گروه ویژه فارس - در روزهای گذشته دشمنان انقلاب اسلامی به واسطه یک بهانه، فتنه بزرگی را همراه با عملیات سنگین رسانهای علیه کشور و انقلاب رقم زدند. فتنهای که همزمان با جنگ اقتصادی غرب علیه کشور، با جنگ سخت، جنگ فکری، جنگ فرهنگی، جنگ با سلاحهای گوناگون و جنگ شناختی و ... همراه شده است. در این نوشتار تلاش شده است ابعاد، زوایا، شیوهها و ابزارهای جنگ ترکیبی آمریکا و غرب علیه ایران به خصوص در حوزه رسانه تبیین شود.
جنگ ترکیبی چیست؟
جنگ ترکیبی یا جنگ هیبریدی برای نخستین بار از زبان فرانک هافمن در مقاله "نبرد در قرن ۲۱؛ ظهور جنگهای ترکیبی" معرفی شد.[1]
هافمن، نظامی ارشد سپاه تفنگداران دریایی آمریکا مینویسد درحال ورود به عصری هستیم که چندین مدل جنگ به طور همزمان توسط دشمن منعطف و پیچیده بکار گرفته میشود. به این صورت که یک نبرد موفق یعنی مجموعه مختلفی از فرمهای مبارزه که برای رسیدن به اهداف معین، در یک زمان مشخص طراحی شده است.
اندرو کوریبکو، تحلیلگر ارشد حوزه جنگهای هیبریدی در کتابش[2] آورده: انقلاب رنگی و جنگ غیرمتعارف معرف دو مولفه تشکیل دهنده جنگ ترکیبی هستند. کوریبکو این جنگ را روشی جدید از جنگ غیرمستقیم بکارگرفتهشده توسط آمریکا علیه دشمنانش میداند.
شورشهای اجتماعی؛ ابزاری در خدمت جنگ ترکیبی
گاردنر، پروفسور دانشگاه آمریکایی پاریس در تعریف جنگ ترکیبی مینویسد: استفاده از شورشها و ناآرامیهای اجتماعی به عنوان یک عامل ایجاد بی ثباتی نقش مهمی در جنگ ترکیبی ایفا میکند. نوآوری جنگ ترکیبی این است که نیروهای منظم و نامنظم میتوانند همزمان وارد یک درگیری فعال اجتماعی دستکاری شده یا اجباری شوند. در عین حال انواع اقدامات از جمله تغییر رژیم همراه با استفاده از موضوع صلح، می تواند برای دستیابی به اهداف اجتماعی و سیاسی استفاده شوند. از این نظر، جنگ ترکیبی غالبا از روش های قانونی و غیرقانونی و هم اقدامات نظامی و هم غیرنظامی استفاده می کند که بطور مستقیم بر جمعیت هدف تاثیر بگذارد.[3]
جنگ سایبری؛ جنگ روانی و تبلیغاتی؛ دو بال مهم جنگ ترکیبی
پتری هووینن، استاد دانشگاه دفاع ملی فنلاند مینویسد: این نوع جنگ، ترکیبی از توانمندیهای نظامی متداول و متعارف، ظرفیتهای شورش و آشوب، تروریسم و افراطگرایی، جنگهای چریکی و نامتقارن یا محدود، دیپلماسی، جنگهای سایبر و فناوریهای پیشرفته نظامی و جنگهای روانی و تبلیغاتی است.[4]
نقش شبکههای اجتماعی در جنگ ترکیبی
رسانه (علیالخصوص شبکههای اجتماعی) به واسطه انتقال تصویر و داده، ابزاری است که در پیشبرد جنگ هیبریدی نقش مهمی دارد. در مقالات متعدد به اهمیت و توانایی رسانه در جنگهای اطلاعاتی و مهندسی افکار عمومی اشاره شده و بازیگران دولتی-غیردولتی مدتهاست از این ابزار برای رسیدن به مقاصد سیاسی و حتی نظامی خود بهرهبرداری میکنند.
