خبرگزاری فارس- فرشید باغشمال: رهاورد این همه «فرش تبریز» که به جامجهانی فرستادیم، چه بود؟ چرا جز تبریز، صنایعدستی هیچ شهر و هیچ کشوری، تا این حد خودش را سبُک نمیکند؟ چرا تا حالا نهادها و رسانههای رسمی ورزشی در جهان، یک تشکر خشک و خالی از ما نکرده است؟ چه اصراری داریم این همه خودمان را کوچک کنیم؟
ماجرای بافت فرش جام جهانی، از جامجهانی فرانسه آغاز شد و بعد از آن، به کره، آلمان، آفریقایجنوبی، برزیل، روسیه و هماکنون قطر رسید. این اتفاق، هِی تکرار شد و تکرار شد و آنقدر تکرار شد که «بافت فرش تبریز برای جامجهانی» به یک خبر نخنما و بیرویه در ادوار جامجهانی تبدیل شد.
فرش جامجهانی و ابهامهای قانونی
ساز و کار قانونی بافت فرش جامجهانی، همواره مبهم بوده است. مشخص نیست نهادهای متولی صنفی و هنری فرش، آیا در این خصوص دخیل هستند یا نه؟ آیا هر فردی میتواند محصول هنری خود را «به نام ایران» راهی جام جهانی کند؟ آیا بافت فرش جامجهانی، مطابق فراخوان، سفارش و تشریفات قانونی بوده، یا ذوق و ارتباطات شخصی نیز در این خصوص موثر است!؟
فرش تبریز، برند شخصی نیست
فرشی که به نام «ایران و تبریز» بافته میشود، یک برَند شخصی نیست. کسی نمیتواند بگوید «خودم بافتهام و به کسی مربوط نیست!» مایهگذاشتن از اعتبار هنری و تاریخی ایران و تبریز، در رویدادی مثل جامجهانی -که کمتر نسبتی با هنر و مباحث فرهنگی دارد- توجیه ندارد.
اصرار تبریز و بیاعتنایی فیفا
آیا شنیدهاید تاکنون مجامع فوتبالی، از جمله فیفا، آنگونه که شاید و باید، به موضوع بافت فرش جامجهانی بها دهد؟ مثلاً در میان اخبار جامجهانی، آیا دیدهاید فیفاً یک قطعه عکس از این فرشها در حاشیه برنامههای جامجهانی نشان دهد؟ یا رئیس فیفا در پیام کوتاهی از ایران قدردانی کند؟ اصلاً عبارت Tabriz+carpet+world+cup را جستجو کنید، ببینید در رسانههای غیرایرانی، این خبر جایی دارد؟
فرش دادیم و پیراهن گرفتیم
جامجهانی، عرصه رویدادهای ریز و درشت است. از تتو و آرایش بازیکنان گرفته تا آبمعدنی گوشه نیمکت، در تیررس خبرنگاران است. در میان این همه اخبار، آیا تاکنون شنیدهاید که مثلاً آفریقاییها از عاجکاری زیبای خود به تیمها هدیه دهند؟ یا ژاپنیها، بامبوبافی خود را راهی جامجهانی کنند؟ قطعاً نه! این حاتمبخشیها مختص ما است و بس! نشان به آن نشان که چند سال پیش، فدراسیون فوتبال، فرش نفیسی را به رئیس فدراسیون اسپانیا اهدا کرد و طرف غربی، در عوض، پیراهن تیم ملی کشورش را پیشکش کرد! ببنید فرش تبریز با انبوهی از سرمایه و هنر و هزینه و زحمت و خون جگر، چطور از دست میرود و در مقابل، چه چیزی عایدمان میشود!؟
آیا گزارشی منتشر شده در این خصوص که مثلاً با ارسال فرش تبریز به جامجهانی، فروش یا سفارش این برند مهم، در مارکتهای جهانی صنایع دستی، افزایش داشتهاست؟ راستی، اوضاع کار و کاسبی در بازار مظفریه چطور است؟ آیا توانستیم این بازارچه زیبا را به جهان معرفی کنیم؟
اصالت هنری فرش تبریز در معرض انحراف است
جدا از این مسائل، یک نگرانی خیلی مهم نیز در این ماجرا وجود دارد، و آن اینکه، فرشهایی که با «نشان تبریز» راهی جام جهانی میشود، در آستانه انحراف از هویت هنری و تاریخی خود است. «فرش تبریز» با طرحها و اسلوبهای تاریخی نظیر سالاری، ماهی، گنبدی، گلستان، ماهی، هریس و خطیبی و.... در جهان شناخته میشود.
«نقشه» جزو جداناپذیر هویت فرش تبریز است. وقتی فرشی با کاپ جام جهانی و عکس مسی و رونالدو بزک شود، این کالا اسمش هر چه باشد، «فرش تبریز» نیست. علاوه بر طرح، اسلوب رنگبندی نیز بخشی از هویت فرش تبریز است. قرمز و آبی و سبز به کار رفته در فرش تبریز، ریشه در طبیعت و اقلیم و معماری این خطه دارد. این رنگها به قدری بدیع و خاص است که حتی نسخههای پیشرفته فتوشاپ نیز نمیتوانند مثلاً قرمزِ طرح هریس را عیناً تولید کنند. فرشی که این رنگبندی بکر و دقیق را نداشته باشد، «فرش تبریز» نیست.
این سریال نافرجام را پایان دهیم
ادوار مختلف جامجهانی و مایهگذاشتن از اعتبار فرش تبریز، نشان داده، بافت و ارسال فرش تبریز به جام جهانی، نه تنها هیچ فایده و آوردهای برای این هنرصنعت نداشته، بلکه ممکن است هنر فاخر ایران را به موضوعی نازل و دمدستی تبدیل کرده و منزلت تاریخی فرش تبریز را خوار و خفیف کند.
سریال فرش تبریز و جامجهانی، وارد دوره هفتم میشود، بیآنکه متولیان فوتبال و جامجهانی که نیک میدانیم چه کسانی هستند- برای محبت هنرمندانه ایران، ارزشی قائل شوند. عزت نفس آدمی حکم میکند وقتی کسی قدردان این لطف و محبت و زیبایی نیست، خودمان را بیش از این کوچک نکنیم و این سریال نافرجام را پایان دهیم.
پایان پیام/