. خوش‌خبر باشید.
