به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه فرهیختگان گفتوگویی با محمدرضا عیوضی خواننده پاپ کشورمان انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
صدایی که ادای کسی را دربیاورد نمیماند
- من فکر میکنم خیلی از کسانی که صدای آنها شبیه خوانندههای لسآنجلسی بود در ابتدا با اقبال خوبی روبهرو شد، ولی به مرور زمان با قیاس با اصل آن یک نوعی کمرنگ شدند و قاعدتا صدای یونیک و مختص افراد باقی میماند، نه اینکه صدایی باشد که ادای کسی را دربیاورد.
- ما خواننده داریم که صدای آن شبیه خواننده لسآنجلسی است و طبیعی این چنین است و ادایی درنمیآورد. اینها را باید از دوستانی که سعی کردند تقلیدی در این زمینه داشته باشند جدا کرد و جدا دانست.
حاضر نشدم به هر قیمتی معروفیتم را حفظ کنم
- درباره اینکه یکشبه خیلی اتفاقات برای خیلیها رقم بخورد باید بگویم شاید معروف شوند، ولی این معروفیت اول راه است و سختی راه ادامه دادنش است که چطور خود را حفظ کنید.
- من حاضر نشدم به هر قیمتی این معروفیت را حفظ کنم، چون علیرغم اینکه معروف شده بودم خدا را شکر میکنم که محبوب هم بودم.
تجاری بودن تولیدات فرهنگی اصالت فرهنگ را زیر سوال میبرد
- آن زمان اینطور نبود که خواننده بخواند و بعد کاست را به ارشاد بدهد و ارشاد روی آن مجوز بدهد. ارشاد قبل از اینکه بخواهد به صدا مجوز بدهد، تستهای خوانندگی میگرفت. ولی الان اینطور نیست.
- متاسفانه روند موسیقایی و کلا مساله فرهنگ ما بسیار عوض شد. اگر آن زمان تلاش میکردیم موسیقی فاخر اجرا کنیم که کلام خوب و فاخر و ادبیات و شعر خوبی داشت، اما الان اینچنین نیست و همه چیز تجاری شده است و تجاری بودن مسائل فرهنگی و تولیدات فرهنگی اصالت فرهنگ را زیر سوال میبرد.
مراجع و سازمانهای ذیربط ما کجا قرار دارند؟
- خیلی از تهیهکنندهها که به آنها حق میدهم و مسیر زندگی آنها از این راه است، تفکر و سیاستشان بر این است که ببینند کجا منبع درآمد بهتری دارند و به آن سمت میروند. این افراد به فکر فرهنگ نیستند، بلکه به فکر منافع مالی خود هستند.
- من هم حق میدهم، ولی مراجع و سازمانهای ذیربط ما کجا قرار دارند؟ یک تهیهکننده موسیقی اگر بگوید من با شما قرارداد میبندم ولی آنچه من میگویم و آن شعری که من انتخاب میکنم را بخوانید.
- من برای خود رسالت و فرهنگ و گفتمانی در انتخاب اشعار در موسیقی خود دارم. حاضر نیستم این گفتمان را با هر قیمتی تغییر دهم که امروز شعری را بخوانم که شاید در این برهه از زمان و در این چند روزه مردم بسیار بشنوند و تحسین کنند و چند ماه بعد بگویند چه معنا و مفهومی داشت.
چرا باید اشعاری که فرهنگ ما را زیرسوال میبرد استفاده کنم؟
- بهدنبال مفهوم باید بود. من حاضر نیستم خود را برای قرارداد میلیاردی که دوست دارم روی استیج بخوانم و مردم من را دوباره ببینند، بخوانم و به هر قیمتی این کار را نمیکنم.
- خیلیها به من میگویند اشعار امروزی استفاده کنید، چرا باید اشعاری که فرهنگ ما را زیرسوال میبرد استفاده کنم؟
- عاشقانههای سهضلعی که درباره دو نفر نیست، مضر است. این معضلی است که در اشعار امروز ما واقع شده است و متاسفانه در بین جوانان این را بسط و گسترش دادند و جوانان خواهان این اشعار شدند و تهیهکنندهها اگر با خواننده قرارداد میبندند میگویند این اشعار را باید بخوانید.
نگاه برخی تهیهکنندهها به هنرمندان یک نگاه کالایی و اقتصادی است
- در یک جامعه برخی از افراد میبینند منفعت به کدام طرف است و به آن سمت حرکت میکنند و افراد را به آن سمت میکشند.
- فرضا وقتی من تهیهکننده شخصی هستم، به او میگویم من باید بگویم چطور لباس بپوشید و حتی مهمانی بروید یا خیر، چطور بگردید و چطور حرف بزنید، چطور شعر بخوانید، چه شعری را بخوانید، هر چیزی میگویم باید قبول کنید.
- قاعدتا این خواننده مطیع تهیهکننده است همانند یکی از تهیهکنندهها که گفت این خواننده برای من کالا است که از آن پول درمیآورم.
- نگاه یک تهیهکننده به هنرمند یک نگاه کالایی و اقتصادی است و قطعا آن کالایی را که تفکری برای خود ندارد، گفتمانی برای خود در عرصه هنر و فرهنگ ندارد، به سمت و سویی میبرد که بتواند در آن فضا از آن کسب درآمد کند.
- میتواند آن تهیهکننده به سمت یک جناح سیاسی کشیده شود و آن را با خود ببرد و بعد از یک مدتی که استفاده کامل را از این هنرمند کرد و به قول معروف شیره جان هنرمند را کشید و برای آن کارایی نداشت آن را رها میکند، ولی چون طرف قرارداد ۱۰ساله دارد میماند چه کند؟
کسی که به شعرهای سخیف مجوز میدهد یا بیسواد است یا زیرمیزبگیر
- کسانی که در شورای شعر، شورای موسیقی ارشاد و تلویزیون بودند بهنظر من آدمهایی بودند که سواد این کار را داشتند. باسواد بودند. افراد اصلحی روی کار بودند، ولی به مرور زمان که دولتها عوض میشدند متاسفانه در کشور ما روابط جای ضوابط را گرفته است و متاسفانه روابط باعث شده آدمهای ناکارآمد و نالایق و کسانی که سواد کار موضوع موردنظر را ندارند، سرکار بیایند.
- مثلا طرف رشته شمشیربازی بوده و رئیس فدراسیون اسبسواری شده است. چه اتفاقی میافتد؟ وقتی انتصابات از روی شایستگی نباشد.
- وقتی آن زمان میخواستیم ترانه و شعر عاشقانهای را بخوانیم، روی آن با ذرهبین نگاه و دقت میکردند تا کلام سخیفی در آن نباشد، الان وقتی این اتفاقات را میبینیم و اشعار را بهسادگی مجوز میدهند یک علت بیشتر بهدست نمیآید، یا آدمهای بیسوادی هستند که آنجا تصمیم میگیرند یا آدمهایی هستند که سواد دارند ولی زیرمیزبگیر هستند. این اشعار بهراحتی مجوز نمیگیرند.
- به فلان شاعر متعهد و معروف زنگ میزنیم و میگوییم این چه شعری است که مجوز گرفته است، سرش را تکان میدهد. یعنی از عهده ما خارج است و کس دیگری تصمیم میگیرد.
انتهای پیام/