گروه تاریخ خبرگزاری فارس ـ امین رحیمی: پهلوی دوم گاهی وقتی کم میآورد چیزهایی میگفت که مایه شگفتی و مضحکه میشد و البته سوتیهای وی بیشتر از اینکه مایه خنده و تفرج باشد، تلخ است. این سوتیهای عجیب که در تاریخ ثبت شده و بهقول امروزیها «سوتی تاریخی» محسوب میشود، اغلب بهدلیل تیپ شخصیتی وی رخ داده و تعدادی هم به دلیل ضعف وی در برابر سایر اعضای خاندان سلطنتی پهلوی. با تعدادی از مشهورترین سوتیهای پهلوی دوم آشنا شوید.
به کشتن دادن کارگردان مشهور!
شاه پهلوی برای اولین بار در یک فیلم دید که تصاویری را با بالگرد فیلمبرداری کردهاند و خیلی ذوق کرد. به همین دلیل از طریق وزارت فرهنگ ایران گیر داد به «آلبرت لاموریس» که یکی از بزرگان سینمای فرانسه بود و خیلی بااستعداد بود تا به ایران بیاید و با بالگرد یک فیلم خیلی کلی درباره طبیعت و فرهنگ ایران بسازد. لاموریس هم در سال ۱۳۴۷ شمسی آمد و فیلم «باد صبا» را ساخت و تحویل داد و رفت؛ فیلم خوبی هم بوده گویا. ولی شاه هنردوست و هنرپرور از فیلم خوشش نیامد و یک نظر هنری داد و گفت چرا پیشرفتهای صنعتی ایران در فیلم نیست.
دوباره با لاموریس صحبت کردند که بیاید و از صنعت ایران که شاه گمان میکرد خیلی شکوفا شده، فیلم بگیرد. شاه بهویژه اصرار داشت که از سد کرج که نماد پیشرفت ایران بود فیلم بگیرند و بچپانند داخل فیلم قبلی. لاموریس بیچاره هم با اینکه اصلا دلش نمیخواست به فیلمش دست بزند، ولی بالاخره راضی شد و آمد و رفت با بالگرد از سد کرج فیلم بگیرد که بالگرد سقوط کرد و جوانمرگ شد؛ بینوا ۴۸ سالش بود!
تصاویری که گرفته بود از حادثه بالگرد باقی ماند و چسبانند ته فیلم که شاه خوشش بیاید. آخرین فیلم لاموریس از نظر هنری بر باد رفت و خودش هم از دست رفت و سینمای جهان بهویژه سینمای فرانسه، پهلوی دوم را نبخشید. مرگ لاموریس و همراهانش شد تاوان سوتی شاه پهلوی که درباره هنر نظر داده بود و اصرار پشت اصرار کرده بود تا یک فیلم را درست کند!
شاه چگونه جلوی خواهرش ایستاد؟
«اشرف پهلوی» خواهر دوقلوی شاه در ایران و جهان مشهور بود به قاچاقچی بینالمللی مواد مخدر و آبرو نگذاشته بود برای سلطنت پهلوی. فقط یک نمونهاش اینکه مشهور است در سال ۱۳۴۸ شمسی با یک چمدان حاوی تریاک در فرودگاه زوریخ سوئیس بازداشت شد و وقتی فهمیدند گذرنامه سیاسی دارد و خواهر شاه است، سوئیسیها خجالت کشیدند و بعد از چند تا تلفن و هماهنگی ولش کردند. البته اشرف خجالت نکشید و به کارش ادامه داد و بعدها شد بخشی از مافیای مواد مخدر در جهان.
احتمالا درباریان هم بعضیهایشان خجالت میکشیدند از این وضعیت عجیب، ولی شاه در مقابل خواهرش ضعیف بود و نمیتوانست جلویش را بگیرد. کار به جایی رسیده بود که دستگاههای اطلاعاتی کشورهای اروپایی، اشرف پهلوی را زیر نظر داشتند و سفارت آمریکا در گزارشی در دوره پهلوی نوشت: «یکی از مهمترین جنبههای فعالیت اشرف پهلوی مربوط به قاچاق موادمخدر توسط دولت است».
سوتی جالب و جمله تاریخی پهلوی دوم دراینباره هم به نقل از ارتشبد سابق «حسین فردوست» از نزدیکان درباره پهلوی در کتاب «ظهور و سقوط پهلوی»: «اشرف قاچاقچی بینالمللی بود و بهطور مسجل عضو مافیای آمریکاست. او به هرکجا که میرفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل میکرد و کسی هم جرأت نمیکرد آن را بازرسی کند. این مسئله توسط بعضی از مأمورین به من گزارش شد و من نیز به محمدرضا اطلاع دادم که اشرف چنین کاری میکند. محمدرضا دستور داد که به او بگویید این کار را نکند!»
یعنی وقتی در نهایت به پهلوی دوم پناه برده بودند که «بیا خواهرت را جمع کن» او هم کار را حواله داده بود به خودشان که بگویید نکند؛ به همین سادگیها بوده موضوع!
هنر آوانگارد و دفاع شاه!
پهلوی دوم از سال ۱۳۴۶ شمسی با حفظ سمت خودش در جایگاه یک کارشناس هنری، کار هنر را در مملکت داد دست زنش که او هم خودش را کارشناس درجه یک هنری میدانست. فرح پهلوی هم تعدادی از اهالی هنر را که نام و نشانی ندارند در عالم هنر، گردآورد و یک «جشن هنر شیراز» راه انداختند که اشک از چشم «جشن» و «هنر» و «شیراز» درآورد!
این جشنواره سالانه که احتمالا یکی از مضحکترین و شلمشورباترین جشنوارههای تاریخ هنر است و بهگفته فرح پهلوی قرار بود هنر اصیل و سنتی تمام جهان را به ایران بیاورد تا سال ۱۳۵۶ برگزار میشد و یکی از اهدافش هم این بود که هنر آوانگارد (پیشرو) جهان غرب را به ایرانیان معرفی کند. اینطوری بود که با پول ملت، برخی از آدمهای مشکلدار و عاصی را هم از سراسر جهان دعوت میکردند و آنها هم میآمدند و میدیدند بَهبَه چه خبر است و هرکاری به ذهنشان میرسید، انجام میدادند و همانها مشهورترین برنامههای این جشن را برای ایرانیها اجرا کردند؛ تئاترهایی در این حد که نامشان «زارتان، برادر تارزان» بود!
حالا در جشن هنر شیراز آن مشهورها چه بودند؟ نمایشهای برهنگی و تجاوز جنسی واقعی روی سن. یک بار هم یکیشان آمد و یک صحنه تجاوز جنسی را در یک تئاتر خیابانی در شیراز اجرا کرد و چه بساطی شد جلوی چشم مردم و چقدر خجالت کشیدند شیرازیهای چشم و دل پاک. سوتی شاه هم دفاعش از جنبه هنری این جشن حیرتانگیز جلوی سفیر بریتانیا بود.
«آنتونی پارسونز» سفیر بریتانیا در ایرانِ دوره پهلوی مینویسد: «از جمله نمایشات مسخرهای که من از این جشن بهیاد دارم صحنهای از نمایش رقاصان برزیلی بود که حین رقص سر مرغهای زنده را با دندان جدا میکردند... جشن هنر شیراز در سال ۱۹۷۷ از نظر کثرت صحنههای اهانتآمیز به ارزشهای اخلاقی ایرانیان از جشنهای پیشین فراتر رفته بود. به طور مثال یک شاهد عینی، صحنههایی از نمایشی را... برای من تعریف کرد. گروه تئاتری که این نمایش را ترتیب داده بودند یک باب مغازه را در یکی از خیابانهای پر رفتوآمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً میخواستند برنامه خود را به طور کاملاً طبیعی در کنار خیابان اجرا کنند. صحنه نمایش نیمی در داخل مغازه و نیمی در پیادهرو مقابل آن بود. یکی از صحنهها که در پیادهرو اجرا میشد، تجاوز به عنف بود که بهطور کامل (نه بهطور نمایشی و وانمودسازی) بهوسیله یک مرد (کاملاً عریان یا بدون شلوار ـ درست به خاطر ندارم ـ) با یک زن که پیراهنش بهوسیله مرد متجاوز چاک داده میشد در مقابل چشم همه صورت میگرفت...
واکنش مردم عادی شیراز که ضمن گردش در خیابان یا خرید از مغازهها با چنین صحنه مسخره و تنفرانگیزی روبرو میشدند، معلوم است، ولی موضوع به شیراز محدود نشد و طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من بهخاطر دارم که این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر وینچستر انگلیس اجرا میشد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم بدر نمیبردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت»!
وقتی قاطعانه تکذیب کرد!
در دهه ۵۰ شمسی تشت رسوایی ساواک از بام ایران افتاده بود و صدایش تا همهجا رفته بود. حتی نهادهای بینالمللی و خبرنگاران خارجی نیز رژیم شاه را به شکنجه مخالفان متهم میکردند و در اینباره اسناد و شواهد ارائه میدادند. ولی شاه خودش را زده بود به بیخبری و یکبار هم سوتی داد در این حد که قاطعانه شکنجه در ایران را تکذیب کرد؛ آن هم جلوی دوربین و در حالی که کاملا معلوم بود و خودش و خبرنگار خارجی و همه میدانستند در حال دروغ گفتن است. وقتی خبرنگار از وی پرسید: «پس شما قاطعانه شکنجه در ایران را تکذیب میکنید» چنین گفت: «بله، البته مجبور نیستم تکذیب کنم چون اصلا به شما مربوط نیست، ولی تکذیب میکنم»!
در این فیلم ببینید که پهلوی دوم با چه وضع و حالتی، شکنجه مخالفان توسط ساواک را تکذیب میکند:
سوتی بینالمللی درباره زنان!
شاه در دهه ۵۰ مدام از پیشرفتها و تواناییهای زنان در جامعه ایران سخن میگفت و شده بود مدافع سرسخت حقوق زن انگار. ولی در یک مصاحبه خودش را لو داد و سوتی بزرگی داد که احتمالا بدترین سوتی پهلوی دوم لااقل در عرصه جهانی محسوب میشود.
«اوریانا فالاچی» خبرنگار مشهور ایتالیایی در بخشی از یک مصاحبه کلی درباره مسائل مختلف، شاه پهلوی را گیر انداخت و بنا به صحبتهای قبلی اصرار داشت که آیا شاه قابلیتهای زنان را نادیده میگیرد و عاقبت پهلوی دوم سوتی بزرگ را به دنیا ارائه کرد و درباره زنان گفت: «شما هرگز یک میکلآنژ یا باخ تولید نکردهاید. شما حتی یک آشپز مهم نیافریدهاید. و حرف نبودن فرصتها را نزنید... شما فرصتش را نداشتید که حتی یک آشپز قابل به تاریخ بدهید؟ شما هیچ چیز باارزشی تولید نکردهاید، هیچچیز!» این حرفها همانموقع هم در دنیا خبرساز شد و برای همه حیرتانگیز بود.
فارس به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، مطالب دیگری هم دارد که میتوانید با کلیک روی کلیدواژه فجر ۴۲ آن را در صفحات مختلف دنبال کنید.
انتهای پیام/