شبکههای اجتماعی روش فکری ما، نحوۀ کسب اطلاعات و چگونگی درک ما از دنیای اطرافمان را تغییر میدهند و چیزی بهنام «میدان نبردِ جهانی ایجاد کردهاند.[5]
ایزابل گاما، استاد دانشگاه ریودوژانیرو در مقاله خود با عنوان "سواد رسانه و نقش آن در رویارویی با جنگ هیبریدی" مینویسد: باید درنظر گرفت دسترسی به اینترنت، کامپیوتر و گوشی هوشمند و شبکههای اجتماعی، در حال رشد است و جنگ اطلاعات در حوزه غیرنظامی قرار میگیرد؛ در این شرایط کنترل اطلاعات پیچیدهتر خواهد شد.[6]
شبکههای اجتماعی؛ بستری برای مدیریت ادراک و تزریق روایت
نبردهای عصر حاضر به سبب مفهوم تصویر-افزار تغییر کرده است. رسانه میتواند بطور سازنده از تصاویر بهرهبرداری کند و اهداف سیاسی، بدون بکارگیری رویکردهای نظامی سنتی محقق شود.کشورهایی که از تصاویر برای قرائت یک روایت دولتی بهره میگیرند، موفقتر از دولتهایی هستند که چنین استراتژی را برای رسیدن به اهداف سیاسی در قلمرو جنگ اطلاعات اتخاذ نکردهاند.[7]
رسانه بر افکار عمومی، احساسات، نگرشها و رفتار جوامع به نفع اداره کننده آن اثر میگذارد. رسانه بر چشمانداز مردم اثر میگذارد. رسانه در قالب پروپاگاندا بهمنظور اثرگذاری بر نحوه فکر کردن مردم و تلقین میتواند به کار گرفته شود. جنگ روانی خیلی پیشتر از جنگ اصلی میتواند آغاز شود. همانند خیلی از ابزارها، رسانه در خدمت تحقق اهداف دولتها است.[8]
مرکز تعالی ارتباطات استراتژیک ناتو درباره نقش شبکههای اجتماعی در جنگ هیبریدی در گزارشی مینویسد: شبکه های اجتماعی به طور استراتژیک به دفعات توسط چندین بازیگر دولتی و غیردولتی برای ایجاد اثر در قلمرو مجازی و حقیقی استفاده شده است. برخی نمونهها عبارتند از:
کمپینهای ضدشورش در افغانستان و عراق، درگیری اسرائیل با نوار غزه و حزبالله لبنان، رویدادهای مرتبط با بهار عربی و چندین انقلاب رنگی. اثرگذاری شبکههای اجتماعی در عملیات ناتو در لیبی، در جنگ داخلی سوریه و این اواخر در اوکراین قابل توجه بوده است.[9]
نسبت به ترکیب کشور هدف، ایالات متحده بر اساس آنالیز کلان داده شبکههای اجتماعی میتواند سناریوهای گوناگون جنگ ترکیبی را به منظور ایجاد بحران و مسلحسازی آشوب برای اجرای راهحلی مهندسی شده جهت نرمالسازی تغییرات سیستماتیک اتخاذ کند.[10]
اندرو کوریبکو نویسنده کتاب جنگ هیبریدی در گفتوگو با فارس پلاس گفت:
شبکههای اجتماعی در آشوبهای اخیر ایران به منظور انتشار اخبار جعلی پیرامون آنچه "رویدادهای ماشهای" نامیده میشود بکار رفته است. این دست اخبار جعلی، دستآویزی است برای رسیدن به هدفی دیرینه: انقلاب رنگی
شبکههای اجتماعی همچنین بستری شد برای معترضین تا جنایتهای بیثباتسازخود علیه حکومت را هماهنگ کنند. هم معترضینی که آگاهانه با جریانهای خارجی توطئه میکنند و هم اکثریت قریب به اتفاق افرادی که توسط هموطنان خیانتکارشان گمراه شدهاند.
