به گزارش خبرگزاری فارس از قم، شهید رضا شعبانزاده در تاریخ بیست و پنجم مرداد ماه ۱۳۴۱ در روستای وشنوه از توابع استان قم دیده به جهان گشود. وی عملیات فجر در تاریخ ۱۹ بهمن ماه ۱۳۶۱ در منطقه رقابیه به فیض شهادت نایل شد. پیکر پاک و مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای علیبنجعفر(ع) قم آرام گرفته است. در ادامه وصیتنامه شهید رضا شعبانزاده را میخوانید.
«و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» / گمان مبرید کسانى که در راه خدا کشته مىشوند مردهاند، بلکه زندهاند و در نزد خدایشان روزى مىبرند.
به نام خالق در هم کوبنده ستمگران و یار مستضعفان و ذلیلکننده مستکبران سخن آغاز مىکنم چرا که بى او کلماتم معنى نمىدهد و مفهومى ندارد.
بدانیم و بیندیشیم درباره معشوق، اگر عاشقیم بودیم و به سوى او، اگر دلهای ما جا دارد مگر ممکن است عاشق باشیم ولى معشوق را به فراموشى بسپاریم؟ مگر ممکن است عشق معشوق در تمام ابعاد وجود ما رخنه کرده باشد و آنگاه او را فراموش کنیم و راستى آیا ممکن است با چنین وضعى و چنین توصیفى که معشوق در تمام ابعاد وجودمان رخنه کرده آن گاه او ما را به دست فراموشى بسپارد؟
اگر عاشقیم پس چرا این همه عُجب؟ اگر عاشقیم پس چرا این همه کبر؟ اگر عاشقیم پس چرا این همه نابسامانى؟ اگر عاشقیم پس چرا این همه چشم به دنیا؟
بایستى بگوییم و اقرار کنیم که هنوز عاشق نشدهایم؛ هنوز خود را فنا در بقا نکردهایم؛ هنوز چرک و چرکینیم و بالاخره هنوز سر تسلیم در مقابل معبود فرود نیاوردهایم؛ پس بیایید به اعمال انبیا و اولیای خدا نظر کنیم، بیایید از امامان و خالصان و مقربان به درگاه خدا درس بگیریم. آرى درس دین دارى درس حیات و درس ممات را .
بیایید على(ع) را نظاره کنیم، بیایید حسین(ع) را نظاره کنیم؛ وقتى چشمان دل را باز مىکنى على(ع) را در روز مىبینى که با تمام وجودش کار مىکند تا رضایت معشوقش را جلب کند و باز مىبینى که ذوالفقارش همیشه و در همه جا مشغول است و على در مقابل، تمام کسانى که سد راه رسیدن به معشوق هستند را از دم تیغ مىگذراند. ولى باز على را شبانگاه مىبینى که سر در چاه مىبرد و ضجه مىزند و ناله سر میدهد و معشوق را طلب مىکند. آن على همان است که در مقابل تمام مستکبران دندانهایش را بهم مىفشارد و همچون شیر مىغرد و به دشمن یورش مىبرد.
ولى شبانگاه آن هنگامى که تمام خفتگان در خوابند تنهاى تنها با دلى سرشار از عشق به خدا به دیدار خدا میرود و تسلیم بودن خود را در برابر الله با کرنش و نیایش با قلمش و با شمشیرش اعلام مىنماید.
حسین(ع) سید و سرور شهیدان در برابر دشمن فرو مایه فریاد مىزند: «آیا گمان کردهاید که پس از کشتن من در دنیا به نان و نوایى خواهید رسید؟ یا کاخهاى خود را مجللتر خواهید نمود؟ هیهات هیهات !! »
امروز در ایران اسلامى که سرمشق ما و الگوی ما حسین بن علی(ع) است و یارىدهنده ما امام زمان(عج) است و نایب بر حقش امام خمینى نیز در برابر صدام و صدامیان و استکبار جهانى فریاد بر مىآورد که بکشید ما را ، علىاصغرهاى ما را بکشید، تازه دامادها و حنظلهها را؛ ولى بدانید که به نان و نوایى نخواهید رسید.
بارالها، ایزدا، پروردگارا، از تو مىخواهیم که یاریمان کنى. خدایا به محمد(ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدند. به على(ع) بگو که شیعیانش قیامت به پا کردند و به حسین(ع) بگو خونش در رگها همچنان مىجوشد؛ به عباس(ع) بگو که پیروانت همچون بهشتىها با دو دست از تن جدا به شهادت رسیدند.
خدایا تو خود گواهى که ما با امام خمینى میثاق بسته و به او وفاداریم و به او دل بستهایم زیرا که او به اسلام و قرآن وفادار است و اگر چندین بار ما را بکشند و زندهمان کنند دست از او نخواهیم کشید.
خدایا اگر دشمن چشم ما را از حدقه در مىآورد عیبى ندارد، خدایا اگر دشمن سر جوانان ما را از تن جدا میکند عیبى ندارد، خدایا اگر دشمن دستان ما را از بدن جدا مىسازد عیبى ندارد، خدایا اگر دشمن جوانان ما را زنده به گور میکند عیبى ندارد، ولى خدایا! از تو میخواهیم یاریمان نمایى تا در برابر دشمن میثاقمان را نشکنیم و به میثاقمان با امام، جامه عمل بپوشانیم.
وصیتى دارم به مادر عزیزم! اى مادر هنگامى که سیدالشهدا(ع) براى جنگ آماده مىشد، به خانواده مکرمهاش چنین گفت: این مصیبت ها و سختیها زودگذر و تمامشدنى است ولى به پاداش این جانفشانیها، فداکاریها به نعمتهاى ابدى و بىپایان خداوندى خواهید رسید و بر سر پرکرامت و بزرگوارى تکیه خواهید زد. اگر مى خواهید در مقام و عظمت شما خللى وارد نشود هیچگاه زبان به شکایت نگشایید و آنچه را که از قدر و منزلت شما میکاهد، بر زبان نیاورید.
مادر عزیز! اگر چه این دومین فرزند توست که در آتش خشم و کینه دشمن مىسوزد و به لقاء الله مىپیوندد ولى از تو مىخواهم که استوار و ثابت قدم همچنان قبل باشى و بمانى. تا باشد مظلومیت اسلام و مسلمین بر جهانیان ثابت شود، تا باشد تاریخ رشادتها و دلاوریها شما برادران عزیز را به ثبت رساند، تا باشد تاریخ بداند مادرانى نیز بودند که اسماعیل هاشان را به قربانگاه فرستادند.
مادرم از تو مىخواهم که در نمازت و در نیایشهاى شبانهات امام امت، خمینى بتشکن را فراموش نکنى.
والسلام، «رضا شعبانزاده»
انتهای پیام / 78032