به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، آشنایی با شخصیت برجسته امیرالمومنین(ع)، اگرچه در سطرهای یک کتاب نمیگنجد؛ اما حداقل میتواند ما را با ذرهای از دریای بیکرانش مرتبط کند.
کتاب حیدر نوشته آزاده اسکندری با روایتی خطی، یکدست و درهمتنیده، از ۹ سال زندگی امام علی(ع) با حضرت صدیقه طاهره(س) مواجهیم؛ روایتی که راویاش حیدر(ع) است، از زبان مولا میخوانیم که از سال دوم تا یازدهم هجری چه گذشت، از روزهای نزدیک به ازدواج حضرت امیر(ع) تا روزهای بعد از شهادت حضرت زهرا(س).
هر آنچه از زندگی مشترک، نبردها و روزگار پرفرازونشیب بهطرزی پراکنده در منابع شیعه و سنی ثبت شده است، از دید نویسنده دور نمانده و در تلاشی عالمانه با اتکا و ارجاع بر بیش از ۱۲۰ منبع متقن، تصویری روشن و یکپارچه از زندگی مولیالموحدین در «حیدر» بر کاغذ نشانده است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
معمولا من و فاطمه درباره موضوعات مختلف با پیامبر مشورت میکردیم. همان اوایل از ایشان برنامه زندگی خواستیم. قرار شد کارهای بیرون از خانه به عهده من و امورات منزل به عهده فاطمه باشد. همسرم از اینکه مجبور نبود با مردهای نامحرم برخورد داشته باشد و با آنها معاملات اقتصادی انجام دهد، خیلی خوشحال شد.
- رسول خدا! بهترین چیز برای یک زن چیست؟
- فاطمه جان، تو دیگر پدر صدایم کن.
- هرطور شما بخواهید.
- بهترین چیز برای یک زن این است که مردهای نامحرم را نبیند و نامحرمها هم او را نبینند.
پیامبر فاطمه را بغل کردند.
- فدای بچههایم بشوم، یکی از یکی بهتر.
در بخش دیگری از کتاب میخوانیم:
فاطمه به خوبی از پس زندگیمان برمیآمد. دوست نداشتم اذیت شود. روزها زود از سرکار برمیگشتند و کمکش میکردم. برای پخت و پز خانه هیزم میآوردم. خانه را جارو میزدم. از چاه آب میکشیدم و دلو را دم دستش میگذاشتم.
- فاطمه جان! از زندگی کنار تو چقدر احساس خوشبختی میکنم.
لبخند رضایتی که روی لب هایش جا خوش میکرد، مرهمی میشد برای تمام خستگیهایم.
فاطمه گندم و جوها را آسیاب میکرد، دستهایش تاول میزد. غذا میپخت و علاوه بر اینها به سوالهای شرعی خانمها جواب میداد.
انتهای پیام/۶۳۰۸۶/ج۲۰/