گروه زندگی؛ زینب نادعلی: مسیرتان اگر به میدان تجریش و آن حوالی خورد. چشم‌تان به گنبد و گلدسته های بارگاه امامزاده صالح افتاد و هوای زیارت کردید. روبه‌روی حرم نرسیده به در ورودی درست دست چپ‌تان کافه غدیر برپاست! بروید و در این گرمای هوا یک لیوان شربت خنک مهمان امیرالمومین باشید!
همه چیزدقیقا به زیبایی یک کافه چیده شده. دور تا دور محوطه پرچم های سبز رنگ یاعلی به چشم می‌خورد و روی هر صندلی که بنشینی مسیر نگاهت ختم می‌شود به گنبد فیروزه‌ای رنگ بارگاه امامزاده صالح. خادم‌های کافه غدیر از حوالی ظهر مشغول آماده کردن کافه می‌شوند تا بعد از اذان مغرب میزبان مهمانان امیرالمومنین باشند.
هرکس که وارد می‌شود یکی از خادم‌ها با خوش‌رویی به استقبالش می‌رود. مهمان‌ها دور یک میز به انتخاب خودشان می‌نشینند و خادمی می‌آید تا سفارش‌شان را ثبت کند. شربت بهار نارنج، شربت آلبالو، خیار سکنجبین، موهیتو و... فرقی نمی‌کند هر کدام را که بخواهی و هرچندبار که سفارش بدهی مهمان مولا هستی!
روی هر میز چند کاغذ تا شده قرار دارد که خادم‌ها اسمش را گذاشته‌اند فال غدیر! روی هرکاغذ هم سخنی از امیرالمومنین و توصیه‌ای از ایشان است که به زمان امروزی نوشته شده و تا سفارش‌ها آماده شود تلنگر خوبی است برای برخی از ما!
سجاد یکی از خادم‌های کافه غدیر می‌گوید:« این تلنگرها گاهی خوب به دل و جان آدم ها نشسته اند.» ماجرا را که می‌پرسم قصه‌ای را برایم شرح می‌دهد:«یک بار میزبان سربازی بودیم که حال دلش خوب نبود. از خانواده‌اش دور شده بود و این دوری عذابش می‌داد. توصیه کردیم از روی میز یک فال بردارد. فال را که خواند امیرالمومنین سفارش کرده بود برای آرامش دل‌تان قرآن بخوانید. اشک نشست گوشه چشم‌اش انگار که جوابش را گرفته باشد گفت جلوی شما قول می‌دهم از فردا حتما قرآن بخوانم!»
ماجراها زیاد هستند و سجاد در ذهنش یکی دیگر را گلچین می‌کند و ادامه می‌دهد:«خانمی هم بود که در فالش توصیه شده بود به دیدن پدر و مادرش برود. والدین‌اش فوت کرده بودند و انگار خانم غافل شده بود از رفتن به مزارشان! او هم وقتی توصیه امیرالمومنین را خواند بغضش شکست و گفت از این پس هرچند وقت یک‌بار به زیارت مزارشان می‌رود.»
داستانِ اینجا به همان شربت‌های خنک و فال‌های غدیر ختم نمی‌شود. ذوق و شوق بچه‌های رهگذر که چشم‌شان به این کافه می‌افتد انگار از همه بیشتر است. خادم‌ها به بچه‌ها بادکنکی با طرح غدیر هدیه می‌دهند و برایشان یک پاکت تزئین شده که پر از خوراکی است می‌آورند. کنار این پاکت‌ها برگه‌ای برای رنگ‌آمیزی گذاشته شده که رنگ‌آمیزی این برگه‌ها نیز هدیه دارد! اشتیاق بچه‌ها با دیدن هدیه‌ها و این فضا فرصت مناسبتی است تا بیشتر از غدیر بدانند و این رسالتی است که گاه بردوش خانواده ها است و گاه بر عهده‌ی خادمان!
اگرچه این کافه از هر قشر و هر گروه سنی‌ای مهمان دارد اما با این حال استقبال خانواده‌ها از این فضا بسیار بیشتر است. اینکه محیطی باشد که علاوه بر گذراندن اوقات خوش در آنجا، از فضائل ائمه بشنوند و معنویت‌شان را حفظ کنند دلیلی است که به قول خودشان آنها را پای صندلی‌های این کافه کشانده است. دور میز 13 یک خانواده با دو دختر نوجوان‌شان نشسته‌اند. ذوق چشم‌های مادر خانواده را که می‌بینم با او هم صحبت می‌شوم می‌گوید:« ایده جالبی است و بسیار باب‌میل جوان‌ها و نوجوان‌ها! به نظرم جامعه به این هوشمندی نیاز دارد تا علاوه بر اینکه برای اعیاد، نذری داده می‌شود چنین کارهای فرهنگی هم صورت بگیرد. مثلا این گروه می‌توانستند نذری‌شان را در ایستگاه‌های صلواتی پخش کنند اما وقتی در بستر کافه آورده شده خانواده می‌آید دقایقی را به بهانه جشن غدیر دور یک میز می‌نشیند. پذیرایی می‌شود. از توصیه‌های امیرالمومنین می‌شنود و بهانه صحبت‌های‌شان مولا علی علیه السلام می‌شود، تاثیرگذاری بیشتری دارد. شاید این کار و این چند خط توصیه امیرالمومنین که روی فال‌ها نوشته شده از ساعت‌ها سخنرانی روی دخترهای من تاثیر بیشتری داشته باشد.
این حس و حال خوش برای خانواده‌ها و مهمانان با هدیه‌ای که هنگام رفتن از خادمان می‌گیرند ماندگار می‌شود. نرگس یکی از خادمان کافه می‌گوید:« این گلدان‌های شیشه‌ای که به اسم امیرالمونین مزین شده است را آماده کرده‌اند تا یادآور همیشگی حضرت علی و عید بزرگ غدیر برای مهمان‌ها باشد».
این روزها با فرارسیدن جشن غدیر همه شهر در تکاپوی آن هستند که لطف و ارادت خود را به امیرالمومنین به نحوی نشان دهند و هر کس با هرچه در توان دارد می‌خواهد در این جشن شریک باشد. جمعی از دانشجویان دانشکده علوم قرآنی تهران دوسال است که با برپایی کافه غدیر مبلغ این عید برزگ هستند! کافه غدیر تا شامگاه عید از ساعت 20 تا23 میزبان مهمانان امیرالمومنین خواهد بود.
انتهای پیام/
