به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، گروه بینالمللی هندیران ویژه برنامه شعرخوانی با عنوان «ایران من»، (وطن، دوستی و الفت بین ایران، هند و کشورهای همجوار) با حضور شاعران، استادان و هنرمندان فارسیزبان را در فضای مجازی برگزار کرد.
در این برنامه شاعرانی از ایران، هند، پاکستان، تاجیکستان، بنگلادش و... به سرودن و خوانش تک بیتها و اشعاری با موضوع «ایران من» پرداختند و وطن و عشق به وطن، موضوع اصلی اشعار بود.
در این برنامه که با حضور دکتر محمدعلی ربانی و شاعران فارسیزبان همانند پروفسور سیده فاطمه حسینی، مهدی باقر خان، دکتر محمد عرفان، اخلاق آهن، دکتر کاظمی لاهور، یاور عباس، جواد عسگری، دکترسرویش تریپاتی و فاطمه صغری زیدی ... برگزار شد شاعرانی از ایران هم حضور داشتند؛ از جمله علیرضا قزوه، عبدالرحیم سعیدیراد، غلامرضا کافی، امیر عاملی، ولیالله کلامی زنجانی، نغمه مستشار نظامی، فاطمه نانیزاد، وحیده افضلی، مرضیه فرمانی و... به شعرخوانی پرداختند.
در ادامه گزیده اشعار شاعران آسیایی منتشر میشود:
ایران زمین
ای زمین انقلاب و روشنا! ایرانزمین!
ای زمین نشر قرآن! نور اسلام مبین!
ای دیار دین و دانش، فکر و علم و فلسفه
ای زمین زهد و تقوی، فهم و عرفان، عاطفه!
قلب تو جوی ریاحین، تاج زرینت بلند
زلف تو چون آبشاران، ما اسیر آن کمند
در کفات فیروزه داری، در دهان آب خزر
ساقی محفل تو هستی، مستِ جامت بیشُمَر
آن بهار رشک جنّت در چمنهای شماست
خاک لبریز از گُل تو مأذن گُلدستههاست
سنبل و نسرین و نرگس، یاس و افرا و چنار
کبک و قمری و پرستو، قو و گنجشک و هزار
پسته و انگور و خرما، پرتقال و زعفران
توت و انجیر و هلو و سیب و بادام و رُمان
رنگهای زندگی در کوچه باغت خندهزن
مهربانان تو هر سو بیشمار، از مرد و زن
مشهد و تبریز و تهران، رشت و ساری، خواف و جام
اصفهان و کیش و زنجان منبع فیض مدام
ساقیان بزمگاهت پورسینا، مولوی
رازی و ملای صدرا، آن یلان معنوی
بلبلان گلشن تو، حافظ و سعدیستند
بهتر از این شاعران، در دهر، آخر کیستند؟
همچنان خیّام و خاقانی و آن عطّارِ راد
وآن حکیم توس و صائب، شیخ گنجه زنده باد
زنده باد، ای ملّت رعنا! همیشه زنده باد
زنده باد، ای سرزمین عشقپیشه! زنده باد
کاشکی ممکن شود امروز احیای شما
ای جوانان عجم! احیایتان احیای ما
* دکتر اخلاق آهن از دهلی هند
ای مهد انقلاب جهان ای عزیز جان
سر خوش ز سربلندی تو صاحب الزمان
از نور انقلاب تو روشن چراغ دین
شد همت و شجاعت تو مظهر آفرین
ای سرزمین حافظ و سعدی و مولوی
ای سرزمین علم و ادب شعر معنوی
شد خاک تو قدمگه سلطان انس و جان
شد بوسه گاه عالمیان خاک پاکتان
شد مهد علم و دین و هنر سرزمین تان
از چشمه روان تو سیراب شد جهان
* فاطمه صغری زیدی ـ دهلی نو
خاطرم جمع است و قلبم مطمئن، گر بعد از این
فکر و فرهنگم بماند در امان پارسی
* مهدی باقر خان ـ دهلی ـ هند
خاطرم جمع است و قلبم مطمئن، گر بعد از این
فکر و فرهنگم بماند در امان پارسی
* مهدی باقر خان ـ دهلی ـ هند
ز لطف شعر خوش پارسی که ریشهی ماست
چه روزهای خوشی بین هند و ایران است
* مهدی باقرخان از دهلی هند
ای شعله نورانی ایران، تو کجایی؟
در سینه چنان آتش پنهان، تو کجایی؟
مانند سیاووش و خلیلیم در آتش
از شعله گذشتیم چه آسان، تو کجایی؟
* سرویش سرمست
اگرچه سرمستِ هند هستم به کوی حافظ ببر دلم را
خدا کند در درون باغش گلی ز گنگ و جمن بروید
* سرویش سرمست از هند
در بنارس از زبان پارسی دم میزنم
بوی گنگان را به جوی مولیان آوردهام
* سرویش سرمست از هند
در بنارس شور حافظ، روح سعدی در من است
آه ای تقدیر، ما را همرهِ شیراز کن
* سرویش سرمست از هند
«ایران ما»
من از نوادگان ایرانم
کسی نمیگوید
من از عربستانم
شرف قبولیت ندارم
من از هندوستانم
که تازه با تمام دلم مهاجر شدهام
قبلهام کعبه
دین من اسلام
جانم در کربلاست.
ایران محافظ قبله گاهم
سرزمین بروجردیها و حاج قاسمها
دیار طالقا نیها و خمینیها
و میهن خامنهایها
اینها راهبران مایند
جانم فدای شان
قربان آن نگاهها
که محافظ محرومانند..
* پرفسور سیده فاطمه حسینی از دهلی هند
در ادامه علیرضا قزوه غزلی خواند:
کاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد
راه بیتالله اگر از هند و ایران بگذرد
مهربانا یک دو جامی بیشتر از خود برآ
مستتر شو تا غدیر از عید قربان بگذرد
«خون نمیخوابد» چنین گفتند رندان پیش از این
کیست میخواهد که از خون شهیدان بگذرد؟
نغمهاش در عین کثرت، جوش وحدت میزند
هر که از مجموع آن زلف پریشان بگذرد
پرده عشّاق حاشا بی ترنّم گل کند
شام دلتنگان مبادا در غم نان بگذرد
وای روز ما که در اندوه و حرمان سر شود
حیف عمر ما که در دعوا و بهتان بگذرد
خون سهراب و سیاوش سنگفرش کوچههاست
رستمی باید که از این آخرین خوان بگذرد
کاشکی این روزها بر ما نمیآمد فرود
حسرت این روزها بر ما فراوان بگذرد
کافر از کافر گذشت و گبر یار گبر شد
کاش میشد تا مسلمان از مسلمان بگذرد
حال و روز عاشقان امروز بارانیتر است
نازنینا اندکی بنشین که باران بگذرد
از شراب مشرق توحید خواهد مست شد
گر نسیم هند از خاک خراسان بگذرد
**
طوطى طبع من غزلخوان است، میسرایم شکوه بالا را
لب ساحل نشستهام آرى، مىسرایم دوباره دریا را
خسته از وعدههاى پاییزى، منتظر ماندهام چنین روزى
آنک از ره بهار مىآید، مىسرایم امید فردا را
یامقلّب که قلب من با توست، یا مدبّر مرا تو تدبیرى
یا محوّل نگاه دیگر کن، حال ما را و حال دنیا را
گرچه حال زمان کمى بد شد، گرچه عاشق کمى مردّد شد
کرونا آمد و کمى سد شد، عشق حل مىکند معما را
بى قرارم قرار جانم باش، بین این دشت گل عذارم باش
نوبهارم کمى کنارم باش، تا نبینم سکوت صحرا را
بشنو از نى نواى یاران را، نغمه عشق با شهیدان را
آن مناجاتهاى چمران را، تا که معنا کنیم معنا را
یاد سنگر دوباره جارى شد، حال دلهایمان بهارى شد
کرونا هم تمام خواهد شد، العجل اى طبیب...دلها را
رخصتى تا دوباره جان گیرم، مثل قاسم شوم توان گیرم
بى نشان باشم و نشان گیرم، تا ببینم دم مسیحا را
عاشق سرزمین ایرانم، حامل پرچم شهیدانم
سبز و سرخ و سفید مىمانم، تا ابد دارم این تولا را...
رأى میدهم خوش اقبالم، انتخابم همیشه ایران است
جاودان تا همیشه باید گفت، انقلاب عزیز زهرا را
شاعرى در مسیر بارانم، فارغ از سردى زمستانم
گرم عشق هواى مهرانم، کربلایى کن از وفا ما را
* محمدمهدى عبداللهى
«برای میهن عزیزم ایران»
۱
بیخیال تحریمها و قطعنامهها
استوار ایستادهای
و خم نمیشوی
جز برای نماز
۲
تو!
آن پرندهای
که تمام صیادها
برایش قفس ساختهاند
۳
تو
آن نخل تناوری
که با موریانههای هیچ تحریمی
از پای در نمیآید
۴
به تو تکیه میکنم
که بزرگتر از تاریخی
و میشود
در سایه سارت بزرگ شد.
۵
دنیا تعظیم کرده است
تو قد افراشتهای
میهن گلهای محمدی!
۶
شب اندیشان
چراغ خانهات را خاموش میخواهند
«میهمن آفتابی» من!
۷
به تماشای سربلندیات آمدهاند
سر بزیران تاریخ
که از گورهای خویش فراری شدهاند.
۸
در خیزشی شگرف
میسازمت
باشکوه تر از شهر آفتاب
با قدرتی
به همت مردان انقلاب!
۹
خورشید فردا
از شانههای تو طلوع میکند
ایران من!
۱۰
تنها نه من از شکوه تو میگویم
که این
میراث تمام عاشقان میهن است..
* عبدالرحیم سعیدی راد
همین که کوچه خیابان مهربانت را...
همین که عطر تو را،رنگ آسمانت را...
همین که گرمی خورشید روشنت در دل
همین که نام تو را نام جاودانت را...
همین که ساحل و کوه تو، جنگل و دشتت
همین که گرمی دلچسب و عطر نانت را
همین که شهر پر از لحن آشنا باشد
همین که شعر ترا، لهجه و زبانت را
*
وطن همین که به نام تو زندهام کافی ست
نمیدهم به تمام جهان،جهانت را
سلام مادرم از راه دور میآیم
بگیر در بغلت کودک جوانت را
* نغمه مستشارنظامی
از خزر تا خلیج نیلی فارس
دست در دست هم گذاشتهایم
از دماوند تا سر سبلان
دل سپردیم و لاله کاشتهایم
انتخاب من و تو راه خدا
انتخاب من و تو ایمان است
انتخاب من و تو ما شدن است
انتخاب من و تو ایران است
من و تو وارث بهارانیم
رأی ما سرنوشت میسازد
از دل کوه چشمه میجوشد
عشق و ایمان بهشت میسازد
ترکمن، فارس، کرد، ترک و بلوچ
لر و کرمانی و خراسانی
لک و مازندرانی و گیلک
من و تو عاشقیم و ایرانی
من و تو رسم ما شدن داریم
یک صداییم و یک وطن داریم
یک خدا، یک بهار، یک لبخند
من و تو وحدتی کهن داریم
از خزر تا خلیج نیلی فارس
کیش مهر است،کشور نور است
نام ایران همیشه جاویدان
دست دشمن ز خاک ما دور است
* نغمه مستشار نظامی
طاقت بیار تا شود آغاز روزگار
سالی گذشت و تازه نشد باز روزگار
وقتی که خانه روی کمر بند زلزله است
هرگز امید نیست به اعجاز روزگار
ناز تو را کشید ولی روز دلبری
با ما همیشه کرد فقط ناز روزگار
در مجلس عزای خودم باده میخورم
روزی مگر به عیش زند ساز روزگار
مُشتی پَرَم که روی زمین ریختم همین
رخصت نداد حیف به پرواز روزگار
* امیر عاملی
من شاعر ایرانی و تو شاعر هندو
تو ساکن دهلی و منم ساکن اهواز
بین من و تو یک غزلی فاصله باقیست
تو آینه شعری و من آینه پرداز
انتهای پیام/