اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

دیگر رسانه ها

برنامه هفتم توسعه یا برنامه اول پیشرفت؟

روی کارآمدن دولت سیزدهم با رویکرد تحولی، فرصت تاریخی مناسبی است تا در سال های آغازین گام دوم انقلاب، شاهد گذار از مدل های توسعه به الگوی پیشرفت در سطح برنامه ای نیز باشیم.

خبرگزاری فارس؛ یادداشت- علیرضا اسماعیلی مازگر: از عوامل اصلی و زیربنایی نتایج نامطلوب پیشرفت در گام اول انقلاب، حاکمیت تفکر توسعه­‌محور بر برنامه­‌های بلندمدت و میان مدت توسعه­‌ای کشور بوده است. خوشبختانه از یک دهه‌­ی اخیر در سطح گفتمانی شاهد تحوّل از مدل­های توسعه به الگوی پیشرفت با هدایت و راهبری حکمیانه مقام معظم رهبری بوده ایم. روی کارآمدن دولت سیزدهم با رویکرد تحولی، فرصت تاریخی مناسبی است تا در سال های آغازین گام دوم انقلاب، شاهد گذار از مدل های توسعه به الگوی پیشرفت در سطح برنامه ای باشیم.

از الزامات پیشینی ترسیم مسیر و نقشه راه رشد و توسعه هر کشوری، تعریف الگوی توسعه یا پیشرفت متناسب با مختصات هویتی آن جامعه است. جوامع متعلق به زیست بوم پیدایش انقلاب­های کبیر، لاجرم می بایست مدل توسعه­‌ی خود را با مختصات هویتی گفتمان تولید شده توسط آن انقلاب طراحی نمایند که در غیر اینصورت، در اجراء با مشکلات اجتناب­‌ناپذیری مواجه می­شوند.

ایران اسلامی، زیست بوم اصلی پیدایش انقلاب اسلامی است؛ انقلابی که در زمره یکی از سه انقلاب کبیر و مادر تاریخ معاصر جهان قرار دارد. از اینرو، مدل و الگوی توسعه‌­ی آن می بایست دارای تناسب و سازگاری کامل هویتی با گفتمان معرفتی آن باشد.

در چهل سال گذشته از انقلاب اسلامی، مدل های توسعه ای تدوین شده در ایران با مبانی شناختی غیرخودی طراحی و به مرحله اجراء گذاشته شده اند که طبیعی است با نتایج قابل قبولی همراه نشده باشند. «سند چشم انداز بیست ساله» و «برنامه­‌های توسعه­‌ی پنج ساله اول تا ششم»، برنامه های بلند مدت و میان مدت کشور در مدت مزبور هستند که به دلیل ناسازگاری مبانی معرفتی آنها با هویت گفتمانی انقلاب اسلامی، با ناکامی مواجه شده اند.

از حدود یک دهه‌­ی اخیر، با درایت، هوشمندی و هدایت حکیمانه­‌ی رهبر معظم انقلاب، شاهد تحول گفتمانی از مدل های توسعه به الگوی پیشرفت هستیم که تدوین «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»، مصداق بالادستی این تغییر و تحول گفتمانی بشمار می آید. همچنین دیگر اقدامات بالادستی از قبیل صدور «بیانیه‌­ی گام دوم انقلاب» و ابلاغ «سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی»، شتاب و سرعت تحول گفتمانی مزبور را موجب گردیده است. به تبع تحول گفتمانی در بالادست، تغییر رویکرد در پایین دست بویژه در برنامه های میان مدت توسعه ای، امری واجب و ضروری است که امید و انتظار می رود با روی کارآمدن دولت تحول گرا، شاهد وقوع آن باشیم.

چرا توسعه گرایی مانع اصلی پیشرفت در چهل سال اول انقلاب بوده است؟

   توسعه (development)، مفهومی پربسامد و از مباحث پردامنه در ادبیات علوم اقتصادی، جامعه شناسی، علوم سیاسی و بطورعام علوم انسانی است. هرچند تعاریف مختلف و متعددی درخصوص مفهوم «توسعه» از سوی اندیشمندان حوزه­ه‌ای مختلف علوم انسانی ارائه شده است، لیکن وجه اشتراک اغلب آنها، تعلّق و وابستگی معنایی و هویتی­ به گفتمان لیبرالیسم است.

در راستای شناخت بهتر و بیشتر ابعاد هویتی و لایه­­ های معنایی مفهوم «توسعه»، از روش ­شناسی تحلیل گفتمان بهره می‌­بریم. در این چارچوبِ روشی، هویت معنایی مفهوم «توسعه» در جذبه‌­ی دالِّ مرکزی و سایر عناصر منظومه‌­ی گفتمانی لیبرالیسم قابل فهم و تفسیر می باشد.

از منظر رویکرد گفتمانی، هر مفهومی بخودی خود و در محیط خارج از گفتمان، فاقد معنا و هویت است. مفاهیم در هر گفتمان در جاذبه‌­ی معنایی دالِّ مرکزی و در زنجیره هم ارزی و تفاوت، مفصل‌بندی و به انجماد معنایی می­رسند. همانطور که در نمودار زیر ترسیم شده است، «توسعه»، از مفاهیم و عناصر اصلی گفتمان لیبرالیسم است که معنا و هویت آن در جاذبه­‌ی دالِّ مرکزی این گفتمان یعنی اومانیسم شکل گرفته است. همچنین سایر مفاهیم اصلی این گفتمان از قبیل: سکولاریسم، کاپیتالیسم، یوتیلیتاریانیسم، عقلانیت ابزاری، آزادی غیرمتعهدانه، حقوق طبیعی، دموکراسی لیبرال، ناسیونالیسم و ... در شکل­گیری لایه­‌های معنایی و هویتی مفهوم «توسعه» تاثیر داشته‌­اند به این معنا که توسعه در گفتمان لیبرالیسم، لاجرم سکولار است. عقلانیت حاکم بر توسعه، عقلانیت ابزاری است. رویکرد اخلاقی توسعه، مبتنی بر اصالت لذت و اصالت سود و منفعت است. در معنای توسعه­، کاپیتالیسم و اصالت سرمایه نهفته است و الگوی سیاسی رهیافت توسعه، لیبرال دموکراسی است که در آن طبقه­‌ی بورژوا، دموسِ واقعی آن را شکل می­دهند و ...
 

مفصل ­بندی دالِّ توسعه در گفتمان لیبرالیسم

 
یکی از مفروضات تحلیل گفتمان، ضدیت و خصومت است. این روش تحلیلی برای پاسخ به این سوال که هویت های متکثر، چند پاره، کدر و متن­‌گریز چگونه در یک گفتمان به وحدت می­رسند، از مفهوم ضدیت سود می جویند. گفتمان­ها از طریق ایجاد مرزهای سیاسی و ضدیت میان ما و دیگری، در یک زنجیره­‌ی هم ارزی هویت یکپارچه خود را تعریف نموده و در عین حال، مانع تثبیت معنایی گفتمان­های رقیب می­شوند.

   در برابر و در ضدیت با لیبرالیسم، به عنوان یک گفتمانِ کلان، ناگزیر می بایست کلان گفتمانی به عنوان رقیب قرار داشته باشد تا امکان هویت‌­یابی و انسجام­‌بخشی فراهم گردد. اگر لیبرالیسم گفتمانی برآمده از انقلاب کبیر فرانسه هست، رقبای هم­تراز آن یقیناً گفتمان­‌های برآمده از انقلاب های کبیر خواهند بود. «کمونیسم» و «اسلام سیاسی»، دو کلان گفتمان برآمده از انقلاب کبیر روسیه و انقلاب کبیر اسلامی ایران هستند که دیگرها (others) و رقبای اصلی لیبرالیسم بشمار می­آیند. پس از فروپاشی شوروی و افول گفتمان کمونیسم از جایگاه رقیب، گفتمان اسلام سیاسی در جایگاه دیگرِ لیبرالیسم قرار گرفت. در این تقابل و خصومت مستمر، گفتمان لیبرالیسم از موقعیت هژمونیک خود برای بی­قراری و ازجاشدگی معنایی و ایجاد بحران هویت در گفتمان اسلام سیاسی بهره برده است که در موضوع بحث ما یعنی مفهوم و دالِّ «توسعه»، شاهد بحران معنا در چهار دهه­‌ی اخیر بوده ایم. به عبارت دیگر، ضدیت و خصومت دائمی لیبرالیسم با اسلام سیاسی آنهم از جایگاه گفتمانِ هژمون، مانع هویت­‌یابی مفهوم توسعه در گفتمان اسلام سیاسی متناسب با هویت دال مرکزی و سایر عناصر آن شده است.
 

خصومت و تقابل گفتمان های اسلام سیاسی و لیبرالیسم


همانطور که در شکل بالا ترسیم شده است، در منظومه‌­ی معنایی گفتمان انقلاب اسلامی دالّ­‌هایی چون عدالت، شریعتِ عقل­گرا، آزادگی و حُرّیت، عقلانیت وحیانی، اصالت امر اخلاقی با معیار حسن و قبح عقلی، مردم­‌سالاری دینی، امت اسلامی، تعالی انسانی و ... حول جاذبه‌­ی دالِّ مرکزی آن یعنی اسلام مفصل بندی شده اند. «پیشرفت»، از مهم­ترین عناصر گفتمان اسلامی سیاسی است که هویت معنایی آن در جذبه­‌ی دالِّ مرکزی و متاثر از عناصری است که به برخی از آنها اشاره گردید. در گفتمان انقلاب اسلامی، پیشرفتِ بدون عدالت بی معناست. عقلانیت حاکم بر پیشرفت، عقلانیت وحیانی است و نظام حقوقی حاکم بر آن، شریعت عقل­گرا و اجتهادی است. در مفهوم پیشرفت، آزادگی، حُرّیت و تعالی انسانی مدنظر است و امور اخلاقی با معیار حسن و قبح عقلی از اصالت برخوردارند.

متاسفانه درپی بی­قراری­‌های معنایی ناشی از تقابل و ضدیت گفتمان لیبرالیسم در چهار دهه­‌ی اول انقلاب، دالِّ «پیشرفت» آنگونه که می‌­باید موفق به هویت‌­یابی و انجماد معنایی نگردید. اگر نگاهی گذرا به مبانی نظری و معرفتی حاکم بر برنامه­‌ی توسعه­‌ی بلندمدت «چشم انداز بیست ساله 1404» و «برنامه­‌های توسعه‌­ی پنج ساله اول تا ششم» داشته باشیم، بی­قراری معنایی و بحران هویتِ حاکم بر دالِّ «پیشرفت» و علت آن بیشتر روشن خواهد شد. در سال 1383، سازمان مدیریت و برنامه­‌ریزی کشور که عهده­‌دار تدوین سند چشم انداز بیست ساله و برنامه­‌ی چهارم توسعه بود، کتابی با عنوان «مبانی نظری و مستندات برنامه چهارم توسعه» را چاپ نمود که به وضوح از حاکمیت معرفتی گفتمان لیبرالیسم بر جریان فکری طراحان و تدوین کنندگان برنامه های بلند و میان مدت توسعه کشور حکایت داشت. در جای جای این کتاب، از مفاهیم و ارزش های جهان‌شمول انقلاب کبیر اسلامی، به آرزوهای رمانتیک ملی یا اسلامی تعبیر شده و انقلابی­گری معادل با بنیادگرایی قلمداد شده است (ج1: 343 و 345). همچنین مقولاتی نظیر مبارزه با غرب و استکبار و مبارزه با آمریکا و اسرائیل، به عنوان جلوه ای از قدرت منفی ایران و از موانع توسعه­‌ی کشور معرفی شده است (همان: 343 و 421). در این کتاب، از نظام مقدس اسلامی به نوازنده­‌ی خارج از ارکستر بین المللی تعبیر شده و توصیه شده است جمهوری اسلامی هرگونه مبالغه، مخاصمه و ستیزه جویی را کنار بگذارد تا اهداف برنامه های توسعه ای کشور محقق شود (همان: 343).

آنچه در سطور بالا و در قالب کتاب فوق الذکر در ارتباط با حاکمیت گفتمان لیبرالیسم بر فضای علمی، نظری و تصمیم گیری کشور در موضوع توسعه اشاره گردید، تنها بخش بسیار کوچکی همچون قسمت بیرونی یک کوه یخ است که بخش اصلی و عمده­‌ی آن از دیده‌­ها پنهان است. طی دهه‌­های گذشته، صدها جلد کتاب و هزاران مقاله ذیل مفهوم «توسعه» با همان هویت معنایی که در سطور بالا به اجمال ذکر گردید، ترجمه، تالیف و منتشر شده است. «جامعه شناسی توسعه»، «اقتصاد توسعه»، «نوسازی و توسعه»، «تجدد و توسعه»، «موانع توسعه در ایران»، «برنامه­‌ریزی توسعه»، «استراتژی های توسعه اقتصادی»، «جنسیت و توسعه»، «نقش سرمایه در توسعه»، «توسعه به مثابه آزادی»، «پیشگامان اقتصادی توسعه»، «بنیان­‌های نظری توسعه پایدار»، «فلسفه­‌ی توسعه»، «عقل و توسعه‌­یافتگی» برخی از عناوین کتاب های مورد اشاره می‌­باشند.   بدیهی است که با حاکمیت چنین رویکردی بر فضای علمی و دستگاه­‌های متولی تدوین برنامه­‌های توسعه ای کشور، دالِّ «پیشرفت» فرصت و امکان کافی برای هویت‌­یابی متناسب با مبانی شناختی انقلاب اسلامی و جایگزین شدن بجای مفهوم «توسعه» را بدست نیاورده باشد.

درمجموع، آنچه روشن است اینکه، حاکمیت رویکرد توسعه‌­ای با هویت لیبرالی بر فضای علمی و بخش­های تصمیم‌­گیر و سیاست گذار کشور، مهم­ترین و زیرساختی ترین مانع پیش­روی پیشرفت طی چهار دهه‌­ی اول انقلاب بوده است.

تحول گفتمانی؛ از توسعه به پیشرفت

   وضعیت موجود و بحران معنایی و هویتی حاکم بر مفهوم «پیشرفت» که در بخش قبلی به آن پرداخته شد، درصورت تداوم و استمرار می­‌توانست تهدیدی جدی برای قابلیت اعتبار (credibility) و دسترسی (availability) گفتمان انقلاب اسلامی باشد و روند افزایش دامنه­‌ی نفوذ آن را با مشکل جدی مواجه نماید. لیکن، از اوایل دهه­‌ی چهارم انقلاب، با درایت و هوشمندی حکیمانه مقام معظم رهبری، شاهد آغاز نهضت تحوّل گفتمانی از مدل­های توسعه به الگوی پیشرفت هستیم. ایشان در پیام نوروزی اولین سال آغاز دهه­ی چهارم انقلاب، این دهه را «دهه‌­ی عدالت و پیشرفت» نامگذاری کردند که به نوعی آغاز فرمان تحوّل گفتمانی از توسعه به پیشرفت است. یکسال بعد، نخستین نشست اندیشه‌­های راهبردی با حضور جمعی از اندیشمندان کشور در محضر رهبر انقلاب تشکیل می­شود که در این نشست، تدوین «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» به عنوان مبنایی‌­ترین و راهبردی­‌ترین اقدام تحوّلی از سوی معظم له مطرح می­گردد. ایشان بدرستی فرهنگ­سازی و گفتمان­‌سازی در موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را مقدم بر تدوین و اجرای آن  دانسته می فرمایند: «هدفی که ما از تشکیل این جلسه داشته‌ایم، این است که یک فرهنگ و یک گفتمان، اوّل در میان نخبگان و به تبع آن در سطح عموم جامعه [در موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت] به وجود بیاید ... متأسفانه جامعه‌ی نخبگانی ما هنوز در بخش­های مهمّی از این مسئله به یک نتیجه‌ی صحیح و درست نرسیده‌اند؛ که این باید اتّفاق بیفتد و به حول و قوّه‌ی الهی اتّفاق خواهد افتاد» (10/09/1389).

رهبر معظم انقلاب طی بیانات مختلف به تبیین و تشریح مختصات معنایی و هویتی مفهوم پیشرفت می پردازند. به عنوان مثال ایشان در جمع نشست مزبور می فرمایند: « اوّلاً کلمه‌ی "پیشرفت" را ما با دقّت انتخاب کردیم؛ تعمّداً نخواستیم کلمه‌ی "توسعه" را به کار ببریم. علّت این است که کلمه‌ی توسعه، یک بار ارزشی و معنایی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمی­خواهیم یک اصطلاح جا افتاده‌ی متعارف جهانی را که معنای خاصّی را از آن می­فهمند، بیاوریم داخل مجموعه‌ی کار خودمان بکنیم. ما مفهومی را که مورد نظر خودمان است، مطرح و عرضه می­کنیم؛ این مفهوم عبارت است از "پیشرفت"» (همان). ایشان در بیان دیگری می­فرمایند: «مدل توسعه‌ را ما از غرب نمی­گیریم؛ اوّلاً ما اسم این حرکت را "پیشرفت" می­گذاریم، نه آن‌چنان ‌که آنها اسم‌گذاری می­کنند "رشد و توسعه". مدل پیشرفت کشور را ما از غرب نمی­گیریم. غربی‌ها به‌خاطر این روش و این مدل، خودشان را بدبخت کرده‌اند، مشکلات فراوانی برای خودشان درست کرده‌اند؛ زرق ‌و برق هست امّا باطن و درون، پوسیده و رو به فساد است» (12/08/1397). همچنین در سخنرانی دیگری می­فرمایند: «از چند سال قبل از این آمدیم گفتیم "الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت"؛ بنده کلمه‌ی توسعه را هم عمداً به کار نبردم. آقایانی که مسئول این کار هستند و از آن وقت ما با اینها ارتباط داریم، می­دانند؛ بنده عمداً گفتم کلمه‌ی توسعه را من به کار نمی­برم، چون کلمه‌ی توسعه یک کلمه‌ی غربی است؛ یک مفهوم غربی دارد؛ من کلمه‌ی پیشرفت را به کار می­برم؛ الگوی پیشرفت ایرانی‌ اسلامی. چرا باید برای پیشرفت ما، دست­های غربی الگو بدهند به‌صورت همین سند توسعه‌ی پایدار یا ۲۰۳۰ و امثال اینها؟ (31/03/1396). 

   رهبر انقلاب علاوه بر صدور فرمان تحوّل گفتمانی از مدل­های توسعه به الگوی پیشرفت با اقداماتی از قبیل: نامگذاری دهه­‌ی چهارم انقلاب به دهه­ی عدالت و پیشرفت، دستور تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، نامگذاری سال های دهه­ی اخیر با رویکرد پیشرفت و ...، بشخصه بیشترین نقش و سهم را در فرهنگ­سازی و گفتمان­سازی، به عنوان پیش نیاز تحوّل از توسعه به پیشرفت داشته اند. همانطور که در نمودار زیر مشخص است، تنها در بازه‌­ی زمانی سال­های 1386 الی 1393، حجم قابل توجهی از کلیدواژه ها در بیانات، پیام­ها و ابلاغیه‌­های ایشان در تبیین «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» بکار برده شده است که این اعداد و ارقام قابل توجه و قابل تامل هستند.
 

تعداد کلیدواژه ها در تبیین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت


در بیست و دوم بهمن 1397 و در طلیعه‌­ی چهل سال دوم انقلاب، مقام معظم رهبری «بیانیه‌­ی گام دوم انقلاب» را صادر فرمودند که بنوعی چارچوب حرکتی نظام اسلامی در گام دوم را ترسیم نموده و زمینه را برای اجرای مطلوب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت فراهم می نماید. رهبر معظم، با ذکر برکات بزرگ انقلاب در چهل ساله­ی اول و نیز با برشمردن ظرفیت ها، فرصت­های مادی، معنوی و سرمایه­‌ی عظیم انسانی، توصیه هایی را برای موفقیت در گام دوم و ورود موفق به مرحله‌­ی جامعه­پردازی و تمدن­‌سازی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) ارائه می نمایند. ­بیانیه­‌ی گام دوم طی گذشت سه سال از زمان صدور، توانسته است موجی از امیدواری به آینده، افزایش روحیه­‌ی خودباوری، نشاط، شادابی و تحرک و پویایی را در کشور بخصوص در میان نسل جوان ایجاد نماید.

