گروه بینالملل خبرگزاری فارس – مهدی پورصفا: سایه جنگ بر فراز اوکراین، نبرد غیر مستقیم آمریکا و روسیه و یا حتی استقرار سلاحهای هستهای در کریمه بخشی از اخباری است که این روزها درباره اوکراین و تحولات آن شنیده میشود.
گرچه با عقبنشینی نیروهای اوکراینی از حمله مستقیم به مناطق تحت کنترل استقلالطلبان روستبار از شرق این کشور احتمال درگیری همهجانبه کاسته شده اما کسی نمیتواند این نکته را رد کند که ریسک درگیری به صفر نرسیده است.
واقعیت این است که شاید ریشههای این تشدید تنش را در نباید در مناطق شرقی اوکراین، کییف و یا حتی مسکو یافت. ریشههای این درگیری را میتوان در واشنگتن یافت؛ جایی که چند سال پیش با حمایت از کودتای رنگی علیه «یانوکویچ» رییسجمهور اسبق اوکراین کلید آغاز یک درگیری همه جانبه را درست در حیاط خلوت روسیه زد؛ رویدادی که اولین واکنش روسها به آن همانند مورد گرجستان تضمین دسترسی به آبهای دریای سیاه و پایگاه نیروی دریایی این کشور در منطقه کریمه بود.
از آن زمان تاکنون نزدیک به 7 سال میگذرد اما سوال اصلی اینجاست که سیاستهای آمریکا در اوکراین به کدامین سو خواهد بود. حفظ وضعیت شکننده صلح یا آغاز یک درگیری همهجانبه؟
* اوکراین و مسئله وابستگی به روسها
اوکراین به صورت سنتی پیوندهای عمیقی با اتحاد جماهیر شوروی داشت. نشانههای این پیوند را حتی هماکنون هم میتواند دید. به عنوان مثال بخش مهمی از صنایع نظامی اتحاد جماهیر شوروی در کشور اوکراین متمرکز شده بود. این صنایع طیف مختلفی از تجهیزات شامل موتورهای هواپیما و موشکهای بالستیک تا هواپیماهای نظامی را تولید میکنند.
هماکنون هم به خاطر روابط تاریک روسیه و اوکراین صنایع کشتیسازی نظامی روسیه در تأمین موتورهای گازی کشتیهای خود دچار مشکل شده است.
این پیوندها دلیلی مطمئن و جدی است که روسها یک لحظه در مقابل تحولات اوکراین کوتاه نخواهند آمد و هر نوع تحولی را به صورت جدی رصد خواهند کرد. در سال 2014 کودتای رنگی در اوکراین که با هدایت مستقیم وزارت خارجه آمریکا در دوران «جان کری»، وزیر خارجه وقت ایالات متحده صورت گرفت، سلسله تحولاتی را رقم زد که در نهایت به جدا شدن مناطق روسنشین در شرق اوکراین منجر شد.
اگرچه با حمایت اتحادیه اروپا ما بین طرفین در شهر مینسک پایتخت کشور بلاروس در تاریخهای سپتامبر 2014 و فوریه 2015 دو بار قرارداد آتش بس امضا گردید ولی این قراردادها برای پایانبخشی به درگیریها کافی نبود. همانگونه که مسیر درگیریها تا امروز نیز کشیده شده است.
در این میان به نظر میرسد که دولت بایدن به دنبال این است تا مسیر فشار بر دولت روسیه را دوباره احیا کند؛ مسیری که ترامپ به دلایل مختلف آن را تقریباً مسکوت گذاشته بود و حالا بایدن با تحریک اوکراین برای حمله به مناطق تحت کنترل روس تبارها به دنبال آن است.
* در شرق اوکراین چه میگذرد
نگاهی به خط توالی اتفاقات روی داده در مناطق شرق اوکراین نشان میدهد که آمریکاییها تلاش فراوانی کردهاند تا بتوانند به هر صورت ممکن طرف اوکراینی را وارد یک نبرد همهجانبه کنند.
چند هفته پیش اوکراین با این ادعا که چند سربازش به دست استقلالطلبان حامی روسیه در شرق این کشور کشته شدهاند، از لزوم افزایش نیروهای نظامی در مرزهای شرقی گفت. پیش از آن مقامهای دولت آمریکا از جمله «جو بایدن» گفته بودند که واشنگتن هرگز آنچه «تهاجم روسیه علیه اوکراین» میداند و الحاق شبهجزیره کریمه به این کشور را نخواهد پذیرفت. «آنتونی بلینکن» و «لوید آستین» وزرای خارجه و دفاع آمریکا هم در گفتوگو با همتایان اوکراینی خود بر تعهد بر حمایت از تمامیت ارضی اوکراین و تقویت نظامی آن در برابر روسیه تاکید کرده بودند. پس از آن، ایالات متحده اعلام کرد که ۱۲۵ میلیون دلار کمک نظامی مازاد به اوکراین میدهد.
پس از انتشار گزارشهای پراکندهای درباره وقوع درگیری میان دو جمهوری خودخوانده در شرق اوکراین با کییف، اوکراین مدعی تجمع هزاران نیروی نظامی روسیه در مرزهای شمالی و شرقی خود و همچنین در شبهجزیره کریمه شد. روسیه در واکنش، موضوع حضور نظامیان خود در مناطق مرزی اوکراین را رد نکرد اما گفت که استقرار نظامی این کشور تهدیدی علیه هیچ کسی نیست و با توجه به تحرکات ناتو جنبه دفاعی دارد.
همزمان منابع خبری از استقرار هواپیماهای نظامی آمریکا در اوکراین خبر دادند. همچنین ارتش اوکراین اعلام کرد که رزمایش مشترکی را با نیروهای ناتو در آینده نزدیک برگزار میکند. در بیانیه ارتش اوکراین اعلام شد که «به طور خاص، در این رزمایش اقدامهای دفاعی و به دنبال آن یک حمله برای بازگرداندن مرزها و تمامیت ارضی کشور که توسط یکی از کشورهای همسایه متخاصم مورد تعرض قرار گرفته، انجام خواهد شد.»
این در حالی بود که « سرگئی لاوروف» وزیر امور خارجه روسیه هشدار داده بود هرگونه تلاش جدید برای به راه انداختن جنگ در منطقه «دونباس» ممکن است به نابودی اوکراین ختم شود. کرملین هم اعلام کرد که هرگونه اعزام نیروهای ناتو به اوکراین منجر به تنش بیشتر نزدیک مرزهای روسیه میشود و مسکو را مجبور به اقدامات بیشتر برای اطمینان از امنیت خود میکند.
در میانه افزایش تنشها و ابراز نگرانی مقامات و نهادهای غربی، «ولادیمیر زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین از سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) خواست به روند عضویت کییف در ناتو سرعت ببخشد و از مرزهای شرقی این کشور دیدن کرد. این در حالی بود که مسکو پیش از آن به ناتو درباره هرگونه استقرار نیرو در اوکراین هشدار داده و آن را دلیل افزایش تنشهای مرزی خوانده بود.
در عین حال، علیرغم ادعای نگرانی و تلاش برای کاستن از تنشها از سوی مقامات غربی، یک مقام آمریکایی گفت که این کشور قصد دارد برای نشان دادن حمایت از اوکراین چند ناو جنگی را به دریای سیاه اعزام کند. او همچنین گفت که پرواز هواپیماهای شناسایی آمریکا بر فراز دریای سیاه برای نظارت بر فعالیت نیروی روسیه و جابجایی نیرو توسط این کشور در کریمه ادامه دارند. البته بعدها آمریکاییها از اعزام این ناوها پشیمان شدند.
* خط سیاست اوباما ادامه مییابد
سیاست دولت بایدن را میتوان امتداد همان سیاست دولت اوباما در اواخر دوران ریاست جمهوری وی دانست. رویکرد افزایش فشار بر روسیه به عنوان یکی از مهمترین تهدیدها در اسناد بالادستی آمریکا، به دنبال به چالش کشیدن اقتدار روسها است.
اگرچه توان اقتصادی روسها به اندازه چین نخواهد بود اما جلوگیری از گسترش توان نظامی آنها در شرق اروپا به عنوان متحد کلیدی چین برای هیچ سیاستمدار آمریکایی جای سوال ندارد.
در دوران ترامپ با وجود استقرار گسترده نیروهای آمریکایی در مناطق شرقی اروپا در قالب 4 هنگ تحت فرماندهی ناتو اما آتشبس در مناطق شرقی همچنان حفظ میشد.
با این حال دولت بایدن انگیزههای فراوانی دارد تا این منطقه را بار دیگر مشتعل و داغ کند. بسیاری از مقامات دولت بایدن بر این باور هستند که جنگ روانی روسها بود که سبب شد ترامپ به عنوان یک رئیسجمهور به این کشور تحمیل شود. در کنار این مقامات اطلاعاتی دولت آمریکا از آنچه تلاش روسها برای تاثیرگذاری بر انتخابات سال 2016 خوانده شده نیز کینه عمیقی دارند و حتی در صورت رئیسجمهور شدن دولت کلینتون امکان یک حمله سایبری عمیق را به روسیه در نظر داشتند.
واشنگتن به طور حتم در نظر ندارد خود را با کشوری همچون روسیه درگیر یک جنگ نظامی تمام عیار کند اما به طور حتم تلاش خواهد تا با استفاده از نفوذ خود در حاکمیت اوکراین این کشور را به سمت یک ریسک سنگین سوق دهد.
در طرف مقابل هم روسها این آوردگاه را محلی برای آزمون اراده بایدن در مقابل خود میدانند و این که چگونه میتوانند تقابلهای بعدی خود را با واشنگتن برنامهریزی کنند. کمااینکه از هماکنون سنگینتر کردن تحریمهای اقتصادی علیه روسها محتمل است. پاسخ مسکو هم در این میان تحکیم روابط با چین و برنامهریزی برای گستردهتر کردن روابط اقتصادی با پکن است.
روسها به خوبی میدانند که چین مشتری پایداری برای محصولات نفتی و گازی آنها خواهد بود و در مقابل چینیها هم به دنبال این هستند تا بتوانند از فناوری و تجارب نظامی روسها استفاده کنند.
در این میان به نظر میرسد شکافی در داخل اروپا نیز پدید آمده باشد. در حالی که آلمان به دنبال اجرایی کردن خط لوله «نورد استریم دو » است، بریتانیا به بهانه مقابله با توان هستهای روسیه همچنان به دنبال توسعه زرادخانه هستهای خود است. این تفاوت در برخورد با روسیه به طور حتم در مورد یکپارچگی نظر این کشورها در مقابل روسیه تأثیر خواهد گذاشت؛ کمااینکه آلمانیها همواره محور اصلی برای برقراری آتشبس در منطقه شرق اوکراین بودهاند.
* دولت بایدن برنده خواهد بود یا بازنده؟
اگرچه هنوز امکان یک درگیری گسترده بین اوکراین و روسیه وجود دارد اما تبعات وسیع آن میتواند هر دو طرف به راهحلهای کمهزینهتری برای تقابل سوق میدهد. به نظر میرسد فعلاً آمریکاییها با تحریمهای اقتصادی بیشتر به سراغ روسیه رفتهاند.
مقامات اوکراینی امیدوارند این تحریمهای چندجانبه بتواند تا حدودی روسیه را به عدول از مواضع سفت و سخت خود برای حمایت از روستبارهای شرق اوکراین راضی کند.
در هر صورت آمریکاییها به دنبال این خواهند بود تا بتوانند روسها را در اوکراین زمینگیر کنند و روسها نیز به دنبال آزمایش اراده دولت بایدن در تقابل با خود خواهند بود. اگرچه شاید از منظر برخی به نظر رسد که روسها به دلیل تمایل اروپاییها برای برخورد جدی با آنها در موضع ضعیفترقرار دارند اما آمریکاییها امتحان سختتری در پیش دارند.
اگر در نهایت تمام تهدیدات آمریکاییها در مقابل روسها به جایی نرسد آنچه که میماند به تعبیر «سناتور لیندسی گراهام» کشوری است که به طور حتم روسها از آن نخواهند هراسید.
انتهای پیام/