اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

استانها  /  اصفهان

تنها دخترش را به پدرم سپرد و عازم عملیات شد

قبل از اینکه من به جبهه بیایم فاطمه فرزند ۵ ماهه وی از پشت بام به زمین افتاده و سرش شکسته و زخمی شده‌ بود و من چون عملیات بود، او را به پدرم سپردم و آمدم و نمی‌دانم وضعیتش چگونه است.

تنها دخترش را به پدرم سپرد و عازم عملیات شد

به گزارش خبرگزاری فارس از سمیرم، شهید سید عبدالجبار موسوی فرزند سید محمدیار متولد ۵ مرداد ۱۳۴۰ در روستای ابملخ از توابع شهرستان سمیرم بعد از گذراندن مقطع ابتدایی به کار کسادرزی مشغول شد و در سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد و صاحب یک دختر به نام فاطمه شد؛ وی کشاورز بود و بعنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.

 

برادر شهید می گوید: سیدعبدالجبار سومین فرزند خانواده بود، روستای ما بسیار دورافتاده و صعب‌العبور بود، شهید دوران کودکی و حتی ازدواجش در روستای آبملخ زندگی می‌کرد.

وی در سال ۶۲ به مدت سه ماه به جبهه کردستان اعزام شده بود و بعد به مرخصی آمد و مجددا به جبهه برگشته بود؛ من که مشغول گذراندن دوره آموزش نظامی بودم و اطلاعی از برادرم نداشتم بعد از طی آموزش نظامی از طریق تیپ قمر بنی هاشم عازم کردستان شدم؛ بعدا که پدرم نامه‌ای برایم نوشت از حضور سیدعبدالجبار در کردستان مطلع شدم و همین باعث شد که من به جستجوی او بپردازم و سرانجام او را پیدا کردم که در برخورد اولی که داشتیم او سراغ تنها فرزندش فاطمه را گرفت و من که از آموزش رفته بودم و اطلاعی نداشتم گفتم همه سلامت هستند.

بعد تعریف کرد: قبل از اینکه من به جبهه بیایم فاطمه فرزند ۵ ماهه وی از پشت بام به زمین افتاده و سرش شکسته و زخمی شده‌ بود و من چون عملیات بود، او را به پدرم سپردم و آمدم و نمی‌دانم وضعیتش چگونه است؛ تو هم که آمده‌ای، بعد برای اینکه روحیه من کسل نشود گفت: خب انشاالله خدا خودش کمک می‌کند.

 

بعدها فهمیدم که به خاطر نزدیک بودن عملیات، دخترش را در بیمارستان به پدر سپرده و خود را به جبهه رسانده است.

شهید و تعدادی از رزمندگان بعد از مدتی از کردستان به جنوب اعزام می‌شوند و من دیگر از او اطلاعی نداشتم تا اینکه حدودا دو ماه بعد یک شب خواب دیدم که من و پدرم با هم به قبرستان رفته بودیم و در ورودی قبرستان یک تابلو بود که عکس شهید بر روی آن نصب شده بود؛ ناگهان تندبادی وزید و طوفان شنی برپاشد و متوجه شدم عکس برادرم کنده شده و روی زمین افتاده است.

فردای آنروز از خواب بسیار منقلب بودم و ناراحت و بعد که به مرخصی آمدم متوجه شدم که برادرم در عملیات خیبر در جزیره مجنون عراق مفقودالاثر شده است.

یکی از همرزمان شهید در کردستان به نام سیدحسنقلی موسوی می‌گوید: در کردستان با هم بودیم یک روز مرخصی گرفتیم تا به شهر سنندج برویم هم هوایی تازه کنیم و هم چند عکس یادگاری بگیرم آن زمان امنیت کامل برقرار نبود و توصیه می‌کردند که چند نفر باهم برویم.

ما دو نفر بودیم؛ از راه‌ پله یک ساختمان در منطقه بالا رفتیم و وارد یک مغازه عکاسی شدیم؛ عکاس از ما پرسید اهل کجایید؟ گفتم سمیرم اصفهان، گفت: چرا شما به اینجا می‌آیید، مگر از جانتان سیر هستید، اگر من همین الان شما را اینجا بکشم چه کسی به داد شما می رسد؟ من که مسلح نبودم، نگاهی به سیدعبدالجبار کردم، ناگهان او دست برد و از زیر لباسش نارنجکی را در آورد و به او گفت: ما هم دست خالی نیستیم.ناگهان رنگ از صورتش پرید و دست‌های خود را بالا برد و گفت: اشتباه کردم و ما بیرون رفتیم؛ من متوجه شدم که سیدعبدالجبار واقعا تیزبین و باتجربه است.

 

وی در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۶۲ در عملیات خیبر در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید و جاویدالاثر شد و امروز بعد از ۳۹ سال انتظار پیکر وی شناسایی و همزمان با تاسوعای حسینی بعد از چند روز تشیع در نقاط مختلف شهرستان در زادگاهش روستای سادات آباد سمیرم مأوا گرفت.

 

پدر وی سال‌ها پیش به فرزند شهیدش پیوست و مادر همچنان چشم انتظار آمدن فرزند چشم به راه آبادی نشسته تا آمدنش را به نظاره بنشیند هرچند مادر سال‌هاست که حال و روز خوبی ندارد ولی با شنیدن خبر آمدن فرزند راهی بیمارستان شد و انتظار به سرآمد و فرزند به آغوش مادر بازگشت.

شهرستان سمیرم با تقدیم بیش از ۴۰۰ شهید در ۱۶۰ کیلومتری جنوب اصفهان واقع شده است.

 

 

انتهای پیام/۶۳۱۱۱/م/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول