اخبار فارس من افکار سنجی دانشکده انتشارات توانا فارس نوجوان

دیگر رسانه ها

بهترین لحظه عمر امام و راز «هیچ»

روز دوازده بهمن ماه وقتی هواپیمای حامل امام خمینی وارد آسمان ایران شد از ایشان پرسیدند: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ».

خبرگزاری فارس؛ یادداشت- محسن مهدیان: روز دوازده بهمن ماه وقتی هواپیمای حامل امام خمینی وارد آسمان ایران شد از ایشان پرسیدند: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ»

سالهاست اهریمن رسانه ای این «هیچ» را بهانه کرده است تا نشان دهد مردم و انقلاب برای امام بی اهمیت بوده است. این خاک پاشیدن ها به چهره خورشید راه به جائی نمی برد، اما فرصتی است برای رازگشائی. 

و اما دقیقا هیچ....انقلاب ۵۷ را باید با همین هیچ شناخت. روزی که نه تنها امام و بلکه یک امت چنان اوج گرفت که صف بندی اصیل و دوقطبی حقیقی عالم را به "هیچ" و "همه" شناخت. یک سو فقر مطلق که جمله عالم است و سوی دیگر غنای مطلق که اسم اعظم الله جل جلاله است.

فرمود هیچ، چون خود را نمی دید ، چون هرچه هست «او»ست و «او»ست که همه است. 
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا الله الا هو  

راز انقلاب در گذر از تکبر درون و رسیدن به هیچ است. سلوک فردی و فرد به فرد این مردم بود که سلوک سیاسی را رقم زد. از انقلاب انفسی به انقلاب آفاقی رسیدیم. به همین دلیل است که حضرت امام (ره) هویت و حقیقت انقلاب را با مفهوم «یقظه» معرفی می کنند. مفهومی که عرفا آن را آغاز حرکت در جان یک انسان و یا ملت می دانند.

اساسا همه فخر ما به همین بیداری درونی است که ریشه اصلی درخت انقلاب است و در کوران حوادث تلخ و شیرین روز به روز تنومند تر شده است. 

امروز اگر مطالبه آزادی و عدالت و پیشرفت، گفتمان غالب کشور است، به دلیل استمرار همین تحول درونی است واگرنه فراموش نمی کنیم که روزگاری در این مملکت فخر جامعه به جشن هنرشیراز و دخترشایسته ها و تن دادن به حکومت جلادان ساواک و دیکتاتورهای ظالم و مافیای فسادهای تودرتو بود. 

ریشه «هیچ» را باید در مبانی عرفانی امام جست و چه خوش نشسته است در دیوان شعرشان: 
‌‏نیستم نیست، که هستی همه در نیستی است‏ 
 ‏هیچم و هیچ، که دَر هیچ نظر فرمائی‏

هیچ را امام از ادبیات عرفانی به ساحت کنش سیاسی کشاند و چنین شد که خود را مقابل اراده مردم که ظهور حق بود، هیچ می دانست. در انتها خاطره غلامعلی رجائی از «بهترین لحظه عمر امام» خواندنی است:

«وقتی امام پس از اتمام سخنرانی ایام انقلاب به خانه یکی از بستگانشان منتقل شدند در تعریف این صحنه گفتند: بعد ازاینکه عمامه از سرم افتاد و من بر اثر فشار مردم زمین خوردم و مردم  برای لحظاتی از روی من رد شدند احساس کردم دارم قبض روح می شوم و ادامه دادند بهترین لحظه عمر من زمانی بود که احساس کردم دارم زیر دست و پای مردم از بین می روم.»

انتهای پیام/

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
Captcha
لطفا پیام خود را وارد نمایید.
پیام شما با موفقیت ثبت گردید.
لطفا کد اعتبارسنجی را صحیح وارد نمایید.
مشکلی پیش آمده است. لطفا دوباره تلاش نمایید.

پر بازدید ها

    پر بحث ترین ها

      بیشترین اشتراک

        اخبار گردشگری globe
        تازه های کتاب
        اخبار کسب و کار تریبون
        همراه اول