آشوبهای اخیر ایران همه نشانههای تلاش برای انجام یک انقلاب رنگی کلاسیک را داراست. انقلابی که تشدید تنشهای سیاسی-اجتماعی موجود را بواسطه اخبار جعلی نشانه رفته است. در این مدل، اعتراضات حاصل از تنشهای موجود، علیه دولت هدف به کار گرفته میشود. ایران بار دیگر به دلیل امتناع از تسلیم یکجانبه منافع ملی مرتبط با مذاکرات هستهای و نقش رو به افزایش ایران در حرکت به سمت جهان چندقطبی با ابزارهای هیبریدی مورد حمله قرار گرفته است.
شبکههای اجتماعی؛ بستری برای توزیع اخبار جعلی
کوریبکو میافزاید: شبکههای اجتماعی افرادی را که از قبل درجاتی از احساسات ضد حکومتی دارند کنار هم جمع، سپس آنها را بواسطه اخبار جعلی رادیکال میکند و بستری را برای هماهنگی جرائمشان علیه حاکمیت فراهم میسازد. بدون شبکههای اجتماعی، طرح انقلاب رنگی از بین رفته و کارایی خود را از دست میدهد. با این حال، از سوی دیگر، رسانه های اجتماعی می توانند توسط میهن پرستان و سازمانهای جامعه مدنی مرتبط نیز برای مقابله با روایتهای نادرست و خیانتآمیز مورد استفاده قرار گیرند.
جنگ اطلاعاتی با هدف افزایش شکاف موجود در جامعه و بیثباتسازی کشور هدف صورت میگیرد. آنچه تاکنون در ایران رخ داده، نشان میدهد این جنگ اطلاعاتی تاحدودی اثر داشته اما نتوانسته کشور را به سمت هرج و مرج کامل سوق دهد. چالش جنگ هیبریدی باقی خواهد ماند، اما غیرقابل حل نیست، به خصوص اگر جامعه بر محور میهن دوستی و علیه این مداخله گری گرد هم آید.
شبکههای اجتماعی میتوانند ادراکات از قبل موجود را تقویت کند، به خصوص جایی که اخبار جعلی به کار گرفته میشود، افراد دارای حس ضدحکومتی رادیکالتر خواهند شد. چون هر فردی به آن دسترسی دارد، درست زمانی که فرد مطلبی دراماتیک بخواند، اثرآن میتواند آنی باشد و فورا او را به واکنش وادارد. مردم باید سواد رسانه ای مناسبی کسب کنند تا اخبار جعلی را از اخبار واقعی تشخیص دهند و همچنین یاد بگیرند که چگونه احساسات خود را بهتر کنترل کنند.
آمریکا بدنبال تغییر رژیم در ایران است
کوریبکو در مورد اقدامات آمریکا علیه ایران میگوید: انسان شناسان فرهنگی آمریکا، مهاجرین ضددولتی ایرانی، آژانس های اطلاعاتی، کارشناسان منطقه ای و دانشمندان علوم اجتماعی، سال ها روندهای سیاسی-اجتماعی (امنیت نرم) جمهوری اسلامی را از نزدیک مورد مطالعه قرار داده اند. بنابراین، آنها خطوط اصلی اشتباه کشور هدف را شناسایی کردهاند و روایتهای اخبار جعلی ایجاد کردهاند؛ اخباری که به عنوان سلاح عمل میکند و انتظار میرود آنها را بیشتر گسترش دهند. سپس عملیات تفرقهبینداز و حکومت کن آنها بیشتر از طریق رسانههای اجتماعی و عوامل آنها در داخل ایران انجام می شود.
هدف استراتژی کلان آمریکا تغییر رژیم در ایران و سپس بالکانیزه کردن این کشور تاریخی است. چه به صورت رسمی و چه غیررسمی از طریق سناریوی بوسنیایی به اصطلاح «فدرالیسم هویتی». جمهوری اسلامی به دلیل ایستادگی همیشگی در جبهه عدالت در برابر توطئههای مشترک آمریکا، اسرائیل و عربستان در منطقه مجازات می شود.
راهکار، حذف شبکههای اجتماعی نیست
کوریبکو تاکید کرد: رسانه های اجتماعی باید به منظور شناسایی و خنثیسازی پیشگیرانه تهدیدات امنیتی پنهان، از جمله تهدیداتی که به اخبار جعلی برای پیشبرد اهداف فریبنده ضد حکومتی خود متکی هستند، تحت نظارت و تنظیم قرار گیرند.
این بسترها شمشیر دولبهای هستند که میتوانند برای استراتژی "تفرقه بیانداز و حکومت کن" و همچنین برای متحد کردن جامعه، بسته به اینکه چه کسی از آنها استفاده میکند و برای چه هدفی استفاده میکند، استفاده شود. بنابراین حکومت و جامعه مدنی میهنپرست باید عمیقاً در مورد اینکه چگونه میتوانند از رسانههای اجتماعی برای اهداف مثبت استفاده کنند تدبیری بیاندیشند.
استاندارد دوگانه شبکههای اجتماعی در آشوبهای اخیر ایران
پیامرسانها و شبکههای اجتماعی چون توئیتر و اینستاگرام، در میانه آشوبهای داخل ایران، نه تنها قوانین خود و قوانین بینالمللی در جلوگیری از گسترش خشونت و آموزش رفتارهای رادیکال را نادیده گرفتند؛ بلکه در مقابل، اجازه انتشار روایتهایی که اتحاد و انسجام مردمی را رقم میزند، گرفتند.
بر اساس بیانیه مشترک نهادهای اطلاعاتی ایران، توییتر فقط در بازه زمانی ۲۰ شهریور تا ۲۰ مهر بیش از ۵۰ هزار کاربر جدید فارسی زبان با هویتهای جعلی در توییتر ساخته شده است تا بر علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت کنند. این در حالی است که پیش از آن ماهانه حداکثر در حدود چهار هزار کاربر فارسی زبان در توییتر ایجاد میشده است. همچنین توییتر با حداقل ده برابر کردن ظرفیت انتشار پیام برای هر کاربر در ساعت و لغو بسیاری محدودیتهای دیگر، نهایت سعی خود در کمک به بزرگنمایی و برجستهسازی اخبار جعلی و تشدید جنگ ترکیبی علیه جامعه فارسی زبان در سراسر جهان را اعمال کرد.
بر اساس همین بیانیه، شرکت متا، مالک اینستاگرام و واتساپ نیز مشابه توییتر، تمام قوانین بینالمللی و قوانین رسمی خود را در مقطع اغتشاشات ایران زیر پا گذاشت و با اقداماتی از قبیل دستکاری عمدی الگوریتمهای هوش مصنوعی باعث شد اخبار جعلی، موارد نفرتافکنی و اقدامات خشونتآمیز با شدت بسیار زیاد برای جامعه ایرانی به صورت هدفمند منتشر شود.
[1]https://www.potomacinstitute.org/images/stories/publications/potomac_hybridwar_0108.pdf
[2]https://www.academia.edu/24355682/Hybrid_Wars_The_Indirect_Adaptive_Approach_To_Regime_Change_by_Andrew_Korybko
[3] https://www.ndc.nato.int/news/news.php?icode=885
[4]https://www.doria.fi/bitstream/handle/10024/74215/E4081_HuovinenKPO_EUK63.pdf?sequence=1&isAllowed=y
[5]https://www.vox.com/world/2018/10/8/17884154/social-media-cyberwar-isis-taylor-swift-peter-singer
[6] http://www.fhijournal.org/journals/2021/15/FHI_15_GamaMo_gin.pdf
[7] https://www.gmcrjournal.com/papers/pygHMtIIkb.pdf
[8]https://www.researchgate.net/publication/359392844_Cyber_Warfare_as_an_Instrument_of_Hybrid_Warfare_A_Case_Study_of_Pakistan
[9] https://stratcomcoe.org/cuploads/pfiles/tomas_nissen_article_12-09-2016.pdf
[10]https://www.abebooks.com/Hybrid-Wars-Geopolitical-Conflicts-Postmodern-Age/31273758949/bd
پایان پیام/.