به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، عزت الله ضرغامی با خبرگزاری ایسنا به گفتوگو نشسته است که بخشهای مهم آن در ادامه آمده است.
نفوذ در تمام بخشهای اجرایی کشور امری جدی است
من معتقدم نفوذ در تمام بخشهای اجرایی کشور امری جدی است. حتما دشمنان برای ما برنامه ریزی میکنند البته من جزو کسانی نیستم که توهم توطئه دارند. گاهی هر کسی کاری میکند یک جریان اطلاعاتی به او مارک جاسوسی و 100 اتهام میزند من همیشه با این نگاه مقابله میکنم و میگویم سخت نگیرید. اما در این حد را حتما قبول دارم که دشمن برای ما برنامه ریزی میکند و نفوذ جدی است آنها با 10 لایه میآیند و مثلا میگویند که چرا خودتان را برای تولید چیزی معطل میکنید که مزیت نسبی ما نیست آن را رها کنید میتوانیم معاملهای کنیم و مشابه آن را از خارج بیاوریم که ارزانتر هم میشود.
هر جایی که ساختار و حتی مدیریت آن کارآمد باشد را آنقدر برایش حاشیهسازی میکنند و کالای جانشین تعیین میکنند که اصلا میبینید من هر چه میخواهم انقلابی فکر کنم نهایتا میگویم راست میگویند فعلا بروید از خارج بخرید تا خرمان از پل بگذرد. استعمار این کاره است، یعنی تمام ضوابطش را بلد است و تجربههای تاریخیاش را دارد. ما در یک جاهایی به اصطلاح جوانهای امروزی baby هستیم.
بعد از انتخابات به سراغ محیط زیست خواهم رفت
یکی از برنامههای من بعد از 1400 این است که هر اتفاقی در انتخابات ریاست جمهوری برایم افتاد و بعد از انتخابات در هر جایگاهی که بودم یکی از مسائل جدی که محیط زیست است را دنبال کنیم. من به این نتیجه رسیدم که ما داریم نفس کشیدن را از فرزندان، نوهها و نسلهای آینده دریغ میکنیم. بعضی روزها در تهران نمیشود نفس کشید. هزار جور بیماری ایجاد میشود و ما در طول یکسال 10 – 15 روز هوای پاک نداشتیم. این را مقایسه کنید با تهرانی که وقتی قاجار آن را به عنوان پایتخت اعلام کرد باغ، اشجار، کوه و زیباترین مناطق را داشت. افراد و کارشناسانی که پروژهشان تهران بوده میگویند سقف جمعیتی تهران چهار میلیون نفر بوده که نباید به این سقف میرسید. اما الان ببنید آیا تهران سرو ته دارد.
مسئولان به مدیران خود نمیگویند از تو چه میخواهیم
اگر رئیس قوه مجریه اهل تحول و اهل تغییر نظام منحط کلاسیک ناکارآمد اداری باشد میتواند این را حل کند. میتواند وزیری بیاورد و بگوید من این سه کار را از تو می خواهم. اشکال ما این است که به مسئولانی که سر کار میگذاریم نمیگوییم چه از آنها میخواهیم. من 30 سال است مدیریت درس می دهم. اولین کاری که در گرفتن مسئولیت باید انجام شود تعیین شرح وظایف است. باور کنید این کار انجام نمی شود. فردی معاون وزیر و یا یک مدیرکل مهمی شده ولی هنوز به او نگفتهاند که از تو چه میخواهیم. حکم، حقوق، ماشین و امکانات می دهند و مابقی کار رها میشود.
- مردم از ما عمل میخواهند. حرف خوب زیاد می زنیم ولی وقتی عمل نباشد مردم همان حرف خوب را هم مسخره میکنند. هر وقت به اینجا رسیدیم باید بدانیم که نیاز است کات بدهیم.
- ما از نظر دانش قلههای دانش را در این کشور طی کردهایم که خیلی افتخارآفرین است. در برخی حوزه ها ببینید که چه کارهای بزرگی در این چند سال انجام شده است اما برای مردم نان و آب نشده، اگر به مردم بگویید در نانو تکنولوژی ما در لبه مرز علم و فناوری هستیم از شما درباره قیمت مرغ سوال میکنند.
یکی از پایگاه های رأی من دستفروشان هستند
- شعار من برای انتخابات اگر وارد صحنه شوم «فرصت زندگی» است. من در حال تبیین این موضوع هستم. مردم باید از زندگیشان لذت ببرند. یک زمانی هست که شما یک ماهی را در لیوان آب میگذارید و او زنده است اما آیا زندگی میکند؟ آیا مردم ما زندگی میکنند؟
- من گاهی حتی در زمانی که مسئولیت داشتم تنها به استادیوم آزادی می رفتم و در بین مردم می نشستم زیرا معتقدم مسئولان باید در بین مردم باشند و حس شان را بفهمند. من معمولا تا خانه پیاده می روم و می آیم که یک ساعت هم راه هست و تمام مسیر از شلوغی شهر و مغازه ها رد می شوم. اصلا یکی از پایگاه های رأی من دستفروشان هستند و معتقدم واقعیت کشور در بین دستفروشهاست.
رئیس جمهور ما یک سال جواب تلفن وزیر را نمیدهد
- شما از یک مسئول سوال کن که آیا یک بار از میدان آزادی تا امام حسین را خودش پیاده رفته؟ 95 درصد اصلا این طور نیستند. اینها نمیتوانند بفهمند که مردم چه می گویند زیرا پشت میز می نشینند. باید زیر میز بزنیم، زیر میز انحصار، رانت، دروغگویی، رفیق بازی، تبارسالاری و پنهان کاری. چاره ای نداریم جز اینکه زیرمیز بزنیم. راه دیگری نیست وگرنه با کارهای رفرمی چیزی حل نمیشود. خود میز تبدیل به حجاب شده است. افراد پشت میز مینشینند و یک حالت ریاست و مدیرکلی به آنها دست میدهد. در این شرایط نمیفهمند که مردم چه میگویند.
- ما در اصول خیلی مشکل نداریم بلکه در رویه و روش مشکل داریم. همه جای دنیا یک خط قانون مینویسند و دو جلد کتاب رویه و روش مینویسند، ما 10 جلد قانون عالی مینویسیم اما برایش رویه و روش اجرایی درستی نداریم. در این صورت اگر هزار قانون خوب هم وجود داشته باشد در عمل نمیتوانیم کارنامه خوبی داشته باشیم. بخش عمدهای از این رویه و روش در اختیار دولت است. رئیس جمهور ما یک سال جواب تلفن وزیر را نمیدهد. آقای بطحایی می گفت من از رئیس جمهور سوال داشتم چقدر باید منتظر می شدم که 10 دقیقه با آقای روحانی جلسه داشته باشم. به من وقت نمیداد. آقای بطحایی میگفت من رئیس جمهور را ندیدم، کسی به من گفت استعفا بده یا به تعبیر من ناز کن تو را زود می خواهند. من استعفا دادم و بعد گفتند نفر بعدی کیست؟
روحانی خودش عین فیلتر است
من یک سال در جلسات بودم. رئیس دولت باید جلسه را اداره کند و از طرفی همه زنبیل می گذاشند که یک دقیقه با آقای روحانی صحبت کنند. عملا او دیگر نمی توانست جلسه را اداره کند و بعد همه این ها در نوبت بودند. آقای روحانی هم به شدت یک آدم اداری است. اگر یادداشتی به ایشان می دادی می گفت باید بررسی حقوقی و کارشناسی شود. من راجع به همین موضوع با ایشان در جلسه شورای انقلاب فرهنگی درگیر شدم.
ما 40 مصوبه شورا را داریم که از 100 فیلتر ردشده ولی از فیلتر خود آقای روحانی که خودش عین فیلتر است رد نمیشود. میگفتند چه کسی طرفدار فیلترینگ است چه کسی نیست، من می گویم آقای روحانی خودش فیلتر است. اگر قرار است یک دستور در شورای عالی فضای مجازی یا شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شود هزار بار چرخ می خورد و اگر ایشان بگوید نه مطرح نمی شود اما وقتی موضوعی مطرح و تصویب شد نمی شود بهانه بیاورند و آن را ابلاغ نکنند.
انتهای پیام/