به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، دشمن از ابتدای انقلاب به اشکال مختلف سعی کرده است تا این انقلاب را از پای در بیاورد. ابتدا با جنگ سخت، نیمه سخت و سپس با جنگ نرم به مقابله با این مردم و نظام اسلامی پرداخت، بعد از جنگ اقتصادی، جنگ شناختی را در پیش گرفت که به عقیده و ارزش های دینی و افتخارات ما حمله می کنند. جنگ شناختی بحث فرهنگی دارد و حوادث اخیری که در کشور رخ داد نمونه بارز یک جنگ ترکیبی است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز چهارشنبه گذشته در دیدار جمعی از دانش‌آموزان، پرده از واقعیتی جدید برداشتند و اتفاقات اخیر را «جنگی ترکیبی» و نه صرفاً اغتشاشات خیابانی دانستند و فرمودند: «آمریکا، رژیم صهیونیستی بعضی از قدرت‌های موذی اروپا و برخی گروهک‌ها، همه امکانات خود را برای ضربه زدن به ملت ایران به میدان آوردند اما ملت به دهان بدخواهان زد.»
خبرگزاری شبستان به همین بهانه با «محسن مهدیان» فعال رسانه ای، پژوهشگر و تحلیل‌گر مسائل سیاسی و مدیرعامل مؤسسه همشهری هم صحبت شده است که در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.
جنگ ترکیبی به چه جنگی اطلاق می‌شود و چه مختصات و ویژگی‌هایی دارد و به نظر شما اتفاقات اخیر در کشور یک جنگ ترکیبی است؟
جنگ ترکیبی به جنگ هایی گفته می شود که حوزه های مختلف را در اختیار می گیرد تا دشمن بتواند پیشروی کند. دشمن در جنگ ترکیبی بعد از اینکه در یک حوزه خاص موفق به پیشروی نشده و شکست می خورد، مجبور می شود حوزه‌های دیگر را فعال کند.
اتفاقاتی که هم اکنون در کشور شاهد آن هستیم قطعا یک جنگ ترکیبی است. آنچه که روشن و مهم است اغتشاشات خیابانی حلقه‌ای برای پیشبرد جنگ مهم‌تری بود که این جنگ در حوزه ادراکی و شناختی رقم خورده است. لذا ما در این جنگ ترکیبی علاوه بر نقش آفرینی سیاسیون، حوزه روابط بین المللی، عملیات تروریستی شیراز و زاهدان و همچنین با اغتشاشات خیابانی مواجه هستیم و همه این موارد، در کنار هم همچون حلقه‌های یک زنجیر اتفاق می‌افتد.
اما اصلی‌ترین جنگ، جنگ در حوزه ادراک و ذهن یا همان حوزه شناختی است و به همین جهت جنگ ترکیبی نامیده می شود. یعنی با جنگ در حوزه نظامی و ترورهای خیابانی تا جنگ شناختی و ادراکی رو‌به‌رو هستیم که از همه با اهمیت تر است.
به نظر شما در حوزه جنگ ادراکی چه کنش و واکنشی اتفاق می‌افتد که جامعه را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد؟
اتفاقی که در حوزه جنگ ادراکی می افتد این است که مخاطب به جهت ذهنی و شناختی احساس می کند و به این باور می رسد که با حکومتی مواجه است که این حکومت شأن اهریمنی و هیولایی دارد.
این تعبیر به این جهت بیان می شود که متوجه باشیم آنچه دشمن در جنگ شناختی رقم می زند، تلاش می کند انتقادها و اعتراضات را تبدیل به یک نفرت عمومی شود و برای این کار نیازمند آن است که هر مساله و نقد کوچک یا آسیب که پیرامون افراد وجود دارد به کلی به نام حاکمیت و راس نظام تعمیم داده شود.
آیا شما با ما هم نظر هستید که اعتراضات از همان ساعات اولیه حاکمیت را نشانه گرفت؟
بله قطعا همین طور است. همانطور که مشاهده کردیم مخاطب شعارها از لحظه و ساعات اولیه، راس نظام و کل حاکمیت بود و کسی که جنگ را ترتیب داده بود اساسا با هدف تغییر و براندازی وارد خیابان شده و دست به اغتشاش زده بود.
در جنگ ادراکی اصلی‌ترین کاری که در حال رخ دادن این است که اول مخاطب را به جهت شناختی دچار تحریف کند و البته دشمن در این بخش تا حدودی طی سال های گذشته در شبکه های اجتماعی موفق شده است و هر چیز کوچکی را توانسته تعمیم دهد که در ادبیات رسانه‌ای به آن تعمیم شتاب زده یا استقرای ناقص می گوییم که به طور کلی هر مساله ای را به نام نظام یا رهبری تعمیم می دهد و این باعث می شود افراد هر چیزی را که می بینند بگویند نظام در این قضیه و اتفاق مقصر است و با برنامه این اتفاق افتاده تا مردم تحت فشار بیشتری قرار بگیرند.
اغتشاشات خیابانی چه رابطه‌ای می‌تواند با پروژه جنگ ادراکی و شناختی داشته باشد؟
دشمن برای آن که پروژه جنگ شناختی و ادراکی را به پیش ببرد نیازمند این بود که مخاطبی که با مدل های ناشی از تسلط و سیطره پلتفرم های رسانه ای دچار تحریف واقع شده در بیرون هم ثمره آن را ببیند.
در این شرایط باید افرادی به نشانه انتقاد و جنگ وارد کارزار اعتراضات شوند و اگر مخاطب این را باور کند او هم وارد آن فضای کنش اجتماعی و پروژه اعتراضات و اغتشاشات می شود. لذا این اغتشاشات خیابانی را رقم زدند.
این اغتشاشات در اصل تصویرسازی برای آن پروژه ادراکی و ذهنی دشمن بود لذا شما می بینید که اغتشاشات، کاملا محلی و در جمع های کوچک در سطح شهر با هدف رساندن تصاویر آن در شبکه های اجتماعی و رسانه ها صورت می گیرد.
اتفاقی که در یک ماه گذشته می افتد یک جنگ ترکیبی تمام عیار در حوزه های مختلف تروریستی، جنگ خیابانی، آشوب، اغتشاش و حوزه های حتی دیپلماتیک مثل برجام و تهدیدهای کشورهای اروپایی و آمریکاست. در این جنگ همه به خدمت گرفته می شود اما نقطه عزیمت و کانونی آن جنگ ذهنی و ادراکی و شناختی است که مخاطب را وارد یک مسخ شده گی و خلسه رسانه ای می کند و او را از حقیقت و واقعیت دور می کند.
از نظر شما راهبردهای مقابله با جنگ ترکیبی چیست؟
این موضوع که در این موقعیت چه باید کرد مشخصا همان است که مقام معظم رهبری چندین بار به کرّات در جمع های مختلف اشاره فرمودند. راهبرد اصلی این است که افراد مختلف، هر فردی که در شبکه های اجتماعی و شبکه های رسانه ای فعالیت می کند دست به جهاد تبیین و روشنگری بزند و البته در این بین مسئولیت نخبگان جامعه بیشتر است.
نقش اصحاب قلم و رسانه در این راستا چه می‌تواند باشد؟
قطعا توجه به این موضوع منحصر در کار رسانه و اهل قلم نیست؛ البته باید رسانه ها در این زمینه پیش قراول و پیشرو باشند اما واقعیت امر این است که آنقدر ابعاد ماجرا عمیق و وسیع است که هر فردی در هر جا، حتی در گروه های فامیلی و دوستانه باید نقش یک جهادگر را در حوزه روشنگری و تبیین داشته باشد.
پایان پیام/
