گروه جامعه خبرگزاری فارس، آسمان پایتخت که از ساعات ابتدایی روز جمعه طوفانی شد؛ نفس کشیدن سخت شد و مزه خاک به زیر زبان شهروندانش آمد، دادها به هوا رفت که نفس کشیدن سخت شده و سلامت مردم به خطر افتاده است، غافل از آنکه استانهای غربی و جنوب غربی کشورمان سالهاست این هوا را تنفس میکنند و گهگداری تجربه طعم روزهای خاکی آنها برای پایتخت نشینان هم ممکن می شود.
البته شدت این طوفان آنقدر زیاد بود که علاوه بر پایتخت نشینان، استانهای شمالی هم بی نصیب نماندند و این گستردگی تاثیر طوفان گردوغبار منطقه ای بحث مقصریابی میان رسانهها و مسئولان کشور را در روز شنبه به اوج خود رساند.
برخی مقصر آن را کشورهای جنگ زده همسایه یعنی سوریه وعراق برشمردند و برخی اجرای پروژه معظم سدسازی در ترکیه موسوم به «گاپ» را دلیل اصلی دانستند و خواستار برخورد دستگاه دیپلماسی با آن شدند.
از سوی دیگر واکنشهای دیرهنگام سازمان محیط زیست، سکوت چندین ساله سازمان منابع طبیعی و در نهایت تصمیم دور از انتظار کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران که با وجود توصیه به شهروندان بر عدم خروج از خانهها از سوی وزارت بهداشت، شهر را تعطیل نکرد تا جمعیت چند میلیونی دانش آموزان و دانشجویان و شاغلان در دوراهی تنفس هوای گردوغباری و یا تصفیه هوا برای مقابله با کرونا قرار گیرند، باعث شد به سراغ یک کارشناس در این حزوه برویم تا قضاوت هایمان علمی تر باشد و مهمتر از آن چاره ای برای روزهای پیش رو داشته باشیم.
علی درویشی بلورانی عضو هیات علمی دانشگاه تهران که دارای مدرک دکترای سنجش از دور با گرایش مدیریت محیط زیست و منابع طبیعی از کشور آلمان است و بهصورت تخصصی حدود 15 سال است که در زمینه گردو غبار پژوهشهای علمی انجام داشته است و 10 سال پیش مشاور سازمان محیط زیست در خصوص مقابله با طوفانهای گردوغبار بود بهترین گزینه ممکن درباره اظهار نظر درباره منشاهای این طوفان، قضاوت درباره درست ییا غلط بودن تصمیم های گرفته شده و ارائه راهکار برای آینده بود.
در این گفت و گوی تفصیلی درویشی به سوالات ما در این زمینه ها پاسخ داد که متن آن در ادامه می آید:
بخشی از ذرات طوفان گردوغبار اخیر به راحتی از ماسک عبور می کردند وارد دستگاه خون می شدند
فارس: نوع مواجهه با طوفان گردوغبار در روزهایی که تهران و 25 استان دیگر درگیر با آن بودند از لحاظ علمی صحیح بود یا خیر؟
ببینید وقتی در شهری هوا به خاطر گرد و غبار صنعتی آلوده میشود ما میدانیم با چه نوع آلایندههایی مواجه هستیم و ترکیبات شیمیایی آنها چگونه است اما در رابطه با گرد و غباری که سه روز گذشته اتفاق افتاد، با توجه به اینکه از کانونهای با خصوصیات محیطی مختلفی نشات گرفته بود، تردید داشتیم. اینچنین به نظر میرسد که تصمیم اتخاذ شده درباره تعطیلی شهر تهران احتمالا بر اساس غلظت ذرات معلق (PM10 و PM2.5) در هوا بوده باشد. امیدوارم که مسئولین تصمیمگیر برای موارد مشابه ترکیبات معدنی و بیولوژیک طوفانهای گردوغبار را لحاظ کنند.
توده گردوغباری که روز پنجشنبه وارد آسمان ایران شد در واقع تلفیقی از ذرات انتشاریافته از زمینهای کشاورزی (عمدتا دیم و رهاشده)، تالابها و دریاچههای خشکشده و فصلی، بستر خشکشده رودها، مراتع تخریبیافته و مناطق بیابانی بود که با وزش باد با سرعت تا حدود 50 کیلومتر بر ساعت، یکی از بزرگترین رویدادهای گرد و غبار دو دهه اخیر را شاهد بودیم.