رهبر معظم که از اوایل دهه­‌ی چهارم انقلاب با تدابیر حکیمانه توانست تحول گفتمانی از مدل­های توسعه به الگوی پیشرفت را به جریانی فزاینده در کشور مبدل نماید، با صدور بیانیه‌­ی گام دوم، شور و نشاط و روحیه‌­ی‌ انقلابی مورد نیاز جهت ورود موفق به مرحله­‌ی جامعه­‌پردازی و تمدن‌­سازی را ایجاد نمود. یقیناً نظام اسلامی در مقطع فعلی روحیه و آمادگی لازم جهت اجرای مطلوب الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را کسب نموده است که امید می رود با فراگیر شدن جریان تحوّل­‌خواهی و تحولّ­آفرینی دربخش­‌های مختلف کشور، شاهد اجرای قوی، قدرتمند و بانشاط الگو باشیم.
 

تحول گفتمانی از توسعه به پیشرفت

برنامه اول پیشرفت

   همانطور که با درایت و راهبری حکیمانه‌­ی رهبر انقلاب، شاهد تحول گفتمانی در سطح راهبردی از مدل های توسعه به الگوی پیشرفت هستیم، سطح میانی و برنامه­‌های میان مدت و نیز روش های اجرای برنامه نیز نیازمند تحوّل اساسی از رویکرد توسعه به رهیافت پیشرفت می باشد. برنامه پنج ساله توسعه‌­ی ششم کشور، که همانند پنج برنامه قبلی در اجراء ناموفق بود، در اسفند 1400 به پایان رسید و دولت سیزدهم مکلف بود در ماه های اول استقرار خود برنامه پنج ساله هفتم توسعه را تدوین و از ابتدای سال 1401 به اجراء بگذارد که این امر اتفاق نیفتاد و برنامه جدید با یکسال تاخیر ارائه خواهد شد. در زمان حاضر که مجمع تشخیص مصلحت نظام بدنبال نهایی سازی سیاست های کلی ناظر به برنامه هفتم توسعه بوده و دولت سیزدهم درحال تهیه برنامه مزبور است، فرصت مناسبی است تا شاهد تحول گفتمانی در تدوین برنامه های میان مدت از رویکرد توسعه محور به رهیافت پیشرفت پایه باشیم. در این خصوص توصیه­ می شود بجای تدوین و ارائه برنامه پنج‌ساله هفتم توسعه در ذیل سند چشم انداز، برنامه اول پیشرفت در ذیل سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، بیانیه‌­ی گام دوم انقلاب و سند تحول دولت مردمی تدوین و ارائه گردد. همانطور که در این یادداشت بررسی شد، حاکمیت رویکرد توسعه ای بر برنامه های توسعه طی چهل سال اول انقلاب، مانع اصلی هویت یابی الگوی پیشرفت و دلیل زیرساختی ناکامی شش برنامه توسعه بوده است، از اینرو، دولت تحول­گرای سیزدهم می بایست برنامه های توسعه ای خود را با رویکرد پیشرفت دنبال نماید که در این چارچوب تغییر نام و محتوای برنامه برپایه رهیافت پیشرفت و ذیل اسناد بالادستی مزبور یک ضرورت بحساب می آید که امیدواریم این مهم مورد توجه ویژه­‌ی اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و دولت سیزدهم قرار بگیرد و از ابتدای سال 1402، شاهد اجرای برنامه اول پیشرفت باشیم. البته از الزامات و بایسته های انجام این مهم، توجه و التزام به بیانات مهم و راهبردی مقام معظم رهبری در موضوع تحول­‌خواهی و تحول آفرینی است (بیانات ایراد شده در مورخ 14/3/1399 و 21/2/1400) که طی آن ماهیت، جهت، منطق و الزامات تحول مورد اشاره و تبیین قرار گرفته است.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول