خبرگزاری فارس- اراک؛ امشب آوای «الغوثالغوث» جانها را در ملکوت میشوید و چشمها را به ابدیترین نور هستی پیوند میزند، امشب دلهای عارفان نزول انوار رحمانی را بر روح و جان از خالق طلب میکنند و دلهای خسته، رستگاری را میجویند.
شب قدر است، شب قدری که در زلال لحظه لحظه آن جانها، آوای ایمان سر میدهند و ندای الغوثالغوث را بر زبان جاری میکنند تا در سپیده دم، سرمست از رحمت الهی، دل را به معشوق بسپارند.
اشکها بر گونهها و نوای یارب یارب بر لبها جاری است؛ عاشقان در شب عشق و مستی چشمها را با آب توبه میشوند و دیدار رخسار یار میطلبند.
امشب آیههای عشق از بیکرانه آسمان بر زمین میبارد و فرشتگان قلبهای زمینیان را با آیههای نور میشویند تا فروغ رحمت و نور امید بر جانها خوشتر بتابد.
مومنان تا سحر غُبار از دل میزدایند و کوله بار گناهان را به نوای الغوثالغوث میسپارند و پیشانی ندامت بر خاک میمالند تا ﭼﺸﻢ ﺩﻟشاﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ بندگی روشن کنند.
شب قدر است، امشب گیتی یک نوا خَلِّصْنا مِن النار یا رب است و رب سرمست از بندگانی بیقرار که در جستجوی پاکی و نورند، بندگانی که نه آنقدر پاکند که کمکشان کند و نه آنقدر بد که رهایشان، بلکه بندگانی که تقدیری سراسر خیر دنیا و آخرت طلب دارند.
خدای بزرگوار، خدای مهربان، از همیشه مهربانتر منتظر بندهاش است تا این بنده سر تا پا تقصیر امشب به سراغ معبودش رود و از ته دل، پروردگارش را به تمنا طلب کند.
ای «ستار العیوب» و «غفار الذنوب» بندگان به درگاه تو آمدند، «یا أَبْصَرُ مِنْ کُلِّ بَصیرٍ» رحمتت را بگستران و بندگان پر از عیب و گناه را در آغوش بکش، آنها جز تو کسی را ندارند، «یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لَهُ».
امشب صدای بالهای فرشتگان نیز به گوش میرسد، باید عاشق بود تا به وصال رسید، باید از زمین زشتیها و پلیدیها دست کشید و به صدای فرشتگان گوش جان سپرد تا به معشوق رسید.
امشب قرار است تقدیر یک سال رقم بخورد، اکنون این من، بنده تو، ایستادهام در میان دستهای اختیار تو و آویختهام به ریسمان کرم تو و سرسپردهام به دامان لطف تو؛ خدای من تقدیر را آنطور که شایسته توست رقم بزن نه آنطور که شایسته من است.
انتهای پیام/