اندازه ذرات گرد و غبار واردشده به هوای کلانشهرهای ایران از جمله تهران، علاوه بر PM10 و PM2.5 ممکن است به 1/0 میکرون نیز برسد. این ذرات ریزدانه به دلیل وزن بسیار کم آنها حتی توسط جاذبه نیز به راحتی قابل تهنشست نیستند و تنها باد قادر به جابجا کردن آنها است. لازم به ذکر است ذرات هر چه کوچکتر باشند میتوانند خطرناکتر باشند.
ذرات ریزدانه با قطر حدود 1/0 میکرون در طوفان اخیر به راحتی میتوانند از ماسک طبی نیز عبور کنند و وارد گردش خون شوند و بدین ترتیب بسیار خطرناکتر از ذرات بزرگتر هستند. به همین دلیل انتظار میرود که کمیته مقابله با آلودگی هوا موارد نام برده را در نظر بگیرد.
حجم اصلی توده گرد و غبار اخیر از کشور عراق و سوریه شکل گرفت، اما این توده در مسیر خود کانونهای گرد و غبار داخلی را هم فعال کرد که میتوان آنها را دارای سه دسته کانونهای اصلی، ثانویه و تاخیری جای داد. به این ترتیب گرد و غبار اصلی از منطقه «رقه»، «دیرالزور» و «حسکه» در سوریه و حاشیه دریاچه «ثرثار»، هور «حمار» و زمینهای کشاورزی «سنجار» در عراق شکل گرفت.
اما دسته دوم که تقویتکننده بخش اصلی طوفان بودند در میانه راه به آن گردوغبار اضافه کردند که مربوط به کانونهای محلی در ایران و عراق بودند. دسته سوم دارای فعالیت تأخیری هستند که در روزهای آینده در صورت وزش باد نمود پیدا خواهند کرد. تهنشست ذرات معلق گردوغبار به دو طریق تر و خشک صورت میپذیرد. انتظار میرود که تهنشست این ذرات در کمربند سبز شمال کشور به صورت تر و در نواحی خشک و نیمهخشک کشور به صورت خشک انجام پذیرد.
مهمترین کانون ریزگردهای اخیر مربوط به منطقه «رقه» بود
فارس: کانونهای اصلی این گردوغبار کجا بود؟
از لحاظ علمی پنج نوع کانون مولد گردوغبار در خاورمیانه اعم از پهنههای خشکیده تالابها، زمینهای کشاورزی رهاشده یا تخریب شده، بستر خشکشده رودخانهها که اصطلاحا به انها خشکرود گفته میشود، مراتع تخریب یافته ناشی از گرمایش جهانی، تغییرات اقلیم و رشد فزاینده جمعیت و همچنین کانونهای بیابانی قابل شناسایی و تفکیک است. متاسفانه حوضه آبریز فرامرزی دجله و فرات مشتمل بر هر پنج نوع کانون نامبرده است.
تصاویر ماهوارهای نشان میدهند که در روز پنجشنبه مورخ 18/1/1401 (7 آوریل) در شرق سوریه و شمالغرب عراق پدیده گرد و غبار در حال شکلگیری است.
حرکت توده گردوغبار از سمت «دیرالزور»، «رقه» و «حسکه» در سوریه شروع و کل کشور عراق را درنوردید و سپس وارد ایران شد.
غالب این کانونها مربوط به مناطق مرطوب و کشاورزی بوده است که از تقریبا 30 سال گذشته شروع به تخریب، خشک شدن و رها شدن کرده اند. وضعیت کنونی این کانونها را میتوان ناشی از اثرات عواملی همچون گرمایش جهانی، تغییرات اقلیم و خشکسالیهای پی در پی و سدسازیهای ترکیه بر روی رودخانه فرات دانست.
این درحالی است که کانونهای واقع در عراق علاوه بر عوامل نامبرده، متاثر از عواملی همچون افزایش بیرویه جمعیت و مدیریت غیراصولی سرزمینی هستند. این توده گردو غبار مناطقی از کویت، تمام عراق و 26 استان کشور ما را تحت تأثیر قرار داد و در ادامه کانونهای گرد و غبار محلی ایران (همچون ایلام و خوزستان) را نیز فعال کرد.
فارس: مواد تشکیل دهنده گردوغبار می تواند خطرناک باشد؟
براساس تصاویر ماهواهای و مطالعات صورتگرفته بر روی کانونهای گرد و غبار، میتوان گفت که ذرات گرد و غبار طوفان اخیر حتی ممکن است حاوی ذرات به جای مانده از جنگ اخیر سوریه و عراق باشند چرا که یکی از کانونهای اصلی فعال شده در طوفان اخیر مربوط به 50 کیلومتری شهر رقه بود که در آنجا پیش از این جنگ برپا بود.
نمیتوان به صورت مستقیم پروژه گاپ را مقصر دانست/کانونهای اصلی ربطی به رودخانهها نداشت
فارس: این روزها درباره تاثیر طرح گاپ ترکیه بر تشدید گردوغبار در منطقه بسیار صحبت می شود، آیا آن را تایید می کنید؟
پروژه گاپ حدود چهل است که از سوی کشور ترکیه دنبال میشود و اطلاعات متعددی درباره آن تولید شده است اما براساس دادههای به دست آمده میتوان گفت خشک شدن تالابها و رودخانههای مرتبط با دجله و فرات تا حد زیادی مرتبط با این پروژه بوده و این درحالی است که کانونهای دیگر حوضه دجله و فرات ارتباط مستقیمی با پروژه گاپ ندارند.
ما در منطقه خاورمیانه با پدیده گرمایش جهانی مواجه هستیم که بین یک تا دو درجه افزایش دما را در منطقه به وجود آورده است و این افزایش دما مصارف آب را بالا برده و باعث افزایش تبخیر از سطح خاک و افزایش تعریق گیاهی شده است. افزون بر این علت، افزایش لجام گسیخته جمعیت در این منطقه (در کشورهای ترکیه، سوریه، ایران و عراق) در عرض چهل سال گذشته شرایط تغییر اقلیم را تشدید کرده است.
همچنین طرح گاپ ترکیه روی دبی رودخانهها و مساحت پهنههای آبی در کشورهای عراق و سوریه اثرگذار بوده است، اما برخی از کانونهای اصلی گردوغبار ارتباطی به رودخانهها ندارند. به عنوان نمونه کانون گردوغبار واقع در منطقه سینجار عراق ارتباط مستقیمی با این رودخانهها ندارد و بنابراین من مقصر اصلی را افزایش دما و دگرگونیهای آب و هوایی میدانم و هیچ راهی جز مدیریت یکپارچه سرزمینی در حوضه دجله و فرات وجود ندارد.
هیچ راهی جز مدیریت یکپارچه کانونهای گرد و غبار در حوزه دجله و فرات وجود ندارد
فارس: آیا همکاریهای بین المللی به کنترل کانونهای ریزگرد کمک میکند؟
من حدود 12 سال پیش به عنوان مشاور UNEP در بحرین فعالیت میکردم و در این زمان برنامه جامع مقابله با گرد و غبار غرب آسیا تهیه شد که مشابه برنامه شمال شرق آسیا (چین، مغولستان، کره و ژاپن) بود. در واقع مشابه با گردوغبار کنونی در منطقه خاورمیانه، در منطقه شمال شرق آسیا نیز طوفان های گردوغبار با شدت بیشتری طی چهل سال اخیر وجود داشت که با تنظیم یک برنامه جامع و تهیه برنامههای اجرایی تا حدودی توانستهاند آن را کنترل کنند.
درواقع دفتر UNEP به دنبال ایجاد همکاری بین کشورهای منطقه خاورمیانه (12 کشور) بود که با ایجاد یک صندوق منافع مشترک با سهم متوسط 100 هزار دلار برای هر کشور کانونهای اصلی موجود را شناسایی و کنترل کند اما پس از تهیه این برنامه تنها سه کشور با آن اعلام موافقت کردند و عملا این طرح با شکست مواجه شد.
اعتقاد دارم، در منطقه خاورمیانه به خصوص چهار کشور ایران، عراق، سوریه و کویت در صورت عدم مقابله با گردوغبار با روشهای علمی، در طی ۴۰ سال آینده بسیاری از شهرها بین 10 تا 50 روز از سال را با پدیده گرد و غبار مواجه خواهند بود.
در خاورمیانه به خصوص چهار کشور ایران، عراق، سوریه و کویت در صورت عدم مقابله علمی یا گردوغبار، طی ۴۰ سال آینده به صورت نرمال 50 تا 60 روز از سال با پدیده گرد و غبار مواجه خواهند بود
هیچ راهی جز مدیریت یکپارچه کانون های گرد و غبار در حوضه دجله و فرات بر اساس اعتماد و همکاری بین کشورهای ترکیه، سوریه، ایران و عراق وجود ندارد. اعتقاد دارم تمام مشکلات ما مربوط به این محدوده میشود که قسمت زیادی از کشورهای ترکیه، سوریه، ایران و عراق را دربر میگیرد و حدود 90 درصد کانونهای فعال هم در این منطقه شناسایی شده است، البته کانونهایی در کشورهای کویت و عربستان هم طی سالهای اخیر شکل گرفته است. من معتقدم برای رسیدن به یک برنامه جامع باید از ایجاد هر گونه تنش در منطقه و مقصر دانستن کشورها خودداری کنیم تا همه پای کار بیایند.
طرحها و تفاهم نامههای سالهای قبل از کارایی لازم برخوردار نبودند زیرا مبنای علمی دقیقی نداشتند و بیشتر با دیدگاههای سیاستمدارانه دنبال میشدند.
طرحها و تفاهم نامهها سالهای قبل شکست خوردند، چون چارچوبشان بر پایه علم نبود و بیشتر دیدگاه سیاستمداران دنبال میشد
فارس: چند سال پیش کنفرانس بینالمللی گردوغبار در تهران با حضور کشورهای همسایه برای مدیریت گردوغبار به امضا رسید که مشخص نشد، عاقبت آن چه شد؟ خانم ابتکار چند روز پیش ادعا کرده که با اجرای مفاد این کنفرانس و ایجاد کمربند سبز کربلا مشکلات منطقه حل می شود، آیا این نظر را تائید می کنید؟ چرا این تفاهم نامه بی نتیجه ماند؟
بالای 15 تفاهم نامه و صورت جلسه در این زمینه وجود دارد که در دوره های مختلف سیاسی کشور شکل گرفته است اما این طرح ها تنها روی کاغذ بوده است. بهترین راه این است که یک همکاری بر پایه دستاوردهای علمی شکل بگیرد که کمیتههای حقیقت یابی را تشکیل بدهند و این کمیتهها کانونهای اصلی را شناسایی کرده و برای مدیریت آنها سرمایه گذاری کنند. ما هیچ گاه کمیته حقیقتیاب بیطرفی طی این سالها تشکیل ندادیم و تحقیقات به نفع خودمان انجام شده است و قضیه را به گردن دیگران انداختیم و کارهای جزیره ای انجام دادیم.
و تجربه نشان داد نوشتن متنهای سیاسی و شوهای تبلیغاتی مساله را حل نمیکند. برای نمونه طرح کمربند سبز کربلا هیچ ربطی به کانونهای گردوغبار ندارد و اگر هم بودجهای اختصاص داده شده است نمیتواند در حل مشکل گردوغبار مفید واقع شود.
فارس: روشهای مقابله باید چگونه باشد؟
بر اساس تحقیقات علمی که انجام دادهام، جهت مدیریت بهینه و مقابله موثر با پدیده گردوغبار لازم است اقدامات زیر انجام شد: در گام نخست باید عوامل ایجاد کانونها را شناسایی کنیم. عواملی همچون سدسازی، دگرگونی های آب و هوایی، افزایش دمایی، رشد فزاینده جمعیت، کشاورزی بی رویه، چرای بیش از حد دام هر کدام میتوانند علت بروز این پدیده در یک منطقه باشند. در مرحله بعد نسبت به تشکیل صندوقهای حمایتی منافع مشترک متشکل از کشورهای حوضه دجله و فرات و نهادهای بینالمللی مرتبط با گردوغبار اقدام شودد، همچنین تشکیل زیرساختهای علمی مقابله با گردوغبار در حوضه دجله و فرات میتواند کارساز باشد.
انتهای پیام/