خبرگزاری فارس مازندران ـ عمران اکبرنژاد| در روزهای پرشور جشن پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران قرار داریم، دهه فجر یادآور تاریخ پر فراز و نشیب سرزمینی است که مردمانش گوش به فرمان امام راحل در صفوف مبارزاتی نقش آفرینی کردند؛ نقشهایی که بعد گذشت ۴۳ از روزهای حماسه، پر شور جلوه میکند.
در روزهای خفقان و استبداد که خروش مردمی به جوش آمد، فریاد آزادیخواهی در سراسر ایران، پایههای رژیم پهلوی را به لرزه درآورد و با گسستن پیلههای در همتنیده، پروانه پیروزی در آسمان وطن به پرواز درآمد.
دستور خروج سربازان و درجهداران از پادگانها
در آن روزها هر کسی تلاش میکرد نقشی در مبارزه داشته و گوش به فرمان امام راحل باشد. یکی از تدابیر امام خمینی(ره) برای جلوگیری از رویارویی مردم و ارتش، دستور خروج سربازان و درجهداران از پادگانها بود که در مدت کوتاهی، مورد استقبال قرار گرفت و دستهدسته نیروهای مسلح و سربازان به مردم پیوستند.
لقب سربازان فراری پیرو خط امام، افتخاری بود که نصیب سربازان آن روزها شد. امروز در گوشه و کنار این سرزمین، آن سربازان مبارز، سند زنده تاریخی برای خاطرهگویی و بیان حوادث روزهای انقلاب به نسل جدید هستند. محمدعلی نقیپور یکی از همان سربازانی است که به ندای امام راحل لبیک گفت و به همراه دوستانش، پادگان را ترک کرد اما راه دشواری را پیمود. گفتوگوی خبرنگار فارس با این سرباز مجاهد را در ادامه بخوانید؛
هُل دادن ماشین
محمدعلی نقیپور که در دوران مبارزات انقلابی مردم ایران علیه رژیم پهلوی به فرمان حضرت امامخمینی(ره) مبنی بر خالیکردن پادگانها، به امر امام لبیک گفت، در بیان خاطراتش میگوید: دی ماه سال ۵۷ بود که برای خدمت سربازی از هنگ قائمشهر برگه اعزام دادند، از ساری ما را برای اعزام به تهران و سپس دزفول سوار اتوبوس کردند. نزدیکیهای تهرانپارس بود که سوخت ماشین تمام شد و مجبور شدیم تا میدان ژاله سابق، ماشین را هُل دهیم.
افسر گشت همه ما سربازان را بازداشت کرد
وی ادامه میدهد: وقتی به میدان ژاله رسیدیم، زمان کوتاهی به حکومت نظامی مانده بود و توقف کردیم. ساعت ۹ شب با آغاز حکومت نظامی، تهران را سکوت و خاموشی فرا گرفته بود و ماشینهای گشت در حین گشتزنی به اتوبوس ما مشکوک شدند. افسر گشت همه ما سربازان را بازداشت کرد؛ با وجود اینکه برگه اعزام داشتیم اما میگفت علیه حکومت تظاهرات میکنید و صبح روز بعد در حالی که راننده در بازداشت بود، ما را با اتوبوسی دیگر راهی تیپ دزفول کردند.
سرباز نگهبان متوجه تصمیم ما شد
نقیپور یادآور میشود: ما را به تیپ دزفول برده و تا غروب نگه داشتند و سپس با قطار به اهواز رساندند، از اهواز هم با اتوبوسی ما را به دشت آزادگان بردند؛ تقریبا ساعت ۳ بعداز ظهر درحالی که گرسنگی و تشنگی و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشته بودیم به دشت آزادگان رسیدیم و از اینجا آموزشهای سخت شروع شد.
این سرباز پیرو خط امام با یادآوری روزهای دشوار مبارزه انقلابی و دستور امام خمینی(ره) مبنی بر خالی کردن پادگانها توسط سربازان خط امام، خاطرنشان میکند: در پادگان متوجه این فرمان امام راحل شدیم و تصمیم گرفتیم که گوش به فرمان ولی زمان، حرکتی برای پیروزی انقلاب انجام دهیم. سرباز نگهبان که اهل بابل بود متوجه تصمیم ما شد، گفت: «من رویام را برمیگردانم و شما فرار کنید.» من، نقی نوری، مقصود نبوی، حسین قلینژاد و چند نفر از بچههای جویبار از پادگان خارج شدیم، راه را گمکرده و در پاسی از شب به جادهای رسیدیم و نمیدانستیم کدام سمت به اهواز و کدام سمت به تهران میرود.
در جاده سردرگم بودیم
وی ادامه میدهد: در حالی که در جاده سردرگم بودیم یک ژیان توقف کرد و مسیر تهران را نشان داد و گفت مردم دزفول ستاد حمایت از سربازان فراری پیرو خط امام تشکیل دادهاند و با مینیبوسی در مسیر، سربازان را سوار میکنند، ما هم سوار مینیبوس شدیم و شب را در خانه یکی از بچههای ستاد به نام شکری بوستان پیرا، شام خوردیم و صبح هم ما را به ترمینال برد.
راننده متوجه شده او جاسوس رژیم است
نقیپور با بیان اینکه با وجود لباس شخصی، به دلیل موهای کوتاه سربازی در ترمینال توسط یک استوار شناسایی و هر کدام از دوستان به سمتی فرار کرده و همدیگر را گم کردیم، میگوید: موقع فرار سوار ماشین شُوِرلت شدم که خطی بود، یک فردی هم سوار شده بود و میگفت هر کجا این آقا پیاده میشود، همانجا پیاده میشوم، راننده که متوجه شده بود او جاسوس رژیم است در خارج از شهر اندیمشک با درگیری او را پیاده کرد و با هم فرار کردیم.
وقتی راننده عکس شاه را جلوی ماشینش چسباند
او با یادآوری مخفی شدن در صندوق عقب شُوِرلت برای عبور از پلیس راه، یادآور میشود؛ برای اینکه برای عبور از پلیس راه گیر نیفتیم؛ راننده گفت در صندوق عقب مخفی شوم، خودش هم عکس شاه را جلوی ماشین چسباند تا پلیس راه، شیشه ماشینش را خرد نکند. با این شیوه از پلیس راه عبور کردیم و سپس از صندوق عقب به جلوی ماشین آمدم و به پلدختر رسیدیم. در آنجا دانشجویان خط امام، من را سوار اتوبوسی کرده و راهی مسافرخانهای در بروجرد کردند.
به عنوان شاگرد راننده راهی شدم
این سرباز پیرو خط امام در ادامه افزود: شب در مسافرخانه به من پناه دادند و بعد پذیرایی، صبح روز بعد با اتوبوس راهی تهرانم کردند. با توجه به اینکه در قم به شدت ایست بازرسیهای سختگیرانهای بود، من به عنوان شاگرد راننده، راهی شدم. در مسیر تهران متوجه تعقیب یک جیپ شدیم که بعد فهمیدیم یک افسر، میخواهد سرباز دیگری را به ما برساند؛ در نهایت همگی از قم به سلامت رد شده و به تهران رسیدیم.
برای شناسایینشدن سربازان موهای سرشان را تراشیده بودند
نقیپور با تعریف اوضاع تهران در آن روزهای مبارزه، اضافه میکند: در تهران مردم زیادی را در خیابان دیده بودیم که برای شناسایینشدن سربازان موهای سرشان را تراشیده بودند و ما خیالمان از این بابات راحت شده بود.
او ادامه داد: از تهران به سمت قائمشهر آمدم؛ میدان امام تا میدان داخل شهر را پیاده طی کردم، با دیدن یک گشت به سمت چهارشنبه بازار رفتم و یکساعت بعد موفق شدم ماشینی گرفته و به زیراب برسم. از دزفول تا زیراب تقریبا ۷۲ ساعت در راه بودم.
برگشت به پادگان بعد از پیروزی انقلاب
نقیپور با بیان اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای خدمت سربازی و خدمت به انقلاب نوپای ایران به پادگان برگشتم، خاطرنشان میکند: در آنجا مقدم سربازان فراری پیرو خط امام را گرامی داشتند، من هم مورد استقبال گرمی قرار گرفته و قدردانی شدم. بعد از تقسیم نیز به دزفول رفتم و تا پایان خدمت در دزفول بودم.
فرار را جز خدمت حساب کردند
وی میگوید؛ شیرینی کار این بود که حدود سه ماه فرار را غیبت نزده و جز خدمت حساب کردند؛ دوستانی که در مسیر فرار به من کمک کردند را در اندیمشک پیدا کرده و در ارتباط بودیم؛ آن روزهای مبارزه انقلابی به عنوان یک سرباز با لبیک به ندای امام راحل، خواستم نقشی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران داشته باشم و یادآوری آن روزهای باشکوه غرورآفرین است.
آقای نقیپور در پایان یادآرو میشود؛ تحول عظیم انقلاب اسلامی ایران که دنیا را متوجه خود ساخت، به یاری همین مردمی بود که گوش به فرمان ولی زمان خود، لبیک گویان وارد میدان مبارزه شدند و هر کدام نقشی را بر عهده گرفتند.
به گزارش فارس، روزهای پیروزی را مدیون همه کسانی هستیم که در راه آزادی و وطنپرستی، سختیها و دشواریهای زیادی را تحمل کردند. ولایت پذیری و گوش به فرمان ولی، مهمترین درسی بود که در کارنامه پر خاطره گذشتگان مبارز ثبت شده و آنها الگویی برای نسل جدید هستند.
انتهای پیام/۸۶۰۱۵/ح/ی