به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه صبح نو در سرمقاله خود نوشت: شاید یکی از اصلیترین اهداف انتشار توییت یک فرد مدعی عدالتخواهی علیه رییس مجلس را باید در عمیق کردن شکاف میان مسوولان نظام ملت تحلیل کرد.
فارغ از آنچه در ساعات اولیه این خبر در جامعه گذشت، اگر کمی از ماجرا فاصله بگیریم مشخص میشود که انگار عامدانه بوده و قصدی وجود داشته تا فردی که سالها برای مردم و کشور خدمت کرده و در این مسیر شب و روز نداشته با اشتباه فرزند خود در مقابل مردم قرار بگیرد، غیرمردمی بازنمایی شده و تلاش شود که آن سابقه بزرگ و پرافتخار با رفتاری که خود قالیباف هم مخالف آن بوده، فراموش شود.
این دقیقا همان نقطهای است که گروه مدعی عدالتخواهی نشانه گرفتهاند. گروهی که گرچه ادعای امربهمعروف و نهیازمنکر داشتند ولی به پیمانکار ناامید کردن مردم، حذف گروهها و افراد مختلف، شکاف درون نیروهای جبهه انقلاب و هتک حرمت و آبروبری تبدیل شدهاند که این خود بزرگترین منکرهاست.
گویا زمان آن رسیده که خود امربهمعروف و نهیازمنکر شوند؛ گروهی که پیش از این با ساختن اخبار کذب، هیزم تخریب را مهیا ساختند و امروز هم با عملیات تعقیب و گریز عملا متهم به تفتیش و دخالت در زندگی مردم هستند و پیمانکاری برخی محافل را انجام می دهند.
در این ماجرای تلخ، فرزند ارشد خانواده بهصراحت بر این اشتباه تاکید کرده و از مردم عذرخواهی شد اما وقتی غبارها فرونشیند حتما جامعه با داوری منصفانه درباره آنچه گذشته است، قضاوت خواهد کرد. آیا میتوان این همه مجاهدت در جنگ، میدان و سیاست را با چنین ماجرایی از اذهان پاک کرد؟ آیا این اشتباه چنان ویرانگر و بزرگ است که دوسال تلاش شبانهروزی در مجلس، ۱۲سال خدمت در شهرداری و پنجسال تحول در ناجا و سالها حضور در قرارگاه خاتم و فرماندهی جنگ را به فراموشی سپرد؟ آیا میتوان یک مجاهد مطیع رهبری را با گروهی «هتاک»، «بداخلاق» و «پردهدر» در دو سوی یک ترازو قرار داد و بعد حق را به کسانی داد که صراحتا سیره سیاسی حاج قاسم را نقد کردند؟ این اشتباه کجا و این جماعت اشتباه کجا؟ آیا میتوان در وادی انصاف، قالیباف را با این جماعت «عدالت منهای ولایت» و پشت پرده خطرناک سیاسی و فکریشان روی یک ترازو قرار داد؟
مردمی که این سطح از نزاع سیاسی را مشاهده میکنند رفتهرفته پی به ذات سیاستباز این بهظاهر عدالتخواهان خواهند برد. ابرها که کنار بروند از درون این ظاهر حقبهجانب، باطن «پروژهای» آنان هویدا خواهد شد که تاکنون هم شده است. جماعتی که حاصل عدالتخواهیاش افزودن بر سبد اپوزیسیون و ضدانقلاب است تا امیدوار کردن انقلابیها. حاصل عملکردش نه روشن شدن «حقیقت» که سایه انداختن «تاریکی» بر سیاست ایران است. تخم تفرقه میکارند و سیاهی درو میکنند. عدالت را به مسلخ سیاست قربانی میکنند. آبرو میریزند و فالوور جمع میکنند. هتاکی کرده و نان خود را داغ میکنند. این جماعت البته در ظاهر سیاسیونی هستند که نان در تخریب دیگران به تنور میزنند و دوام خود را نه در ایجاب و ساختن که در حذف و دشمنی با «کارآمدی» میجویند. گروهی تنگنظر و تمامیتخواه که جان و نفس از تخریب رقبا میگیرند، نه عملکرد و کردار نیک و طرح و ایده خود.
انقلاب اسلامی در تنگنای جمود و وادادگی سالهاست برای خود «راه» یافته و در این دالان تنگ و نفسگیر گرفتار نشده و نخواهد شد؛ دالانی که یکی دار و ندار زندگی مردم را به اراده واشنگتن و لندن و پاریس گره میزند و دیگری بهدنبال خشکاندن ریشه سرمایه اجتماعی است و از تولید نارضایتی و کم کردن سهم مردم و تضعیف جمهوریت توشه سیاسی میجوید. هدف این است که در این دالان تنگ و سیاه، با نیرو دادن به دوقطبی تحجر- وادادگی درنهایت نیروهای اصیل انقلال کنار زده شوند و شبهانقلابیون برای جولاندهی فضا بیابند که به فضل خداوند اینگونه نخواهد شد.
قالیباف با عملکرد شبانهروزی خود و تلاش برای کارآمدی همچون گذشته، این اشتباه فرزند را جبران خواهد کرد و مانند همیشه برای مردم، شب و روز نخواهد شناخت و در این راه باکی از آبروی خود هم نخواهد داشت اما آیا امیدی هست که این جماعت ظاهربین و هتاک از این راه توبه کنند؟ متاسفانه؛ خیر.
انتهای پیام/