اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

علم و پیشرفت  /  علم و فن آوری ایران

آزادی علمی یا فرار از پاسخگویی؟/ نظام ارزیابی پژوهش نیاز به اصلاح دارد

چندسالی است که نحوه جذب، ارزیابی و ارتقای اساتید، دانشجویان و پژوهشگران با انتقادات بسیاری همراه شده است، اما سوال اینجاست که با توجه به شرایط کشور باید به سمت حذف آیین نامه جذب و ارتقاء حرکت کنیم یا اصلاح آن؟

آزادی علمی یا فرار از پاسخگویی؟/ نظام ارزیابی پژوهش نیاز به اصلاح دارد

گروه علم و پیشرفت خبرگزاری فارس- معصومه شیری؛ نزدیک به دو دهه است که نقدهای شدیدی به نحوه جذب، ارزیابی و ارتقای اساتید، دانشجویان و پژوهشگران کشور وارد می شود؛ مثلا اینکه چرا باید الزام به انتشار مقالات در مجلات ISI وجود داشته باشد یا اینکه چرا باید تعداد کتب و مقالات علمی پژوهشگران بدون در نظر گرفتن کیفیت آن‌ها  مورد شمارش و بررسی قرار بگیرد.

در نتیجه آن، استدلالاتی برای برچیدن این قواعد یا سخت­گیری کمتر ارائه می شود. یکی از مهمترین انتقادات این است که قواعد آیین‌نامه‌های جذب، ارزیابی و ارتقای اساتید باعث شده­‌اند که اساتید و دانشجویان به جای بالا بردن کیفیت به افزایش کمّیت آثار علمی روی بیاوردند، مسئله‌اس که برای نظام علمی کشور بسیار زیان بار است. یا اینکه این مقالات تاکنون باری از مسائل کشور و جامعه بر نداشته اند بنابراین فایده ای ندارند؛ همچنین عده­‌ای به بی‌عدالتی ناشی از این قواعد و آیین نامه ها اشاره می‌­کنند چرا که میانگین تعداد مقالات و کتب در رشته های مختلف تفاوت دارد. برای مثال میانگین تعداد مقاله علمی در رشته­‌هایی همانند مهندسی شیمی یا مهندسی مواد تا ۳۰ برابر رشته‌هایی مانند ریاضی و فلسفه است و وضع قواعد یکسان برای آن‌ها عین بی­‌عدالتی است.  اما سوال اینجاست که باید به سمت حذف آیین نامه جذب و ارتقاء حرکت کنیم یا اصلاح آن؟

*ایرادات نظام ارزیابی کشور چیست؟

«نجم الدین یزدی» پژوهشگر حوزه نظامات ارزیابی پژوهش در گفتگو با خبرنگار گروه علم و پیشرفت خبرگزاری فارس در خصوص نقدهای وارد بر نظام کنونی ارزیابی و ارتقای اساتید، پژوهشگران و دانشجویان گفت: نقدهایی که به شیوه‌­های کنونی ارزیابی و ارتقای اساتید، پژوهشگران و دانشجویان – که از این به بعد هر سه دسته را جهت سهولت با واژه پژوهشگران مورد خطاب قرار می­دهم - وارد می‌­شود را باید ابتدا دسته بندی کنیم و ببینیم کدامیک ناشی از این نظام کنونی ارزیابی هستند و کدامیک ناشی از آن نیستند؟ همچنین باید بدانیم کدام نقدها دروازه رسیدن به راهکار هستند و کدامیک حداقل فعلاً اعلام نارضایتی هستند و راهکار عملیاتی برای آنها در نظر گرفته نشده است؟

دستیابی به علم نافع چالشی جهانی است

بر همین اساس می‌توان میتوان نقدها را به سه دسته کلی تقسیم کرد:

۱)  واقعیت این است که بعضی از این نقدها مختص نظام ارزیابی موجود در کشور نیستند و در واقع به آن ربط مستقیمی ندارند بلکه مسئله کشورهای دیگر از جمله کشورهای پیشرو در علم نیز هستند ؛همانند اینکه چرا نظام علم مدرن در دنیا به حل مسائل جوامع کمک نمیکند یا اینکه چرا به چالش­های جهانی و ملی پاسخگو نیست؟ این مسئله­ای است که در انواع دیگر نظامات ارزیابی پژوهش نیز مشاهده می شود و محل بحث اندیشمندان همه کشورها است، همانند الگوی انگلستان  و هلند که مبتنی بر قضاوت آثار علمی توسط خود اعضای جامعه علمی هستند و البته از شاخص­های علم­‌سنجی (مثل تعداد ارجاعات و ضریب تاثیر مجلات) هم بهره می‌­برند. هر چند نظامات ارزیابی پژوهش کشورهایی همانند انگلستان و هلند نسبت به الگوی ایران کیفی­تر است اما به هر حال نتیجه آن تولید مقالات در مجلات برتر دنیا بوده است و نافع بودن علم به حال جامعه و حل مسائل کشور همچنان دغدغه آن‌ها نیز هست.

قواعدی که همه را به یک چشم می‌بیند 

۲) دسته دوم نقدها به تغییر الگوی موجود از ارزیابی پژوهش کشور اشاره دارد و می تواند منجر به راهکارهای بهبود وضعیت موجود شود. برای مثال تنظیم قواعد یکسان از بالا به پایین از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و ندیدن تفاوت­‌های دانشگاه‌­ها و تاریخچه و ظرفیت­‌های آن‌ها یکی از این چالش­‌ها است که توجه به آن  تغییر الگوی کلی نظام ارزیابی پژوهش کنونی ایران است. مثال دیگر عدم استفاده از ظرفیت جامعه علمی در هر رشته و اطمینان به آن‌ها ارزیابی و نقد علمی آثار یکدیگر است که راهکار آن حرکت تدریجی به سمت ارزیابی آثار علمی توسط خود اعضای جامعه علمی که صاحب تخصص در آن موضوع هستند می‌­باشد، همانند تجربه اخیر صندوق پژوهشگران و فناوران کشور در داوری درخواست طرح‌­های پژوهشی با استفاده از ظرفیت جامعه علمی کشور.

استفاده از نسل­‌های جدید شاخص‌های علم سنجی

۳) دسته سوم نقدها به اصلاح درونی همین الگوی موجود کشور اشاره دارد؛ یعنی الگوی تقریباً یکسان، مرکزگرا و مکانیکی کنونی را می پذیریم یا حداقل قائلیم به اینکه تا فرآیند گذار طی گردد، به دنبال بهبود آن و استفاده از حداکثر ظرفیت آن باشیم. در این خصوص به راهکارهایی همانند استفاده از نسل­‌های جدید شاخص های علم سنجی می­رسیم که کیفیت آثار علمی را بهتر می­سنجند، همانند شمارش تعداد مقالات در مجلات ۱% برتر، ۵% برتر و ... در رشته مربوطه بجای شمارش تعداد کل مقالات فارغ از کیفیت آنها. تبعیت از اصول و درس­آموخته­های دنیا طی چند دهه اخیر همانند بیانیه دورا و سان فرانسیسکو نیز راهکار مهم دیگری است که در این دسته سوم از نقدها مطرح می­شود.

*بنویسید آزادی علمی، بخوانید فرار از پاسخگوی به جامعه

عده‌­ای به دهه‌­های قبل که فعالیت اساتید مورد قضاوت قرار نمی­‌گرفت و تحت عنوان آزادی علمی هیچ سنجش و پاسخگویی را از دانشگاهیان شاهد نبودیم به عنوان مدینه فاضله نگاه می‌کنند و پیشرفت­‌های علمی را ناشی از همین آزاد بودن جامعه علمی می­دانند (بخوانیم عدم پاسخگویی به جامعه). اما این مدعیان شواهد قابل دفاعی ندارند و به نظر می آید رویکرد پاسخگویی جامعه علمی به مسائل واقعی جامعه رویکردی برگشت­ناپذیر در سراسر دنیاست. بنابراین نپذیرفتن اینکه جامعه علمی و اعضای آن باید پاسخگو باشند و ادعای اینکه سازوکار بازار و فرهیختگی اعضای جامعه علمی خود کفایت می­کند، دیگر نه برای مردم و نه برای دولت­‌ها پذیرفتنی نیست.

*راهکارهای جدید فرشته‌های بی عیب و نقص نیستند

در نتیجه اولاً وجود نظامات ارزیابی (یا بهتر است بگوییم نظام پاسخگویی) اعضای جامعه علمی ضروری است. دوم اینکه اتخاذ رویکردهای نوین، مدنظر است و البته شدنی است، اما نباید راهکارهای نو را همانند فرشته‌­هایی بی عیب و نقص، بی محابا از کشورهای دیگر تقلید کنیم، بلکه باید با توجه به تجارب دیگر کشورها به صورت واقع­‌بینانه و تحلیلی به آن‌ها نگاه کنیم. مثلاً اینکه تجارب کشورها تایید می‌­کند که الگوی داوری آثار علمی توسط خود اعضای جامعه علمی در محیط­‌های بسته علمی که چندان بین­‌المللی نیستند کاستی­‌های جدی دارد و ملاحظات روابط انسانی فیمابین پژوهشگران بر نقد علمی سایه می­‌اندازد. همچنین خطر فساد و زدوبند در آن جدی است.

*به تفاوت‌های دانشگاه‌ها توجه کنیم 

بنابراین حرکت کشور به سمت آن باید با احتیاط، همراه با آزمون و درس گرفتن از تجارب قبلی باشد؛ مثلا اینکه دهه ها قبل که در جذب دانشجو یا هیئت علمی، مقالات و کتب آن‌ها مورد توجه نبود، آیا اثربخشی، خروجی و عدالت بیشتری را شاهد بودیم؟ سوم اینکه باید فرآیند گذار تعریف کرد چرا که با یک واقعیت جامعه‌­شناسی مواجهیم. در فرآیند گذار، رویکردهای جدید توام با گفتمان­‌سازی و اجماع به عنوان مکمل رویکرد فعلی آزمون می شوند تا ببینیم آیا پیش­‌بینی­‌های سیاستگذاران در مورد اثربخشی راهکار جدید چقدر درست بوده است؟ و چهارم اینکه باید به تفاوت در ظرفیت و اهداف موسسات پژوهشی و آموزشی و دانشگاه­‌های مختلف در جای جای کشور توجه کرد.

 

*راهکارهایی عملیاتی برای بهبود نظام ارزیابی پژوهش

تکمیل و بهبود نظام ارزیابی کنونی 

دنیا به سمت نظامات ارزیابی پژوهشی در حال حرکت است که مبتنی بر ترکیبی از قضاوت خود اعضای جامعه علمی از آثار یکدیگر و شاخص­‌های علم­‌سنجی پیشرفته و کیفیت‌­گرا هستند. بنابراین ما نباید نظام ارزیابی مکانیکی موجود خود را – حداقل فعلا- کنار بگذاریم بلکه باید آن را با رویکردهای دیگر تکمیل کنیم و همزمان از درون نیز بهبود دهیم. این موضوع به خصوص با توجه به خطر فساد و زدوبند – که قسمتی از آن ناشی از بسته بودن محیط آکادمیک و قسمتی ناشی از دولتی بودن آن است- بایستی مورد توجه قرار بگیرد؛ بلکه اتفاقاً بایستی شاخص‌­های علم‌­سنجی گزینش، جذب و ارتقا تا حدی که سطح بلوغ جامعه علمی اجازه می­‌دهد روز به روز کیفی­‌تر شوند. شرط سطح بلوغ برای این است که فشار بیش از حد به جامعه علمی موجب بروز رفتارهای قالبی (غیرحقیقی) و غیراخلاقی در آنها می‌گردد. مثلاً ممکن است انتظار از اساتید یک دانشگاه پژوهشی تراز اول کشور چاپ مقالات در مجلات نیچر و ساینس یا در مجلات ۱% برتر رشته خود باشد اما از یک دانشگاه پژوهشی تراز چندم، چاپ مقالات در هر مجله بین­‌المللی نمایه شده در اسکوپوس - فارغ از کیفیت آن -کفایت کند.

برای ماموریت‌‌ دانشگاه‌ها تنوع قائل شویم

دوم اینکه باید به تنوع ماموریت دانشگاه­‌ها توجه کرد؛ بعضی دانشگاه­‌های ما بسیار پژوهشی و بین المللی هستند؛ بعضی جنبه آموزشی آنها پررنگ است؛ بعضی با حل مسائل صنعت شناخته شده‌­اند؛ و ماموریت بعضی از آنها حل مسائل جامعه در منطقه و شهر خود است و نه حرکت در مرزهای دانش جهانی. این مهم با دادن اختیارات به دانشگاه‌­ها و در نتیجه پاسخگو کردن آنها در این زمینه تحقق پیدا می­کند.

 از همه‌‌ی اساتید و دانشجویان پژوهشگر نسازیم

سوم تنوع‌­بخشی به مسیرهای شغلی اعضای جامع علمی است؛ همسان­‌سازی اعضای جامعه علمی رویکردی مخرب است و باید بجای آن به تنوع آن‌ها – البته با حفظ حداقل‌­های شانیت علمی- ارج نهاده شود؛ مثلا اساتید و دانشجویان بتوانند تصمیم بگیرند می‌خواهند در جامعه دانشگاهی پژوهشگر، مدرّس، مربی، حل­‌کننده مسئله، کارآفرین، سیاستگذار یا مدیر باشند نه اینکه همه با هدف پژوهشگر شدن سنجیده شوند.

تقویت فرهنگ همتاداوری در جامعه

و چهارم اینکه فرهنگ همتاداوری را بایستی به تدریج و با احتیاط در جامعه علمی تقویت کرد و اجازه داد در بستری تاریخی با توجه به اقتضائات زمانی و مکانی تجربه شود.

*کلام آخر

مجموع این راهکارها را می­‌توان در یک کلام چنین دنبال کرد: وزارت علوم اختیار تهیه نظام ارزیابی و ارتقا و جذب را به خود دانشگاه‌­ها بدهد اما اصول کلی و خطوط قرمز (حداقلی) که باید رعایت کنند را مشخص کند. در این صورت دانشگاه‌­ها و موسسات علمی و پژوهشی در برابر قواعد ارزیابی که خود طراحی کرده­‌اند پاسخگو خواهند شد. انتظار می­‌رود این پاسخگویی به تدریج به صورت ارگانیک باعث شود نظامات ارزیابی پژوهش و جذب و ارتقا در راستای ماموریت و استعدادهای مختص هر دانشگاه رشد یابند، به سمت عدالت بیشتر حرکت کنند، و در مجموع شاهد تنوع­‌بخشی به این نظامات ارزیابی باشیم.

گفتنی است پیش از این کاربران فارس من نیز با ثبت سوژه‌ای تحت عنوان «ایده‌های دانش‌بنیان جایگزین چاپ مقاله ISI از نوع Q1 دکترا شود» نسبت به الزام داشتن 2 مقاله ISI از نوع Q1 برای دفاع از رساله دکتری گلایه کردند. امضا کنندگان این سوژه، خواستار در نظر گرفتن جایگزین‌هایی مانند ثبت ایده‌های دانش‌بنیان و همکاری در پروژه‌های کلان ملی و صنعتی برای دفاع از رساله دکتری شدند.

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول