به گزارش خبرگزاری فارس در سالگرد حضور حضرت آیتالله خامنهای در حادثه زلزله فردوس، رویداد ملی «جهاد مقدس» در این شهرستان برگزار میشود.
ایمان عطارزاده معاون هماهنگی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب، با اعلام این خبر گفت: به مناسبت پنجاه و چهارمین سالگرد حضور جهادی حضرت آیتالله خامنهای در واقعه زلزله فردوس در شهریورماه سال ۱۳۴۷، رویداد ملی جهاد مقدس در این شهر برگزار میشود.
عطارزاده در ادامه اظهار داشت: در این مراسم از کتاب «دوباره فردوس» که روایتی از حضور حضرت آیتالله خامنهای و خدمات جهادی ایشان در آن ایام است، رونمایی خواهد شد.
این کتاب به قلم آقای مهرداد نوشته شده برای اولینبار خاطرات و اسناد منتشر نشده از رهبر انقلاب در موضوع حضور ایشان در زلزله فردوس سال۱۳۴۷ منتشر میشود.
عطارزاده با اشاره به اینکه حضرت آیتالله خامنهای به عنوان یک روحانی مردمی و دغدغهمند، پس از اطلاع از وقوع زلزله فردوس در سال ۱۳۴۷ به این شهرستان سفر کردند، افزود: ایشان طی حضوری دو ماهه در این شهر ضمن جمعآوری کمکهای مختلف مردمی، پایگاه امداد روحانیت را ایجاد کردند و اقدامات مهمی را در خدمترسانی به مردم زلزلهزده فردوس سامان دادند.
معاون هماهنگی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب افزود: با هدف تبیین و ارائه الگوی تراز مدیریت جهادی، رویداد ملی جهاد مقدس از اول الی سیزدهم شهریورماه با محوریت خدمترسانی به مردم شهرستان فردوس و مناطق اطراف آن برگزار میشود.
وی افزود: این خدمترسانی با حضور ۵۰ گروه جهادی و ۵۰۰ جهادگر نخبه در قالب اجلاسیه ملی جهادگران کشور در حوزههای خدمات، عمرانی، عشایری پزشکی و دندانپزشکی خواهد بود که به همت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای، سازمان بسیج سازندگی و ستاد استانی این رویداد در استان خراسان جنوبی برگزار میشود.
عطارزاده خاطر نشان کرد: برنامه محوری رویداد ملی جهاد مقدس آیین رونمایی از کتاب «دوباره فردوس» است.
وی افزود: این مراسم با حضور جمعی از مسئولین کشوری، فرهیختگان، نخبگان و فعالان عرصه جهاد و خدمترسانی در مصلی جمعه شهرستان فردوس برگزار خواهد شد.
معاون هماهنگی دفتر حفظ و نشر حضرت آیتالله خامنهای برپایی نمایشگاه تصویری جهاد مقدس با موضوع روایت حضور حضرت آیت الله خامنهای در زلزله فردوس، برگزاری مسابقه دانش آموزی با هدف تبیین الگوی جهادی ویژه نوجوانان، برگزاری کارگاه تبیین گفتمان مدیریت جهادی رهبر معظّم انقلاب اسلامی در سطح شهر فردوس و برپایی نمایشگاه عرصه آثار و محصولات مرتبط با اندیشه معظّم له را از برنامههای پیشبینی شده در حاشیه این رویداد عنوان کرد.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم...
یکی دو روز اخبار زلزله میرسید مشهد. یکی دو سه روز از زلزله گذشته بود. من به ذهنم رسید که ما در مقابل این زلزله تکلیفی داریم؛ نداریم؛ میتوانیم کاری بکنیم؟ آنوقت هم صرفاً نظر به همین امداد بود. شاید مثلاً دنبالش یک فکر سیاسی نبود. لکن بهتدریج یک هویت سیاسی و یک حادثه سیاسی مهم بهنفع جریان نهضت بهوجود آمد. با بعضی از رفقا تماس گرفتیم، دیدیم آمادگی هست. با پسر آقای قمی که ما آنوقت با بیت آقای قمی ارتباطمان خیلی نزدیک بود، تماس گرفتیم، چون پشتیبانی، لازم بود. ما امکانش را نداشتیم.[اما] آنها داشتند. گفتند یک چیزهایی که برای زلزله [زدگان] لازم است ما فراهم میکنیم آقای مروارید حاضر شد بیاید، از کسانی که یادم است آقای مروارید بود؛ به نظرم آقای صدرزاده بود، پدر همین آقای صدرزادۀ قاری که اواخر هم سالها تهران بود و چند سال پیش فوت کرد. ایشان هم جزءِ همین شاگردهای مرحوم آقا میرزا مهدی و این جماعت بود. ایشان هم حاضر شد بیاید. پسر آقای قمی هم آمد. ماها بودیم. من بودم و آقای طبسی و آقای هاشمینژاد بود و بهنظرم آقای محامی. آقای دهشت هم شاید بود.
تدارکات و پشتیبانی مالی
دست روحانیون خالی بود و فراهم کردن امکانات امدادرسانی نیاز به مکنت مالی داشت. دفتر مراجع مشهد هم آنقدرها نمیتوانست کمک کند. لذا طبق سنت حسنه ایران، خیرین بازار و کسبه مومن، کاروان امداد روحانیت را همراهی و پشتیبانی کردند: حاجعبدالرضا غنیان، آقای رحیمیان ـ صاحب فروشگاه خاور حاجمحمود کرامت و آقای عابدزاده.
سرعت در عمل
«رفتیم گاراژ تا وسیلهای برای رفتن پیدا کنیم. هیچ وسیلهای برای رفتن به فردوس نبود. در همین حین، یک اتوبوس از زابل آمد. گفتیم همین اتوبوس را بدهید به ما. گفتند جادۀ فردوس گردنه دارد و این اتوبوس ترمز مطمئنی ندارد. گفتیم چارهای نیست با همین اتوبوس میرویم. اتوبوس را کرایه کردیم و حرکت کردیم. از اطراف حرم که عبور میکردیم، یک کامیون هم پشت سر ما بود. یک طلبه با بلندگو صدا میزد:
بنیاسد فغان و غوغا کنید
برای جسم حسین، کفن مهیا کنید
این نوع اطلاعرسانی و شعار و نوحهای که میخواندیم، بازاریان را خیلی تحریک میکرد. وسایل را میآوردند و به افرادی که بالای کامیون بودند، تحویل میدادند. مخصوصاً صنف بزاز، توپهای پارچه سفید را برای کفن و دفن اموات میریختند داخل همین کامیون. ماشین پر از وسایل شد و راه افتادیم طرف فردوس.»
مقاومت در مقابل ناملایمات
صبح روز بعد تعدادی مأمور به مدرسه حبیبیه آمدند و گفتند کمکرسانی به زلزلهزدهها باید با نظارت هلالاحمر باشد. اگر شما تحت نظارت هستید مشکلی نیست و الّا بساط خود را جمع کنید و بروید. بعد هم چادر روحانیون را خراب کردند و مقداری از وسایل کمکرسانی را ریختند داخل ماشین و بردند.
استقبال ناخوشایند از گروه امداد روحانیون، برخی را سست و مأیوس کرد. این یأس و سستی که بر تعدادی از همرهان غالب شد، بهیاد آقا مانده است: «یک بار همان اوایلی که رفته بودیم آمدند[به هر حال]از طرف شهرداری آمدند و گفتند: باید جمع کنید وبروید.در جمع ما ولوله افتاد که چکار کنیم. یک عده گفتند: آقا ناچاریم جمع کنیم. مجبوریم برویم ، من گفتم: ما جمع نمیکنیم و نمیرویم. اینها همه قبول میکنند. چارهای ندارند. علتش هم این است که ما نان داریم و این مردم گرسنهاند. وقتی که مردم گرسنهاند و جایی نان هست، [ماندن] تضمین شده است. شهرداری هیچ غلطی نمیتواند بکند! بعضیها گفتند آره، [بعضی ها گفتند:]نه ومانند این حرف ها.
عصر آمدند و آقای تلافی را که فعال بود وجلوی چشم بود بردند شهرداری[بعضی] گفتند: ببینید، میآیند همه ما را میگیرند. گفتم: حالا یک امشب و فردا را صبر کنیم. دو سه ساعتی گذشت و [آقای تلافی را] ول کردند. فهمیدیم هیچ چیزی دنبالش نیست و دیگر ادامه دادیم.»
یارگیری از میان نیروهای بومی
وقت آن رسیده بود که سیدعلی خامنهای از میان مردم بومی چند بلد و واسطۀ ارتباط با مردم انتخاب و دعوت به همکاری کند. سیدجمال جلیلی، حسین بخشایش، هوشنگنژاد و روحانیونی چون آقای انصاری، غفاری، کوهکن، عمادی، شیخ مرتضی امانتی، آقای محبی که ارادتمند حاجشیخ مجتبی قزوینی بودند حالا گرد آقای خامنهای جمع شده بودند. بار اول که سیدجمال رفته بود خدمت آقا، ایشان فرموده بودند: «آقای جلیلی، ما آمدهایم برای امداد. ما با این شهر چندان آشنا نیستیم. شما باید کمک کنی. گفتم خاطرتان جمع باشد.»
دولت تعدادی چادر اهدایی از کشورهای خارجی و مراکز امدادرسان بینالمللی را در کمپهای مجزا و جداگانهای که به محلههای چهارگانه شهر نزدیک بود، بر پا کرد. این طرف هم «نقشهای را آقای خامنهای طراحی کرد و نقطههایی را نشانگذاری کرد که کمپ بزنیم. مجدد هم از مشهد چادر فرستادند و شروع کردیم به احداث و ساماندهی کمپها.»
برخی مردم از خرابهها دل نمیکندند و از خانههای شکسته فاصله نمیگرفتند. اینان از استقرار در کمپها سر بازمیزدند به نشانه مخالفت با طرح کوچیدن به باغهای نیمهراه(اسلامیه). برای ترغیب اهالی باید کمپها در نزدیکترین مکان به محلههای چهارگانۀ شهر احداث میشد و این نتیجهای بود که پس از گشتوگذار در شهر زلزلهزدۀ فردوس در ذهن آقا نقش بسته بود و حالا درصدد بود که برای ساماندهی مردم در نزدیکترین جا به هر محله، کمپی احداث کند. کمپها با تعدادی چادر که هلال احمر آورده بود و تعدادی از چادرهای روحانیت و معدود چادرهایی که از کشورهای خارجی رسیده بود، احداث شد.
هر کس وارد کمپ روحانیون میشود و شیوۀ نصب چادرها و تقسیمبندی و چینش اقلام را بیند، به حضور مدیری کارآمد و حاذق پی میبرد. نظم و انضباطی که در بحبوحۀ بحران و ازهمگسیختگی افکار، اعتماد امدادگران و امدادجویان را بهخود جلب میکند. کارها خیلی منظم پیش میرود. هر خیمهای متعلق به یک کالا است. یکی برای چایی؛ یکی برای قند؛ یکی برای پتو و لحاف و پارچه؛ یکی برای چراغ والر و یک صندوق آهنی هم گذاشتهاند که دفاتر را میگذارند داخل آن.
مدیریت پایگاه چادر مخصوصی نداشت و آقا از همینجا پایگاه را اداره میکنند. میز گذاشته بودند و دفتری و حساب و کتابی است. مردم میدانند از چه کسی چه چیزی بخواهند. این نظم و ترتیب بهقدری در میان آن آشوبستان بهچشم میآید که دولتیها را هم به تحسین وامیدارد.
اعتماد سازی
« از همه گروهها هم میآمدند، از همه جا. مثلاً گفتم یک جماعتی، که یادم نیست از کجا بودند، از حسینیّه ارشاد بود یا جای دیگر که آقای باهنر بینشان بود [آمدند]؛ و ایشان آمد خیلی کیف کرد؛ گفت واقعاً چه تشکیلاتی، چه نظمی؛ خیلی خوشش آمد، وقتی آمد دید. آقای شیخ علیاصغر مروارید با یک جماعتی آمدند و هیجانی شد؛ [چون] آدم این جوریای هم هست، [یعنی] هیجانی که چشمهایش یک خرده اشکی است و بنا کرد شعار دادن که «شماها پرچم اسلام را بالا بردید، زنده کردید اسلام را» و از این حرفها.
غصه دین و عبادت مردم راخوردن
سیدعلی خامنهای روزهای اول حضور در فردوس با گروهی از بزرگان روستای خانکوک مواجه شد که برخلاف سایرین که بهفکر چادر و خیمه برای سروسامان دادن زندگی خودشان بودند، نامه آورده بودند که از پایگاه امداد روحانیت چادر گروهیِ بزرگی تحویل بگیرند برای برپایی مسجد.
ایشان از این حرکت مردم خانکوک خشنود شدند و به سیدجمال جلیلی گفتند: خانکوک را در اولویت ساخت یک حمام قرار بدهید. پایگاه امداد روحانیت معتقد بود حمام هم مثل مسجد برای اجتماع مسلمین واجب است.
به گزارش فارس کتاب «دوباره فردوس» روایت حضور جهادی آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) در زلزله فردوس در سال ۱۳۴۷ روز یکشنبه ۱۳ شهریور ماه ساعت ۸ صبح در مصلای نماز جمعه شهرستان فردوس رونمایی میشود.
انتهای پیام/