«حسین اسوبعلی اف» کارشناس مسائل سیاسی منطقه در یادداشتی که در اختیار دفتر منطقهای خبرگزاری فارس قرار داد، به نتایج نشست مجمع پارلمانی کشورهای ترک زبان اشاره و تاکید کرد که ایران نباید به فرایندهای آسیای مرکزی بی تفاوت باشد.
در این یادداشت آمده است در 28 سپتامبر سال جاری میلادی در شهر «ترکستان» قزاقستان نشست مجمع پارلمانی کشورهای ترک زبان برگزار شد که در آن مقامات پارلمانی آذربایجان، ترکیه، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، مجارستان و سایر کشورهای ناظر شرکت کردند.
در چارچوب این نشست، «اعلامیه ترکستان» به تصویب رسید که در آن برنامه توسعه همکاریهای بین پارلمانی کشورهای ترک زبان ترسیم شده و همچنین بر ضرورت تعاملات در زمینههای امنیتی، فرهنگی، بشردوستانه و مبارزه با همه گیری کرونا و مسائل دیگر تاکید صورت گرفت.
ایجاد دانشگاه مشترک قزاقستان و ترکیه به نام «خواجه احمد یسوی» در شهر «ترکستان» و همچنین راه اندازی یک شبکه تلویزیونی شبانه روزی به تمام زبانهای ترکی از نتایج عملی این نشست است.
انتظار میرود در اجلاس بعدی سران کشورهای ترک زبان در استانبول (نوامبر 2021) موضوعاتی مانند توسعه و تعمیق بیشتر همکاریهای کشورهای عضو، از جمله مسائل امنیتی آسیای مرکزی در متن تحولات جاری افغانستان مورد بررسی قرار گیرد.
باید گفت که به طور کلی، اقدامات همگرایانه کشورهای ترک زبان شرایط متناقضی را برای آسیای مرکزی به وجود آورده است. 4 کشور ترک زبان منطقه به دنبال ایجاد اشکال جدید همکاری و تعامل هستند در حالی که تاجیکستان به عنوان قوم آریایی، خارج از این فرایندهای همکاری قرار گرفته است. این همه بدون شک همزیستی و تاثیر متقابل فرهنگهای ترک و ایرانی را که قرنها در این گستره بزرگ شکل گرفته نقض میکند.
اگر بخواهیم عینیتر صحبت کنیم، دقیقا این همزیستی فرهنگها و تأثیر متقابل آنها بوده است که امکان شکل گیری فرهنگ و ادب، علم و معارف را نه تنها برای مردم آسیای مرکزی، بلکه برای خود ترکیه نیز فراهم کرده است. حالا ترکیه به طور فعال به دنبال ترویج ایده همگرایی ترک تباران بر مبنای اشتراکات نژادی و زبانی برآمده و در آینده قصد اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی و حضور در عرصههای امنیتی در منطقه را دارد.
ترکیه به گونهای تلاش میکند آنچه را که در زمان امپراتوری عثمانی دست نیافتنی بود، انجام دهد؛ به عبارتی در آسیای مرکزی حضور فعال داشته باشد و به نیروی پیشرو و هدایت کننده در جهان ترک تبدیل شود.
این نکته قابل توجه است که طی سالهای گذشته، در چارچوب همگرایی ترکی به طور متناوب شهرهایی مانند «بخارا»، «سمرقند» و اکنون «ترکستان» شهرهای فرهنگی، تمدنی و مذهبی ترک نامیده شدند. بسیار شگفت آور است که در فرایند شکل گیری «نگاه جدید نسبت به میراث تاریخی، فرهنگی و مذهبی ترک» به طور کامل از عنصر فارسی یا ایرانی به عنوان منبع دانش، علم، فرهنگ و دین صرف نظر شده است.
گذشته از آنکه تاجیکستان بخشی جدایی ناپذیر از آسیای مرکزی بوده و ایران نیز منبع و بخش اصلی و مهمی از میراث مشترک تاریخی، فرهنگی و مذهبی آسیای مرکزی است، اما فرایند همگرایی ترکی در مسیر کاهش تدریجی اهمیت نفوذ تاریخی ایران قرار داده شده است.
اگر در آینده وضعیت در این جهت ادامه یابد، پس ممکن است شاهد شکل گیری یک رویکرد تاریخی جدید در آسیای مرکزی بشویم.
اما پرسش مهم این است که آیا از راه چنین تلاشهایی میتوان تاریخ را تغییر داد و از هرگونه اشارهای به نقش بی تردید فارسها (ایرانیها) در توسعه دین، علم، فرهنگ در آسیای مرکزی به طور کامل منصرف شد؟ آیا ایران باید نسبت به اینکه از حافظه تاریخی به تدریج نقش دانشمندان و متفکران ایرانی در روند توسعه و تعالی مردم منطقه حذف میشود، ناظر و ساکت بماند؟
معتقدم که در حال حاضر و به خصوص با توجه به آغاز روند عضویت کامل ایران در سازمان همکاریهای شانگهای، فرصت و زمان تشدید فعالیتهای دیپلماسی و به ویژه دیپلماسی فرهنگی «تهران» در منطقه فرا رسیده است. بنابراین ایران در قیاس با ترکیه دارای مزیتهای غیرقابل انکاری است، زیرا حضور جمهوری اسلامی در منطقه از طریق سازمان همکاریهای شانگهای نهادینه شده است، در حالی که ترکیه تلاش میکند با کمک فرآیندهای همگرایی در جهان ترک، به موقعیت به اصطلاح «مشروع» در منطقه دست پیدا کند.
با این وجود، ترکیه ضمن تلاش برای تبدیل شدن به یک عامل مهم نفوذ در آسیای مرکزی، همچنان باید نقش و مواضع روسیه و چین در منطقه را در نظر بگیرد، زیرا این دو کشور دارای سطحی از نفوذ در منطقه هستند که نقش و نفوذ همگرایی ترکی را میتوانند به میزان قابل توجهی کاهش داده و آن را محدود به چارچوبهای تعاملات فرهنگی کنند.
با این وجود بعید به نظر میرسد که شورای ترک نسبت به رویکردهای خود در قبال تاریخ و فرهنگ تجدید نظر کند. همچنین بعید است که تاجیکستان با توجه به عنوان این شورا تمایلی برای عضویت و حتی عضویت ناظر در آن داشته باشد.
با این وجود، اکنون و به ویژه پس از بهبود روابط با تاجیکستان، برای ایران وضعیت بسیار مطلوبی در آسیای مرکزی در حال شکل گیری است. میتوان این پیش بینی را داشت که تقویت روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بازگرداندن سطح قبلی همکاریهای بین «تهران» و «دوشنبه» نه تنها بر وضعیت روابط بین دو کشور، بلکه بر کل منطقه تأثیر بسیار مثبتی به جای خواهد گذاشت.
به عنوان مثال «بیشکک» نسبت به این خبر که ایران آماده واگذاری قطعه زمینی برای قرقیزستان در بندرعباس است، واکنش بسیار مثبتی نشان داد که این امر چشم اندازهای بسیار جذابی را برای توسعه بیشتر روابط اقتصادی بین کشورها باز میکند.
با این وجود ضمن صحبت از منافع ایران و ترکیه و در نظر گرفتن احتمال اجرای سیاستهای فعال جمهوری اسلامی در منطقه، باید این نکته را در نظر داشت که برای کشورهای آسیای مرکزی جلوگیری از تجزیه بیشتر منطقه بر مبنای تعلق قومی و فرهنگی بسیار مهم است.
برعکس، ایجاد فضای همکاری و تعامل به نفع دولتهای منطقه خواهد بود که در این راستا تاریخ و فرهنگ مشترک میتواند سنگ بنای ایجاد چنین فضایی باشد.
به اعتقاد ما، ایران از راه طرح ابتکار خود برای ایجاد یک بستر مشترک فرهنگی و تاریخی همکاری در آسیای مرکزی که از یک سو مبتنی بر اصول حفظ واقعیت تاریخی در رویکردهای مربوط به میراث تاریخی و فرهنگی مشترک مردم منطقه باشد و از سوی دیگر زمینه برای توسعه میراث مشترک فرهنگی ایرانی و ترکی در شرایط کنونی را فراهم کند، میتواند و باید علیه سیاست انشعاب منطقه بر اصل تعلق قومی و زبانی (همگرایی ترکی) نقش ویژهای ایفا کند.
انتهای پیام/ح